باسلام پسری۳۰ساله دانشجو وبا هوش بود بعد از ابتلا به انسفالیت دچار مشکلات کندی در رفتار وبداخلاقی شدید وخشم شدید شده به توصیه پزشک مغز واعصاب به روانپزشک مراجعه کرده وتحت درمان بوده بعد از یک ماه از مصرف دارو امتناع می کند تمام افراد خانواده مواظب هستند با توجه به اینکه هنوز غیر عادی است آیا میتواند بدون داروهای روانپزشکی بهبود یابد؟چه کار کنیم؟

من ١٥سالمه ک٤ سال میشه ک بیماری لوپوس کلیه مبتلا شدم و دو ماه میشه ک عصبی میشم و غمگین دست ب خودکشی هم زدم دوبار هر روز فکرایی عجیب میاد تو ذهنم نمیتونم خشممو کنترل کنم

سلام دخترم که ۱۳ سال داشت به دست خودم کشته شد البته عمد نبود بیمار ودیر به اش رسیدگی کردم چراکه من هم همان زمان معتاد فعال بودم اکنون پاک شدم بسیار نازاحتم که چه بر سرم بیاید ونمیتوانم خودم ببخشم چراکه ایشان معلولبودند کمکم کنید

سلام یک دختر 13/5 ساله دارم که به شدت میترسه و نمیدونه که از چه چیزی میترسه البته بیشتر از تخیلات خودش هست و الان مدتیه که به شدت دچار اختلال خواب شده و تا من و پدرش بیدار نباشیم خوابش نمیبره حتی با اینکه در کنار ما میخوابه .لاغرو رنگ پریده شده خیلی گریه میکنه گاهی افسرده و گاهی خشمگینه و خودش هم از این موضوع غمگین شده .لطفا راهنماییم کنید من واقعا نمیدونم چکار باید بکنم؟

سلام.بنده ۱۴سال پیش یکی از همکلاسیهام منو دوستداشت من بهشون بها ندادم ونهایت بدی رو بهش کردم وبعد۱۲سال شرایط زندگی باعث شد پیش آن فرد کارکنم وتحت فرمانش باشم وتو مدت دوسال همکاری ناخواسته یهو چشم بازکردم دیدم دیوونه وار دلبستش شدم ودوسش دارم و بخاطرش شب وروز گریه میکنم وکنترل عواطف انگاردست اون فردافتاده هم میتونه منو بخندونه هم بگریونه وهم غرورم و له کن و دعوام کن و...وخودشم میدونه چقد دوسش دارم اما شرایط زندگیش طوری که نمیتونه باهام ازدواج کن برام فرصت نمیکن وقت بزاره برای باهم بودن ولی دوسداره همچنان باهام دوس باش ونمیزاره به دوستیمونم خاتمه بدم.یعنی امروز قسم میخورم دیگه آدم حسابش نمیکنم برام هیچ چیزش مهم نیس ولی وقتی میبینم زود خشمم فروکش میکن لامسب..خیلی رنج تنهایی ودوست داشتن ی طرفه میکشم خواستم بدونم چیکاربایدکنم وشباهم ازفکروخیالش خوابم نمیبره..ممنون

سلام خسته نباشیدمن دختری۱۶ساله هستم محصل رشته ی تجربی باهدف پزشکی دانشگاه تهران وفوق العاده پرتلاش وسخت کوش امامتاسفانه مدت هاست باافسردگی مزمن همراهم ودچارشدم به این بیماری وازهمه مهم تراینکه داروهایی مثل فلوکستین وهالوپریدول وکلردیازپوکسایدمصرف میکردم اماداروهاروقطع کردمداروهای گیاهی جایگزین کردم انزواطلبی شدید دارم وازبچگی اینطوربودم دلیلش رونمیدونم واحساس می کنم چیزی ازاول بچگیم بوده که داره اذیتم میکنه درضمن دوسال پیش به دبیرم که خانم بودوابسته شدم ومتاسفانه اتفاقات ناگواری برام افتادکه هرلحظش برام یه درده هرگز دراین رابطع دبیرم وکسانی راکه بهم بدی کردند نمیبخشم وعلاوه برعشق به هدفم برای انتقام هم شده میخوام پزشکی تهران قبول بشم وقدرتمندبشم تادیگران فکرنکنندمن ضعیف بودم خیلی ناراحتم بابت اتفاقاتی که افتاده نمیدونم یه چیزی دربچگسم هست که داره اذیتم میکنه استرس واضطراب شدید دارم وغیرفعالم وگاهی هم شبهامیترسم ازتاریکی لازمه من هیپنوتیزم بشم؟ایا خوب میشم هیپنوتیزم باعث میشه که اتفاقات بدگذشته ازکودکی تانوجوانی رافراموش کنم؟؟؟؟؟لطفاراهنماییم کنیدوبگیداگرافسردگی دارم ازچه نوعی است

خانم اکبری در جواب سوال من فرمودند بیماری اختلال تکانه دارند اکثر روان پزشکان گفتن ایشون دو قطبی شدید متمایل به اسکیزو فرنی دارند من فکر میکنم ایشون اخلال شخصیت مرزی دارند چون رفتارشون لحظه ای هستش و در یک روز ممکن است ۵ بار دچار خشم شدید و ۵ بار حالت عادی و بیقراری رو تجربه کنن و به علت این که حرف های بی ربط هم زیاد میزنن و پرش افکارم دارن ممکنه چیز دیگری هم داشته باشن ینی دو بیماری روحی همزمان باهم. لطفا به بنده در تشخیص این بیماری کمک کنید. ممنونم

سلام من دختری۱۶ساله هستم ومحصل رشته ی تجربی ویه دانش اموزفوق العاده پرتلاش کسی که باتمام سختی هابازم ناامیدنمیشه ولی راستش بامشکلی مواجه هستم شایدبشه بهش گفت وسواس جبری تکررادرار هم دارم داروهایی مثل فلوکستین ۲۰وهالوپریل وکلردیازپوکساید رومصرف می کنم باتجویزروانپزشک متاسفانه اتفاقانی درکودکیم رخ داد وهنچنین درنوجوانیم مثل وابستگی به دبیرم که خانم بود وچون خیلی اذیت شدم هیچوقت کسانی راکه دراین رابطه بهم بدی کردند نمیبخشم وازبچگی تقریبا وسواس فکری داشتم زودرنج منزوی غیرفعال هم هستم وزودعصبانی. میشم ونمیتونم به کسی پیام ندم ونگم ولی بااین حال بازهم درازمون های ازمایشی شرکت می کنم ومعدلمم۱۹هست هدفمم پزشکی نمیدونم دقیقا چی شده که من ازبقیه بچه هامتمایزشدم وهمش ناراحت وخسته همش سعی می کنم برای انتقام هم که شده درسموبخونم میشه چندروزمدرسه نرم اخه فضای رقابتی مدرسه حتی بیستراز ازمون هااذیتم میکنه؟؟باتجویز روانشناش میتونم چندروزی نرم

سلام, خانمی هستم 33ساله ،15سال ازدواج کردم دختر13 ساله دارم حدود 8 به تجویز دکتر داروی اعصاب شروع کردم مثل سیتالوپرام, پروپرانول, دو مدل قرص دیگه به شدت ضعیف شدم ولی به مرور ضعفم برطرف شد واون حالات تنفر, زجرکشیدن, خشم, لرزش بدنم, ترسم, اضطراب واسترسم کمترشدوبه مرور این داروها را گذاشتم کنار که دوباره حالاتم برگشت واین بار دکتر برام سرتالین و پروپرانول تجویزکردن و3 سال استفاده کردم ولی حس تنفر وخشمم نسبت به همسرم که باعث گذشته ای تلخ بوده هنوز در وجودم هست وقتی منزل نیستن حس خوبی دارم وقتی تشریف میارن ناخودگاه استرس, طپش قلب و حس تنفر دارم, دوست ندارم صحبت کنم, کاراش و رفتارش وحتی صداش من ناراحت میکنه. تصمیم جدایی گرفتم ولی همسرم راضی نیست از لحاظ زناشویی هیچ حسی ندارم, هیچی خوشحالم نمیکنه و وجود دخترم تا الان باعث نفس کشیدنم بوده تا الان چن بار تصمیم گرفتم خودکشی کنم ولی به خاطر دخترم نکردم, ولی هر روز آرزوی مرگ میکنم. لطفا راهنمایی کنید ممنون

