منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "فوبیای اجتماعی"

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

سلام.بنده افسردگی شدیدداشتم الان شبی 5عددایمی پرامین25 مصرف میکنم وحال درحال حاضرخوبه.ولی هنوزفوبیای اجتماعی وهراس وترس دارم که اینها ازدوران کودکی بامن بوده تابه امروز
سلام پیشاپیش ممنون از شما قبلا راجع به مشکلم باشما صحبت کردم من فوبیای اجتماعی دارم و بخاطر خود این بیماری ک نمیتونم ب پزشک مراجعه کنم بزرگترین آرزوم اینه ک درمان بشم خودم متوجه میشم ک حالم خوب نیست این فشاری ک بهم وارد میشه باعث افسردگیم شده زودرنج و بهونه گیر شدم زود عصبانی میشم و اختیارمو ب کل از دست میدم هر چیزی ک اطرافم باشه پرت میکنم.. این خود درگیریها و فکرای منفی مدت خیلی زیادیه ک با منه نه تنها بهتر نشدم روز بروز افسرده تر و منزوی تر میشم.. نمیشه شما ب من دارویی معرفی کنید؟اگ اینکارو بکنین ک لطف بزرگی در حقم کردین
سلام من فوبیای اجتماعی (بخصوص محل کار) دارم و از اینکه مورد قضاوت دیگران قرار بگیرم و سرزنش بشم بشدت اضطراب میگیرم و همین موضوع باعث شده سر هر شغل بیشتر از دو ماه دوام نیارم و بیشتر تمایل دارم تنها در یک اتاق کار کنم که اینطوری بازدهی کارم فوق العاده افزایش پیدا میکنه میخوام بدونم "درمان قطعی" برام وجود داره؟از روزی که اینطور شدم (۴سال پیش) یه روز خوش نداشتم بهم بگین درمان قطعی وجود داره؟
برای مشکل فوبیای اجتماعی و اظطراب واسترس تقریبا دائم مصرف چه دارویی از همه بهتره باتشکر
سلام، خسته نباشید، دختری 24 ساله ام که ب شدت از فوبیای اجتماعی و اضطراب عملکردی رنج میبرم، من نمیتوانم بر احساسات خود غلبه کنم و همش دچار خودکم بینی هستم، مشکل اصلی من این است ک در جمع آشنا و غریبه و در صورت انجام هر عملی در مقابل آنها دچار تپش قلب شدید شده جوری ک صدای قلبم را میشنوم و احساس میکنم هر لحظه قلبم از سینه خارج میشود و تمام بدنم شروع به لرزش میکند، من حتی نمیتوانم در جمع غذا بخورم، دست و سرم به شدت میلرزد و قاشق ب دهانم نمیرسد، نمیتوانم حتی در مقابل یک کودک از خود دفاع کنم، تپش قلب و لرزش میگیرم و زبانم بند می آید، اگر درجمعی حرفی بزنم تا صبح روز بعد مدام آن را در ذهنم مرور میکنم که نکند حرف بدی زده باشم یا سوتی داده باشم، این فکرهای بیخود من تا سرحد دیوانگی ادامه دارد، همش مراقب هستم ک دیگران را از خود نرنجانم درحالی ک خودم در درون در رنج بسیارم، به هیچ وجه نمیتوانم در دانشگاه کنفرانس دهم و این کار کابوس من است، خلاصه اینکه بسیار منزوی و جمع گریز هستم و دیگر امیدی ب زندگی ندارم، احساس میکنم دیگر توانی در بدن خود برای تحمل این همه درد ندارم و هر لحظه آرزوی مرگ خود را دارم تا شاید از دست این همه عذابی که میکشم راحت شوم، حتی فکر خودکشی را در سر دارم. من این موارد لرزش و تپش قلب را در مادر خودم هم مشاهده میکنم ک حال مرا بدتر میکند و امید به درمان را درمن کم رنگ تر میکند، آیا درمانی برای مشکل من وجود دارد؟ من باید چه کاری انجام دهم؟
با سلام و عرض خسته نباشید من دختری ۲۳ساله هستم. ازسال کنکور دچار استرس و اضطراب شدم مشاوره هم چندجا رفتم اما اساسی درمان نشده و الان تبدیل به فوبیای اجتماعی شده و ترس و اضطراب از قرار گرفتن در جمع های خانوادگی و دوستان هیچ گونه قرص ارام بخشی هم مصرف نکردم فقط در موقع تپش قلب پرانول ۱۰میخورم اما فعالیت های اجتماعیم خیلی کم شده اصلا دوست ندارم قرار بگیرم در اون محیطا سعی میکنم قرار نگیرم اما میدونم راه درمان نیست و خجالتی هم هستم در برابر جنس مخالف این حالات بیشتر بهم دست میده تپش قلب،سردی کف دست،عرق کردن،لرزش پا گاهی از طرفی هم قلبم افتادگی دریچه داره اما دکتر قلب گفته چیزی نیست نباید استرس داشته باشی اما نگران سلامتی و قلبم هم هستم و این خیلی ناراحتم میکنه حس میکنم که نسبت به سلامتی قلبم دچار وسواس هستم و ضربانم رو در طول روز چک میکنم و از طرفی هم سنم جوریه که خیلی احساس تنهایی میکنم و با جنس مخالفی ارتباط ندارم پارسال با کسی قرار بود ازدواج کنم اما بهم خورد از پارسال خیلی تنهام و این تنهایی خیلی اذیتم میکنه مشاوره هم رفتم ده جلسه راهکارهایی هم میدونم به صورت عملی اجرا کردم اما حالت های جسمی خوب نشده ینی در جمع که قرار میگیرم اصلا ارامش ندارم و از این وضعیت خیلی ناراحتم دوست دارم خوب شم بتونم راحت ارتباط برقرار کنم. نمیدونم این خجالت رو چطور از بین ببرم اگه میشه یه راه حلی بدید ممنون
