آیا باید دندان عقل را کشید و کشیدن آن نیاز به مراجعه متخصص خوب وهزینه بالا دارد یا یک جراحی ساده است

تخمدان چپ کیست 38*23 و راست 55*32 و یک دوره سیپروترون مصرف کردم و ۴/۱۰ سونو دوم دادم کیست 40*30 در تخمدان چپ و مجدد یک دوره مصرف کردم و ۶/۲۵ سونو دادم فولیکول غالب ۲۳ میلی در تخمدان چپ دیده شد من دارو مصرف نکردم و بخاطر چند روز تاخیر دوره سونو دادم ۷/۲۳ کیست ساده 55*27 که باز یک دوره قرص سیپروترون مصرف کردم و سونو دادم کیست کولابه و دفرمه در تخمدان چپ 41*8 که سه دوره سیپروترون مصرف کردم و سونو واژینال دادم در روز ۹ دوره کیست با نمای ساده 34*30 در تخمدان چپ که دکتر سونوگراف گفت معمولا این کیستای ساده بدون دارو و طی مدت ۶-۴ هفته جذب میشه حالا باتوجه به این شرح و اینکه من ۴ سال ازدواج کردم و میخوام برای بارداری اقدام کنم باید دارو مصرف کنم برای کیست؟میتونم اقدام کنم تا بعدا جذب بشه؟برای بارداری مشکل ایجاد میکنه؟

همسرم وسواس شستشو دارد و از هر گفتگوی ساده برداشتها و تفاسیر منفی زیادی میکنه چند جلسه مشاوره رفتیم اما تاثیر نداشته ایا این بیماری واقعا درمان داره

من با یک حرکت ساده حرکت از لکنم مختل شده درمان آن چیست؟

سلام .یکی از بستگان از یک کمر درد ساده با خبر شدیم که سرطان ریه دارن که به استخوان کمر متاستاز کرده متاسفانه .مشکل اینجاست که اگر بفهمه موضوع رو طاقت نمیاره از نظر جسمی و روحی خیلی ضعیفه .سریع هم باید شیمی درمانی بشه حالا ما چه جوری بهش بگیم ??توروخدا راهنمایی بفرمایید.

سلام . ساده بگم پول ندارم . بیکارم . چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم . تا اینکه به ذهنم رسید دست یا پامو بشکنم یه تصادف سوری راه بندازم از بیمه پول بگیرم . تورو به خدا کمکم بکنید . میخوام ساق پامو بشکنم . آمپول لیدوکاین رو دورتادور زانو بزنم از درد شکستگی جلوگیری میکند تا برسم به بیمارستان .

من‌یک جانباز هستم از رفتن بیمارستان میترسم خیلی ببخشید دائم یا دل درد دارم که بیشتر شامل یبوست یا اسهال میشود سردرد میگبرم که اصلا نمی دانم کجای سرم درد میکنه فقط همینطور سرو به کمد میرنم یه دفعه کتفم درد میگیرد که گریه ام‌ میانداردحدود یک ماه ماه نیم طول میکشد که هر روز ارزی مرگ میکنمبعذ یه دفعه خوب میشم بخصوص اگه بخوام مکه که این درد تشدید میشوددپاکین الپرا زولام برای خواب مصرف میکنم همینطور عصبی هستمطبق ازمایش فشار خون خوبیدارم اما خیلی زود عصبی میشم مثل سماری که جوش امدههمینطور دعوا میکنم بیچاره زنم همینطور به دنبال رضایت از دیگران هست زود گریه می افتم نا سزا به همه میگم بغدم ازشرم دلم میخواد خودم را حلق اویز کنم اقای دکتر عطاری هم پزشکم میباشدزود خیلی از چیز ها را غراموش میکنم حتی خیلی از جیز های ساده مثل خوردن صبحانه اگه میسد از این زندگی راحت بشم خیلی خوشحال میشدوم لطفا مرا رهنمائی کنید

سلام من الان قرص مدافینیل ۱۰۰ روزی یک عدد استفاده میکنم و معمولا پس از طی مصرف دو هفته که هم از لحاظ خواب و هم مقداری حس خوب بهم میده ولی درنهایت بعد از این مدت اتفاقی مغزم هنگ میکنه و به سختی میتونم درس بخونم و دربرار سادهترین سوالات که طی این دو هفته به سادهگی حل میکردم با مشکل مواجه میشم ، خوابم بد میشه و دوست دارم مدت زیادی بخوابم و کسی بیدارم نکنه و نمیتونم به علت سری زیاد پاشم و بایستم و چند روز میزارمش کنار تا حالم بهتر میشه و دوباره شروع میکنم تا خوابمو خوب کنه و این سیکل ادامه پیدا میکنه

سلام یه سوال داشتم خدمتون ایا کسی ابسه مغزی یا تومور چیزی داشته باشه آزمایش خون ساده نشون میده؟ منظورم اینه wbcافزایش پیدا میکنه؟؟

سلام و عرض ادب من پسری 28 ساله هستم مدتهاست که حافظه من بسیار ضعیف شده ,قدرت تکلم من کاهش پیدا کرده,قدرت تجزیه و تحلیل مسائل زندگی به شدت کاهش پیدا کرده , درحدی که من از عهده توضیح ساده ترین مسائل بر نمییام , در صورتی که من در گذشته یکی از رتبه های برتر کنکور بوده ام ,میخواستم بدونم دلیلش چیه ؟؟

سلام وخسته نباشیدمن پوست بدنم سفیدولی پوست صورتم جوش وکاردرزیرآفتاب تیره شده یه راه حل ساده وسری برای پوست صورتم سفیدبشه میخاباتشکر

سلام خسته نباشید من 4سال پیش در عین رفاه بودن و دوست داشتننم به علت خیانت و اعتیاد همسر جدا شدم تو این مدت خیلی تنها بودم و در همین حین پدر و مادرمم از هم جدا شدن و بیشترین مسعولیت زندگی مادر با منه کار میکنم ولی درامد مشخصی ندارم الان با اقایی که یه شهر دیگه زندگی میکنن حدودا سه ساعت فاصلس اشنا شدم پسر خوبی هستن ولی براثر یه اتفاق خونه و ماشین و کارشونو از دست دادن و الان از لحاظ مالی مشکل دارن ولی اخلاقی خیلی قابل تایید هستن مثل اهل دود و مشروب نیستن ایمانشون قویه خسیس نیستن ساده هستن دروغ نمیگن ولی یکمی بخاطر ضربه ای که در گذشته خوردن افسردگی دارن به نظر شما من باید چیکار کنم ؟ من در شهر خودمون هم خواستگار زیاد دارم ولی این چیزایی که من میخوامو ندارن نمیتونم اعتماد کنم بهشون اصلا قدرت تصمیم گیری ندارم و جرات ازدواج ندارم

سلام خسته نباشید من 4سال پیش در عین رفاه بودن و دوست داشتننم به علت خیانت و اعتیاد همسر جدا شدم تو این مدت خیلی تنها بودم و در همین حین پدر و مادرمم از هم جدا شدن و بیشترین مسعولیت زندگی مادر با منه کار میکنم ولی درامد مشخصی ندارم الان با اقایی که یه شهر دیگه زندگی میکنن حدودا سه ساعت فاصلس اشنا شدم پسر خوبی هستن ولی براثر یه اتفاق خونه و ماشین و کارشونو از دست دادن و الان از لحاظ مالی مشکل دارن ولی اخلاقی خیلی قابل تایید هستن مثل اهل دود و مشروب نیستن ایمانشون قویه خسیس نیستن ساده هستن دروغ نمیگن ولی یکمی بخاطر ضربه ای که در گذشته خوردن افسردگی دارن به نظر شما من باید چیکار کنم ؟ من در شهر خودمون هم خواستگار زیاد دارم ولی این چیزایی که من میخوامو ندارن نمیتونم اعتماد کنم بهشون اصلا قدرت تصمیم گیری ندارم و جرات ازدواج ندارم

باسلام.من بعداززایمان دومم مبتلا به فیشرشدم الانم شدیدشده میخواستم بدونم راه درمانش با عمل چطوره وآیاشما عملو تجویزمیکنین یانه وآیا عمل ساده ای براش وجود داره یاعملش سخته.واینکه اگه عمل کنم وبخوام بعدا بارداربشم آیا مشکلی برابارداریم پیش میاره یا نه ممنون

با سلام من 42 سال دارم بيشتر مواقع خصوصا بعدازظهر ها كسل هستم و وقتي م يخوابم به سختي بيدار مي شم و ميل به خواب من خيلي زياد است لطفا راهنمايي فرماييد تمام آزمايش ها رو دادم حتي هورموني گفتن فقط كمي كم خوني ساده داريد و مشكلي تشخيص ندادند

سلام میخواستم بدونم اینکه گاهی وقتا چرا خواب شبمون یه خواب راحتی نیس و نمیتونیم بخوابیم . حتی صبحش با اضطراب و تپش قلب از خواب بلند میشیم علتش چیه ؟ و اینکه مادرم چربی ندارد ، ۱۷۳ قندش هست ، ویتامین ب بدنش هم کم است ، مادرم نمی‌تواند کارهایش را انجام دهد ، حتی در حد آشپزی ساده ، که بدنش لرزش میگیرد و بی حال میشود علتش چیست ؟

سلام ازمایش سونوگرافی دادم کیست ساده دارم برای درمان چکار باید کرد آیا نیاز به اسکن رنگی وام ار ای هست یانه درضمن سنگ کلیه هم دارم

من يه سوال ساده دارم لطفاً بفرماييد اس سيتالوپرام (سيپرالكس) مورد مصرفش با سيتالو پرام (لكساپرو) چه فرقى داررد وبراى من كه ٦٥ سال دارم كدام بهتر وكم عارضه تره؟؟؟؟

من تپش قلب شدید دارم ب تازگی در شب ها هم در استراحت شدت گرفته و تعریق سرد دارم و در انجام بعضی کار های ساده تپش قلب شدید میگیرم قفسه سینم سفت و سنگین شده و ب شدت درد میگیرد میتوانید کمکم کنید لطفا ?

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما متخصصین محترم. من و شوهرم نزدیک ۶ سال ازدواج کردیم الان یه دختر دوسال و نیمه داریم . درضمن همسن ودخترخاله ٬ پسرخاله هستیم . من فوق دیپلم ولی ایشون سیکل می‌باشند . خانواده ها با ازدواج ما مخالف بودن با اصرار ازدواج کردیم و از اون اول ازدواج متوجه شدم شوهرم برای زود انزالی به سمت مواد مخدر کشونده شده به هر نحوی مانع می‌شدم ولی اثرنداشت چون پنهانی ادامه می‌داد ایشون مدام تحت تأثیر پدرو مادرش هست از طرفی خیلی رفیق باز و دهن بین و ساده هست.خیلی منو بی احترام می‌کنه و همیشه حرفاش به من دروغه حتی یه کلمه راست بامن نیست. خیلی هم بهم خیانت می‌کنه به شیوه هایش مختلف نه پول میاره خونه نه اخلاق داره و خیلی بددهن هست.همیشه از طرف خانواده ام تأمین شدم چه‌مالی چه خوراک چه پوشاک خانواده ام حمایتم کردن خونه خریدم ماشین خریدم ولی‌ فوق‌العاده قدرنشناس درصورتیکه خانواده اش حمایتش نمیکنن و همیشه من و بچه ام به خانواده اش میفروشه حتی به برادرش... یه کار براش پیدا کردم با هزار رفت و آمد طی دوساله قرارشد امروز فردا بره سرکار استخدام بشه ولی ایشون چندبار به من خیانت کرد این دوسه ماهه گذشته بخصوص پریشب که با گوشام شنیدم می‌خواست ببره اون زن سوار ماشین کرده بود نیمه شب ببره خونمون من نیستم .که گوشیش دستش خورد شماره منو گرفت من همه رو گوش دادم الان به قهرم موندم چکارکنم خیلی معذرت خواهی ببخشید توبه می‌کنم بار آخرم ولی جوابشو ندادم چون حال روحیم خرابه .... خانواده ام میگن بخاطر بچه ات اینبار می‌خواد بره سرکار خوب ببخشش فرصت بهش بده ولی من نمی‌تونم سر دوراهی موندم .... گفتم بهش باید بیای بریم مشاوره وگرنه من جوابتو نمیدم ... ممنونم منو راهنمایی کنید حالم خوب نیست

سلام من نمیدونم مشکلم از روانمه یا چیز دیگریه .. ولی مطرح میکنم من در سن 14 سالگی بیماری افسردگی رو گرفتم و روزی بود آنقدر افسرده و عصبانی بودم که ناگهان یه تغییری در خودم احساس کردم به علت فکرهای بسیار زیاد هنگامی که حالم به وضع طبیعی برگشت دچار حواسپرتی شدم توجه و دقتم افت کرد این رو جدی نگرفتم در دوران اول دبیرستان دچار مشکلی شدم روزی احساس کردم که حرف های استاد رو چرا بعد متوجه یا دیرتر از بیانش متوجه میشم مثال استاد میگفت و من نمیدونم هر جمله ای میگفت 5 الی 6 ثانیه طول میکشید مغزم تحلیل کنه . حافظه کوتاه مدتی که در به خاطر سپردن مطالب چندثانیه پیش کاربرد داره دچار مشکل شده بود این مشکل رو پیش هر روانشناسی هر روانپزشکی بود رفتم داروی فلوکستین رو چندین سال مصرف میکردم داروهای مختلفی مصرف کردم اما تأثیر نداشت MRI گرفتم مشکلی نبود و بیخیالش شدم چون یجوری میتونستم با این مشکل نادر کنار بیام حالا که دوران دانشگاه ترم 3 رو گذراندم کم کم مشکلم شدید تر شد نه تنها مشکل این که پس از شنیدن هر حرف یا خواندن مطالب دچار دیر تحلیلی معنی کلمات شده بودم به علاوه اینکه تنبل هم شدم حوصله ی فکر کردن دیگر ندارم چون تمرکز و دقتم هم به سختی میتوانم جمع کنم حتی شده روی کلمات ساده هم همین وضع پیش اومده برام نمیدونم چه کار کنم ذهنم حس میکنم از کار افتاده . وضعیت جدیدی که پیدا کردم فکرم میپره مادام تا به یک مسئله یا حتی جمله گوش یا فکر میکنم چند ثانیه پس از آن گفته ها رو فراموش و ادامه حرف ها رو نمیتونم متوجه بشم الان به این خاطر استرس ام بسیار شدید شده و برا همین وضعیتی دارم که بدون فکر کردن بدون فعالیت ام و به خاطر این مشکل ذهنم هر بار تنبل تر میشه خیلی بی حوصله هم شدم معدل ام در دوران قبل دبیرستان از 19 پایینتر نمیومد دو سال بعد از آن زیر 17 نمیومد چون بهر حال مشکلم حاد نشده بود ولی الان بسیار شدید شده و وضعیت تحصیلی ترم قبلیم مشروط شد من از وضعیتم بسیار تاسف میخورم چون دورانی همه از بچگیم پروفسور خطاب میکردند و هوش خوبی داشتم ولی الان تغییر زیادی کردم و شدیدا افت کرده ; اصطلاحات نامناسبی بر من تحمیل میشه نا امید شدم میخوام ترک تحصیل کنم. من بدون هیچگونه اغراق و صادقانه مشکلم رو مطرح کردم لطفا به من کمک کنید

سلام خوب هستین توروخدا کمکم کنید خیلی داغونممممم خیلی شکاکم خیلییی پدرشوهرمو دراوردم تو این یک سال دست خودمم نیس با خالش یا مامانش یکم حرف میزنه ساده حرف زدنااا هزارجور فکروخیال میاد تو سرم جواب سلام زنداییشو میده داغون میشم داغون.۳۴ساعت فکرم مشغول میشه یا یه دختر دایی داره ۶ماهشه خیلی شیرینه همه دوسش دارن،اینم ک بغلش میکنه دیووونه میشم موندم چیکار کنم چن بار ب شوهرم گفم فقط دعوا کردیم حرفش بهم این شده خجالت بکش فقط کارم شده خودخوری مثلا زنداییش میاد خونه ما سرسفره یا وقتی میشینیم چشامو میدوزم ب شوهرم ببینم نگاش میکنه چند وقته ب شوهرم چیزی نمیگم فقط خودخوری میکنم وعذاب میکشمو شبا گریه من چیکار کنم کمکم کنید و اینم بگم ک اصلا تاحالا از شوهرم چیزی ندیدم کلا دل و چشمش پاکه حتی چندبار برام قسم خورده که از وقتی ازدواج کردیم تاحالا توچشای کسی نگانکرده حتی میگه تاحالا توچشای زنداییش نگاه هم نکرده درستوحسابی نمیدونه قیافش چطوره واینکه خیلی وقتا توجمع که حرف زنداییش میشه اینم ازبدیاش حرف میزنه و میگه هیچی بلدنیست و این حرفاااا ینی معلومه بدش میادازش ولی من نمیتومم خودمو کنترل کنم درعذابم لطفا کمکم کنید???? کلا فکرم مشغوله انقد ک بدبین وشکاکم شوهرم خیلی خیلی کوتاه میاد هرکی جاش بود میدونم تاحالا رفته بود حتی بخاطرمن باتموم دوستاش قطع رابطه کرد ولی بدبینی شکاکی داره نابودم میکنه

خدمت روانپزشک باید مطرح کنم تا آنجایی که میدونم از سن 14 سالگی بیماری افسردگی داشتم و به جاهای مختلف و روانشناس روانپزشک رفتم مشکلم حل نشد ولی الان که 19 سالمه مشکلات جدی جدیدی بوجود امد دچار وسواسات ذهنی شدم و به مرور زمان بر حافظه ی من و حواسپرتی بگم برابر با آلزایمر تأثیردار شد . که در پردازش و ثبت مطالب مختلف چه درسی چه گفتاری از اشخاص مشکل دارم و هر دوره بدتر میشه مثالی میزنم من تو سن قبل از 14 دانش اموز موفقی بودم معدل من از 19 پایینتر نمیومد و روزی 2 ساعت مطالعه میکردم به مرور زمان و با پیشرفت افسردگی و مشکلات بعد از آن من با روزی 6 ساعت مطالعه بر اثر اشفتگی ذهنی تمرکز حواس ام پایین اومد و هرچه میخواندم 2 بار 3 بار مطالب چند ثانیه پیش را فراموش می کردم و بعبارتی در خواندن مشکل زیادی پیدا کردم و در به خاطر سپردن و یادگیری آنها به سختی میتوانم پردازش کنم مثالی دیگه مثلا یکی جمله ی ساده ای را در گفتار به زبان میاره من در فهم آن نمیتونم از همان لحظه ای که از زبانش بیرون میاد بفهمم بلکه چند ثانیه طول میکشه و بعد میفهمم. این مشکل من پیش هر روانشناس و هر روانپزشکی رفتم حل نشد و کمتر کسی بعید بدونم همچین مشکلی داشته باشه ولی من در نهایت صداقت و آرامش روان مشکلم را برایتان مطرح کردم و هیچ اغراقی بیان نشد ممنونم

سر کار گذاشتی یک سوال ساده پرسیدیم قفل کردید - 32 هزار پاسخ ؟؟ دایدید ؟؟

با سلام جوانی ۳۰ ساله هستم‌ از سال ۸۹ دچار اضطراب و استرس هستم و هر سال در دو نوبت اضطرابم شدید میشود و هر بار یک تا دوماه درگیر هستم این چند سال به دکتر اعصاب و روان مراجعه کردم و هر بار سه قرص کلونازپام ، سیتالوپرام و پروپرانولول و گاهی نیز آلپروزولام را تجویز کردند دچار حملات پانیک نیز میشوم که در این چند سال موقعیتهای که در آن دچار این حمله میشوم بیشتر شده از مسافرت، سوار شدن ماشین برای خارج شهر ، ورزش کردن، فوتبال، کوهپیمایی و رفتن به طبیعت که همه‌ی این‌ موارد از علایق بسیار شدید من در زندگی بودن ولی اکنون به اضطراب شدید تبدیل شدن و برای انجام هریک از آنها دچار تپش قلب تند ،گرم شدن بدن و بیقراری شدید و احساس خفگی میکنم حتی بعضی از روزها با پیاده رویی ساده نیز دچار تنگی و کوتاه شدن نفس میشوم شبها با احساس درد و تند شدن سینه و پشت از خواب بیدار میشوم صبحها نیز که از خواب بیدار میشوم پشت گردن و شانه هام تند شده و احساس گرفتگی شدید میکنم و دوست دارم که یک نفر محکم مشت مالم بده تا شاید عضله گردنم شل شود لرزش دست نیز دارم هر سال نیز چکاپ و آزمایش خون دادم و هیچ گونه بیماری مشاهده نشده و چند بار نیز آزمایش رماتیسم و تیروئید داده‌ام که چیزی مشاهده نشده است. اکنون نیز از قرص های تجویز شده که دو ماه میباشد که(پروپرانولول ، کلردیازپوکساید و آلپروزولام‌) استفاده میکنم ولی تفاوتی نداشته ام . ممنون میشوم اگر راهنمایی کنید

سلام خوب هستین خیلی شکاکم خیلییی پدرشوهرمو دراوردم تو این یک سال دست خودمم نیس با خالش یا مامانش یکم حرف میزنه ساده حرف زدنااا هزارجور فکروخیال میاد تو سرم جواب سلام زنداییشو میده داغون میشم داغونااا ۳.۴ساعت فکرم مشغول میشه یا یه دختر دایی داره ۶ماهشه خیلی شیرینه همه دوسش دارن،اینم ک بغلش میکنه دیووونه میشم موندم چیکار کنم چن بار ب شوهرم گفم فقط دعوا کردیم حرفش بهم این شده خجالت بکش فقط کارم شده خودخوری مثلا زنداییش میاد خونه ما سرسفره یا وقتی میشینیم چشامو میدوزم ب شوهرم ببینم نگاش میکنه چند وقته ب شوهرم چیزی نمیگم فقط خودخوری میکنم وعذاب میکشمو شبا گریه من چیکار کنم کمکم کنید و اینم بگم ک اصلا تاحالا از شوهرم چیزی ندیدم کلا دل و چشمش پاکه حتی چندبار برام قسم خورده که از وقتی ازدواج کردیم تاحالا توچشای کسی نگانکرده حتی میگه تاحالا توچشای زنداییش نگاه هم نکرده درستوحسابی نمیدونه قیافش چطوره واینکه خیلی وقتا توجمع که حرف زنداییش میشه اینم ازبدیاش حرف میزنه و میگه هیچی بلدنیست و این حرفاااا ینی معلومه بدش میادازش ولی من نمیتومم خودمو کنترل کنم درعذابم لطفا کمکم کنید????

سلام.پسرم یک ماه دیگه چهارسالش تموم میشه.بنا به نظر دکتر خداپرست طیف اتیسم هست.دارو براش تجویز شده اما تابه حال ندادیم.چون از سه سالگی تقریبا سه کلمه ای دست وپا شکسته حرف میزنه.از سه سالو نیم تا حالا کلاس های گفتار و کاردرمانی و روانشناسی رو میگذرونه.پیشرفت خوبی داشته.همه چی رو خوب حفظ میکنه.ولی کلامش فعلا در حد حفظیات از روزمره اش هست.حروف اضافه رو فعلا درحد توی و ... بکار میبره با کمک گفتاردرمانش.ولی اگر مثلا ازش بپرسی که خونت کجاست یا مثلا بعضی سوال های ساده که بچه های عادی راحت جواب میدن،نمیتونه جواب بده یا شاید هم الان درکشو نداره.اینجوری بگم که کلام روانی نداره که درمورد خودش یا احساساتش بتونه با من حرف بزنه ولی در حد روزمره اش میتونه اوقاتشو با دیگران با این کلام محدود سپری کنه.فقط هرروز با گذر زمان چیزهای جدیدتر یاد میگیره و بکار میبره.درکل بچه آرومی هست.با داداش بزرگترش تو خونه بازی هم میکنه.عاشق بازی با بچه های دیگه هم هست و رفتن به پارک.ولی چون نمیتونه درست حرف بزنه،بچه های دیگه یه کم سردرگم میشن و رهاش میکنن.خیلی احساساتی و زودرنج.با کوچکترین حالت چهره که عوض بشه بهم میریزه.تازگی با داداشش دعوا و کتک کاری داره.چون میخاد حرف حرف خودش باشه.ولی اگر در مقابلش جدی باشیم مقاومت کمی داره.بیشتر عصبی میشه.شب خواب خوبی داره.تقریبا همه چی میخوره به غیر از بعضی میوه ها.خیلی دوست داره نوازش بشه و محبت ببینه.مثل یه بره سربه راه میشه.تازگی دندوناشو تو بیداری محکم روی هم میکشه.وقتی بهش میگم نکن داد میکشه.از لحاظ مهارت های یه بچه چهارساله چیزی از بچه های هم سن خودش کم نداره.فقط این کلام محدودش و اینکه ازش سوال جدید بپرسی نمیتونه جواب بده،دندون قروچه اش،اینکه تازگی عصبی تر شده،خیلی نگرانم از آینده نامعلومش،لطفا راهنمایی کنید.با دارو خوردنش مخالفم.چون تا الان همیشه خودم با آرامشی که داشتم آرومش کردم.

ایا عدم تعادل و حساسیت به لمس وسرگیجه ربطی به اعصاب محیطی داره ودرمان ساده لطفا

باسلام وقت بخیر من خاسگاری دارم ک خیلی رو بحث اقتصادی،تاکید داره،از روز اول همش میگه باید،ساده زیست باشیم و این حرفا و از طرف دیگ احساس میکنم درآمد،من واسش،مهمه،و روش،حساب باز کرده و این خیلی حس بدی بمن میده ،درسته زندگی مشترکه و منم باید از درآمدم خرج کنم ولی اینک روم تسلط،داشته باشه و واس درآمدم برنامه ریزی،کنه خیلی واسم سخته مثلا من چن روز پیش،رفتم دندونپزشکی بمن میگه باید میرفتی تامین اجتماعی ک واست رایگان انجام بده،ولی من دوس ندارم محدودیت واسم تعیین کنه نمیدونم چطور باهاشون برخورد کنم ،تنها موردیم ک تااینجا باهاشون مشکل دارم همین مورده بوده ممنون میشم راهنماییم کنید

سلام بنده به دلیل مشکلات روحی الوینتا بادوز ۲۲۵میلی گرم مصرف میکنم ایا استامینوفن ساده برای من ضرر داردباتوجه به اضطرابی که دارم؟

با سلام راههاي تشخيص تيك عصبي چيست؟ آيا از طريق نوار مغز ميشه مطمئن شد؟ و آيا نوروفيدبك براي درمان تيك هاي ساده ي كودكان مفيد و مؤثر است؟ و اگر مفيد است آيا تيك را كلا درمان مي كند يا ممكن است كه باز هم تيك جديد ايجاد شود و براي هر تيك بايد نوروفيدبك تكرار شود؟

با سلام فرزند سه سال و نیمه من که تاخیر در تکلم و یادگیری دارد بعد از مراجعه به روانپزشک و دارو درمانی در طی دو هفته از درمان مکالمه اش کمی بهتر شده ولی در سخن گفتن اصلا جواب سوال را نمیدهد وبجای جواب سوال را تکرار میکند حتی سوالات ساده . مثلا وقتی آب میخواهد میپرسم چی میخوای او هم میگوید چی میخوای و نمی گوید آب . آیا با این حساب مشکل رشد ذهن کودکم با دروهای دکتر درمان نشده و مشکل جدی هست . ؟؟ چکار کنم .؟ احتمال دارد در آینده خوب شود و تکلگ و رشد ذهنی او تکمیل شود؟؟

سلام من یک کیست ساده درپستانم داردوهردوپستان فیبروکیستیک دارم همراه بادرد هس ولی ازنظرپزشکان چیز خطرناکی نیس .روحیه ام بهم ریخته چکارکنم

سلام احساس افسردگی میکنم خیلی ساده ام راحت اعتماد میکنم کسی را ندارم تا باهاش حرف بزنم هر کسی پیدا میشه خودمو پیشش خالی میکنم خیلی چیزا به کسایی گفتم که نباید و الان هم میترسم. چی کار کنم دهنم پیش بقیه بسته بمونه راستی نه گفتن برام غیر ممکن شده

سلام من ٣١ سالمه سيگار ميكشم و خانم هستم دو روزه خيلي بيش تر از قبل سيگار كشيدم و امروز و ديروز بدونه هيچ سرفه اي خلط خوني داشتم ولي ديگر علائم مثل تنگي نفس خس خس كردن اينها رو ندارم ولي چون خيلي خلط خونيم زياده مثل لخته خونه خيلي ترسيدم به نظرتون چي ميتونه باشه و اينكه فوري مراجعه كنم يا بزارم ببينم ممكنه خراش ساده گلوس

سلام ..من یه مدت با یه دختر خانمی دوست بودم .حدود دو سال ..اولش هم بهش گفته بودم که اصلا فکر ازدواج نباش رابطه ما یه دوستی ساده اس ..ولی اون الان میگه که عاشق شده و اگه منم باهاش ازدواج نکنم محاله به پسر دیگه ای فک کنه ..راستش منم اون اندازه عاشقش نیستم که باهاش ازدواج کنم و خانواده هم صد در صد مخالفت میکنن .موندم چیکار کنم که دوستم منطقی فک کنه و زندگیشو به خاطر من تباه نکنه ...ممنون از شما

سلام عرض میکنم خدمت عزیزانی ک این گروه رو تشکیل دادن خداقوت میگم بهتون من دختری هستم 26 ساله از سن 13 سالگی عاشق یک پسر بودم و چند وقتی هم باهاش حرف زدم و الان داره ازدواج میکنه و من واقعا فشارهای عصبی زیادی رومه هرشب تا گریه نکنم خواب نمیرم 2 دوم اینکه الان ی پسری منو دوست داره و ازبچگی مشناسمش و باهاش بزرگ شدم و میگ ک قصدم ازدواجه ب خاطر ضربه روحی بدی ک خوردم نمیتونم اعتماد کنم واز طرفی خیلی خوش باور و ساده ام 3 سوم اینکه من جدیدا خیلی بد اخلاق شدم و با هر حرفی جبهه میگیرم و عصبی میشم و تا جواب طرف مقابل رو ندم اروم نمیشم در واقع طرز برخورد با طرف مقابلم رو بلد نیستم و همیشه افراد از حرفام ناراحت میشن و اینکه خیلی زیاد گریه میکنم اگ بد خواب بشم گریه میکنم و گریه هام اکثر وقتا شبها موقع خوابه ممنون میشم از کمک و راهنماییهاتون از خداوند براتون سلامتی و تندرسی و ثروت ارزومندم ????

سلام من خیلی ساده لوح و زود باورم و به هم اعتماد میکنم.خیلی ضرر میکنم اینجوری بنظرتون چکار کنم؟

مشکل ساده ای واسم پیش اومده خودم هم میتونم حلش کنم اما ی حسی میگه حلش نکن ی جورایی افکار مزاحم ایجاد کردم خودم برای خودم باید چکار کنم؟

سلام من ۴۳سال دارم از حدود ۱۷ سال پیش بعد از عمل جراحی ساده فتق دچار یه بیماری شدم احساس میکردم دارم مییرم تپش قلب داشتم بعد از چند ماه مراجعه به دکتر های گوناگون بهم گفتن افسردگی داری به چند تا دکتر مراجعه کردم تعدادی قرص دادن خوب شدم ولی از اون موقعه بعد یکسال یا بیشتر دوباره سراغم میاد باز میرم دکتر خوب میشم ولی دوباره برمیگرده میخواستم بدونم کی کلا خلاص میشم ممنون