سلام من زنی پنجاه ساله هستم وقتی عصبنای یا خشمین میشوم دچار خواب الودگی میشوم علتش چیس

بیشتر علایم افسردگی شدید را دارم و امید به اینده ندارم. چیزی ک از خودم میبینم ۲ عدد رییس هست که نمیدونم قلبم یه مغزم داره کدوم رو اذیت میکنه برای همین هر دو از هم‌متنفر و من هم از اونا ‌متنفر هستم . زود خشمگین‌میشم و زیاد میخوابم و تمایل دارم در سکوت مطلق یا گوش دادن به موزیک باشم. به خودم هیچ علاقه ای ندارم و قدرت تصمیم گیری و تمرکز حواس هم صفر است

دارویی که باعث تثبیت خلق وخوی در نوسانات زیاد وتعادل در رفتار وکنترل خشم بشود کدام است

سلام ، خواستم بپرسم مشاور خانواده یا روانشناسی در این کانال فعال هست که بتونه در مورد کنترل خشم کمک بکنه ؟؟

سلام وقتتون بخیر خانمی 38 ساله هستم دارای شغل با استرس بالا واینکه استانه خشمم از. صفر تا صد بیشتر مواقع صد هست خیلی سریع عصبانی میشم و با صدای بلند صحبت میکنم میخواستم اگه امکان داره راهنمایی بفرمایید

درمان دارویی کنترل تکانه های حملات خشم را اعلام نمایید

من دختری ۱۷ساله هستم که بعدپنج سال ب پسرعمه ی ناتنیم رسیدم نامزدم باپدرش بخاطرازدواج بامن خیلی مشکل داره اولای نامزدی رابطه ام با همسرم خیلی خوب بودولی الان حدودا بیست روزه بخاطر اینکه به خانوادش کمک مالی میکنه و من احساس میکنم باهام سردبرخوردمیکنه دچاراختلاف شدیم حتی بارهاازم معذرت خواهی کردی ولی اصلا نمیتونم ببخشمش کمکم کنید

با سلام پسرم ۲۴ سال دارد ایشون یک دوره کوتاه مدت مواد مخدر مصرف می کردن شیشه به خواست خودشون با کمک دکتر روانشناس و..ترک کردنند در همون موقع با توجه به شرایط خاصی که پیش امده بود دکتر به ما گفتند ایشون مبتلا به اسپرگر هستند و درمان با دارو رو هم شروع کردن ۲سال مشکلی نبود تا اینکه مجدد به دانشگاه رفت ودر محیط قرار گرفت و دوباره مصرف مواد شروع شد و باز در حال کتمان قضیه و اینبار بیماری شدت گرفته خشم زیاد دکتر براشون داروی دپاکین و کونتیاکس ۲۰۰ رو دادن البته دو تصادف با ماشین و..سوالم اینه ایا این فرد باید بستری بشه در جایی یا همین روش رو ادامه بدیم اسیبی به خودش و بقیه نمیرسونه لطفا راهنمایی بفرمایید

سلام من هرچند وقت یه بار شدیدا حس زندگی از سرم میپره و الان چند سالیه که حتی یه دوست ندارم اصلا تا جایی که بتونم بیرون نمیرم همش احساس میکنم کمم واسه وارد شدن به بازار کار فکر میکنم قدم کوتاهه یا علمم کمه کسی بهم کار نمیده حتی از تلفنی حرف زدن هم فراری ام .تو ذهنم با ادما دعوا میکنم گاهی مجبورم شخصیت واقعیمو پنهان کنم که خیلی واسم عذاب اوره .همش نگران قضاوت دیگران هستم .همش تو ذهنم دارم بگو مگو و بحث میکنم با کسایی که با عقایدم مخالفن.خیلی خیلی زود رنج ام خیلی زود عصبی میشم و خیلی زود پشیمون میشم از خشم و حرفام.حرفا و رفتار خودم عذابم میدن .به خصوص کاراهای گذشته .لطفا اگه نیاز به مراجعه به پزشک هست راهنمایی کنید .ممنون

سلام خسته نباشید من دوماه پیش بدون سابقه فشاربالا پاهم سست شد وسرم یکهو رفت سریع نشستم فشارمو گرفتن هفده روی پانزده بود به بیمارستان منتقل که شدم چندتا زیر زبانیو امپول زدن فشار همچنان بالا بود کم کم چشم چپم دچار افتادگی شد وتعادل راه رفتنمو از دست دادم نوار قلبمم سالم بود به بیمارستان دیگه ای انتقالم دادن و امپول احیا رو برام تزریق کردن یک هفته ای ای سیو بودم اما به بخشم که انتقالم دادم نه فشارم کنترل شده بود نه تعادل راه داشتم من کرمانشاه بودم اول گفتن لخته توی سرم بوده با امپول رفعش کردیم بعد گفتم حمله عصبی شدیدی بوده اما هنوز دلیل فشارم معلوم نیت به تهران رفتم قرص اکسفورج نرویید کلرودیاسپکساید واسپرین بهم دادن با قرص دیگه ای که اسمش یادم نیست فشارهای بدیو وارد سرم میکرد وفشارمو نهرو چهار میبرد که ازارم میداد سری بعد چهل روز البته سردردهای مداومو همراه افتادگی پلکمو داشتم هنوز فیزو رفتم حتی فیزو تعادلی رفتم اما توان رذه رفتنم درست شد اما هنوز سردردو دارم عصب پای چپودستام وزوز وخواب میرن شبا دوبینی وتاری دید دارم الان املودیپین پروپرانول کلرودیاسپکسایدوایسیتالپرام واسپرین مصرف میکنم اما هنوز سردردو افت پلکم هست ناگفته نماند تمام ام ار ای واسکن هام سالم بودن یه قرص قلبم متخصص عرق تهران نوشتن بنام پلیرون اما با وجود اینا عصبیم خسته ام دوستدارم بخوابم ولی بخاطر شرایط بچه کوچیک داشتنم نمیتونم دوستدارم ارامبخشهای قوی بخورم که کلا بیخیال دنیا بشم خیلی ها عصبیم کردن مجبورا دارم بهاشون زندگی میکنم مگه هیچ وقتم نمیشه جدا بشن فکریم زود رنجم اما با تحملو خودخور

من افسردگی و پنیک دارم و الان نزدیک به سیکل پریودم خیلی خشم دارم بهم ریخته هستم چیکار کنم؟

باسلام وآرزوی بهترینها من یک دختر 21ساله دارم ونمیتونم رابطه خوبی به واسطه رفتاراهایی که دارد داشته باشم چگونه میتونم رابطمو باهاش بهبود ببخشم

چگونه خشم را باید کنترل کرد .

سلام امروز ۱۶ روزه که به​ پسرم قرص آتوبایوکس داده ام بعد از ۱۰ روز دوز دارو رو زیاد کردیم روزی ۲ تا استفاده می‌کنه اما متاسفانه بچه خیلی زود عصبانی میشه و نمی‌شه با اون حرف حرف زد صبرش از گذشته هم کمتر شده از صداهای بلند ناراحت میشه و فریاد میزنه دیشب هم گفت توی کلم پر از خشمه حالا باید چکار کنم ؟؟؟

چگونه ميشود با خود کاوي از خشم، اضطراب و افسردگي کاست؟

وسواس فکری وبسیار بد فکرهای خشمگین در ذهنم میآید قرضسرترالین ونورتریپتلین میخورمولی فایده ندارد

با سلام پسر ۱۶ ساله ای هست ک خیلی پرخاشگره و سریع واکنش نشون میده به نوعی تکانه ای عمل میکنه. یع مشکل دیگه ام که داره اینه کم رو هست در جمع خیلی هم دنبال تفریحه اما درسش خوبه استرس زیادی ام داره حدس میزنم خود ارضایی داره ممنون میشم یه راه کار برای خشمش و خود ارضاییش بدین

سلام خانمم مدام مشکل قهر کردن و خشم و عصبانیت داره تا جایی که سر کوچک ترین موضوع قهر می کنه اگر صبح تا شب به میلش باشی ولی یک کار کوچک باعث قهر و خشمش می شه تا جایی که برای خرید خودرو الان قهر کرده رفته خونه پدرش و تهدید می کنه که اگر فلان خودرو رو خریدی سکه هام رو به اجرا می زانم ما نیاز یه ماشین نداریم در صورتی که من بخاطر شغلم و دانشگاه و کلا نیاز های خونه ماشین مورد نظر رو علارغم

درود فراوان در حال ترک تریاک بروش کاهش پله‌ای هستم. سابقه ی افسردگی داشتم و اکنون بیشتر شده است. خستگی، بی حالی. خشم مداوم، عدم تحمل دیگری. یک ماه است که ماپروتیلین ۱۰۰ میلی روزانه می خورم که بهتر شده ام و اشتهایم نیز بهتر شده است. آیا اگر دز دارو را به ۱۵۰ برسانم بهتر نیست؟ بیشتر نگران عوارضش هستم به ویژه کاهش میل جنسی . تریاک روزی یک گرم مصرف میکردم و از ۵ ماه پیش ۸۰ درصد کم کرده ام و تا سه ماه دیگر صفر میشود. هزاران سپاس

پسر ۲۸ ساله وموفق من بعداز اخذ فوق لیسانس عمران از دانشگاه شریف اظهارکرد علاقه ای به این رشته ندارد واشتباه کرده باید کامپیوتر میخواند الان درتورونتو قوق کامپیوتر میخواند ولی یک خشم پنهانی از ما بخاطر تشویق درانتخاب رشته عمران ویک خشم از خودش بخاطر انتخاب عمران واز دست رفتن چندسال ازعمرش داردوبه هیچ وجه حاضر به شنیدن حرف یا نصیحتی نیست . چگونه میتوانم این خشم هارا به خصوص خشم خودش از خودش را ازبین ببرم.تا نسبت به خودش احساس بهتری داشتا باشه

من عاشقم و اشتباه کردم عشقم نمیتونه ببخشم چیکار کنم.؟

با سلام بنده یکسال و چهارماه هست که با پسر عموی خودم عقدکردم.اوایل تقریبا همه چیز خوب بود بعدازچندماه بیشتر بر سرحرف خانواده ،شکایت بنده از سردی خانواده ایشان وهمچنین اینکه بنده متوجه شدم ایشان هرازگاهی سیگارمصرف میکنند مشکلات ماشروع شد.من دراین فاصله چندباری بمدت چنروز نهایتا چندهفته تهران پیش ایشان ماندم چون بنده شهرستان هستم همسرم تهران.دراین فاصله چندباردعوای سختی بین مادرگرفت و من متوجه شدم این اقااصلاقدرت تمرکز وکنترل خشم خودراندارد.بحدی که وقتی بحث بالاگرفت شروع کردبه خودش رازدن سرش را کوبیدبه دیوار ایجادرعب و وحشت کرد بعدش پشیمان شد امااین یک مشکل اساسیه وبایدقبل شروع زندگی حل بشه این مشکلات وقتی خانواده هافهمیدن اومدن وساطتت کنن بیشترکینه و کدورتهای گدشته رو پیش کشیدن وهمه چی بدترشد بطوریکه الان چهارماهه منوهمسرم باهم قطع رابطه بودیم من جندباری پیام یازنگ زدم اماایشان شایدیکی دوبار اونم سرد،چون خانواده من به این اقابخاطراین رفتارغی عادی خودزنی و عصبانیت وداد بیداد تهمت اعتیاد و همچنین روانی بودن زدن این هم بگویم ایشان کارمندشرکتی بانک هستن و همیشه تحقیقات مثبت بوده و ازمایش اعتیادگفتن منفیه.بااین وجودبنده رفتم مهریه رواجراگذاشتم بلکه ازبلاتکلیفی دربیایم که الان من مایل به سازش ودادن فرصت دوباره ام اماازطرف خانواده طرد شدم ومنزل اقوامم هستم?یکسری شرایط و تعهدبرای ادامه زندگی ازاین اقاگرفتم بطورقانونی (مثل رفتن به زوج درمانی،تامدتی کم کردن ارتباط باخانواده هابرای اموختن مدیریت زندگی و..) واقعا تومخمصه گیرکردم راهنماییم کنین واقعا یعنی مطلقه شدن بخاطراین مشکلات قابل حل بهتراز ادامه زندگیه البته باوجود این دلخوری ها و بحث خانواده ها من تااخراین هفته باید تصمیممو اعلام کنم کمکم کنین باتشکر

سلام عرض میکنم خدمت شماپزشکان محترم.پسر۱۰ساله دارم .ایشون بیش فعال هستش وخیلی خیلی ناارام وبیقرار.یکسال ونیم هست که ریتالین۱روزی سه عددوالانزاپین دوونیم روزی سه مرحله وکلوزاپین هم روزی سه بار وهربارنصف مصرف میکنه.بااین حال خیلی ناارام وبیقراره.مسیله مهم اینه که باوجودهمه این ناارامیها،ایشون خیلی خشمگین وعصبانی هستش.ومن مادروکلیه اطرافیان کتک میرنه.طوری که همه حتی من ازدستش فرارمیکنم.سوال من اینه .باوجوداین همه دارو ایا این رفتارطبیعیه؟یا اصلاروش درمان اشتباهه؟توروخداکمک کنید.زندگی برام جهنمه.دکترش هم جوابش کرده گفته دیگه راه حلی براش ندارم.ایا این مطلب صحت داره؟راستی مدرسش هم هفته دوم مدرسه اخراجش کرده.توروخداکمک کنید

برای فرو بردن خشم چه کنیم

خیلی زود عصبانی میشم و بسیار پرخاشگرم. همیشه بعد از عصبانیت و پرخاشگری به شدت از کرده خودم ناراحت میشم. یه خشمی درونم هست که نمیتونم کنترلش کنم

با سلام ميل دارم بدونم چه كمكي ميتوان به ادمهايي كه مدام خشمگين هستند كرد!؟

چگونه میتوان یک نفر که به من ظلم کرده ببخشم

چگونه میتوانم خشم خود رادر برابر دعوا با همسرم کنترل کنم و به او ارامش بدم؟

سلام جلسه اول رو رفتم پیش مشاور خوب بود برام تکلیف نوشت در مورد فوبیا محیط تنگ لازم دونستم که بگم شما هم نظری ندارید که بهم بگید تا در روند بهبود کمک بیشتری کند دکترم گفت که اول افکار منفیتو بیار رو کاغذ دوم اینکه خشم وسوم واگویایی مثبت

سلا، خسته نباشید، پسر ۴ ساله من کودکی آرام، شاد و مثبت است ولی در مقابل بچه های دیگر بسیار می ترسد از خود دفاع کند، من و پدرش هرچقدر باهاش کار می کنیم و بهش می گیم اینطوری می تونی از خودت دفاع کنی باز در موقعیت آزرده شدن به وسیله بچه دیگر بسیار منفعل می شه و گریه می کنه و جیغ می زنه، چگونه می تو نیم جسارت لازم برای دفاع کردن از خودش رو بهش یاد بدیم ناگفته نماند که زمان کشتی گرفتن با من و پدرش نیروی بدنی خیلی زیادی هم دارد ولی بسیار ترس دارد. ما تا کنون با بازیهای مختلف و تمرین او را از خیلی ترسها عبور داده ایم اما هنوز از بچه های دیگر حتی کوچکتر از خودش می ترسد. یک دوست هم و سال دارد که هر روز به منزل ما می آید بر خلاف پسر من این پسر بسیار تهاجمی و نترس است و الته کمی خشمگین است آیا حضورش به بر طرف شدن ترس پسر من کمک می کند؟ پسر من خیلی سعی می کند دنباله رو ایشان باشد. با تشکر

شبا بی خوابم یمدت آلپرازولام 1 میلی شبی یه عدد میخوردم،چن وقته زولپیدم هم اضافه شده تا شبی 5 تا دونه 10 میلی هم میرسه لطفأ کمک کنید چطوری بزارمش کناد،حافظم ضعیف شده خشمو عصبانیت دارم بی تفاوتی به زن و خانواده برام به وجود اومد. راهنماییم کنیید سپاسگزارم.