سلام خسته نباشید مشکل فوبیای اجتماعی دارم چه پیشنهادی دارین
سلام و عرض ارادت بنده تقریبا از سن 15 سالگی مبتلا به فوبیای اجتماعی شدم .قبلش نبودم چون به راحتی سر صف مدرسه کارهای هنری انجام میدادم.قران و سرود میخوندم و فعال بودم.از یک تایمی به بعد منزوی شدم.شدت این فوبیا زمانی تشدید شد که بعد کنکور برای تست خلبانی از ما تست اعصاب گرفتن و من اونجا متوجه شدم که دستام لرزش داره. حتی تو دانشگاه هم همیشه هول میشدم و دستام میلرزید و کلی ضایع میشدم.تا این که انصراف دادم و فرار و بر قرار ترجیح دادم. حالا پس از سالها من متاسفانه درگیر این فوبیا هستم و کلی از زندگی عقب افتادم.حالا میحوام برم خواستگاری و ترسم از اینه که توی مراسمش گند بزنم.از شما حواهشمندم کمکم کنید تا بتونم حد اقل نیمه دوم زندگیم رو کمی بهتر زندگی کنم .
سلام.من پسر ۱۶ ساله ای دارم که فوبیای اجتماعی دارد به طوری که به زور به مدرسه میرود دکترش گفته باید در بیمارستان بستری شود چون داروهایی که مصرف میکنه جواب نداده نمیدونم چه کار کنم.خیلی نگرانم لطفا من رو راهنمایی کنید
چگونه میشود یه بیمار فوبیای اجتماعی را راضی به مراجعه به پزشک کرد
با سلام و خسته نباشید. بنده پسری 25 ساله در خانواده ای 4نفری از قشر ضعیف جامعه با مدرک لیسانس اولا نمیدونستم مشکلم دقیق چیه یعنی میگفتم خجالتی بودن هست تا اینکه چند ماهی میشه پی بردم به احتمال زیاد دچار فوبیای اجتماعی هستم. البته مادرمم خجالتی هستن نه زیاد البته کلا خانواده ی مادریم کمی خجالتی و جامعه گریز هستن یعنی روابط اجتماعی زیاد خوبی ندارن من خجالت یا فوبیام زیاد نبود موقع دانشگاه تا قبل دانشگاه تو مدرسه چندان به مشکل نخورده بودم البته به مهمانی ها یا عروسی و غیره کمتر میرفتم از دوران راهنمایی دوران دانشگاه رو هم متوسط گذراندم کلا ساکت بودم و اهل کنفرانس و سوال پرسیدن و غیره باشم نبودم البته آدم بسیار شوخ طبعی هستم دوستان زیادی هم داشتم و تو محیط روستا تو ادب و احترام همه منو میگن شاید همین ادب و غیره به این روز انداخت منو چون همیشه سعی کردم به دیگران احترام بذارم و نظرشونو جلب کنم. دانشگاه گذشت تا اینکه زمستان گذشته بود تو پایگاه بسیج از من بین 30 نفر حدودا آدم که همه همدیگر و میشناسیم سوالی پرسیده شد با اینکه همه ی حاضرین تو جلسه هم منو آدم باسوادی میشناسن و روم حساب ویژه ای داشتن که یک سوال ساده رو با اینکه جوابشو هم میدونستم نتونستم ج بدم یعنی استرس نذاشت و عدم تسلط جالبیش اینه یه پسر بچه ی ابتدایی کنار من راحت پاشد و جواب داد همین سوال رو من خلاصه ضایع و.. که الان یه 6ماهیی میگذره از این قضیه درصدد رفع این مشکل هستم که خوب بشم چون از اون اتفاق واقعا دیگه تعادل ندارم و فکر میکنم همه میگن احمق هست که نتونست اون سوال ساده رو جواب بده وقتی به جمع غریبه یا حتی نزدیکترین افراد خانوادگی هم میرسم اضطراب میگیرم البته از اون اتفاق به بعد اینطوری شدم قبلا جلوی خانواده خوب بودم اما جلوی جمع غریبه یا مهمانی ها زیاد نه.... حالا از مشاور محترم میخام بدونم مشکل من قابل درمان هست چون شدید رو زندگیم تاثیر گذاشته. ممنون ?
با سلام دخترم دوماهی ست به فوبیای اجتماعی مبتلا شده وقرص زاناکس وسیتالوپرام استفاده میکنه فایده نداشته البته الان روزی یکبار حمله داره چکار کنم مدرسه نمیتونه بره؟
درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه