منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "والد"
مشاهده مقالات بیشتر

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

سلام علت لجبازي درمرد سی پنج ساله چیست؟ آیا به والدینش وکودکیش برميگردد؟
اگر خاستگار داشته باشم و من موافق باشم ولی والدینم نه باید قید خاستگارمو بزنم؟
در چه مواردی میشه از والدین شکایت کرد؟
سلام وعرض ادب پسری 10ساله دارم که از یک سالگی تشنج کرد بطوری که درحد چند ثانیه بی حرکت میشد وبه یه جاخیره میشد که بعد دوسه ماه تشخیص زیرنظر متخصص داروی فنوباربیتال استفاده کرد بعداز چند سال والپروات سدیم میخورد ودوباره بعد سه سال داروی دیوالدین مصرف کرد بخاطر یادگیری ضعیفش ازچند داروی مکمل تمرکز ویادگیری مثل استراترااستفاد کردسوالم اینه چون یادگیری خیلی کمی دارد بطوری که مدرسه استثنایی میرود وکمی مثل عقب افتاده ذهنی شده در صورتی که راه رفتن وحرف زدنش به موقع وبدون مشکل بوده در ضمن کار درمانی هم درحدود دوسال رفت ونتیجه ای از نظر پزشکان نداشت خواستم ببینم ایا راه درمانی دارد که ازاین وضعیت بیرون بیاید چون منو ومادرش خیلی نگران اینده پسرمون هستیم ممنون از لطفتون
سلام.من 1 سال 8 ماه دارو مصرف کردم برای درمان وسواس فکری (هم از نوع ایرانی و هم خارجی) داروی مصرفی من صرفا یک نوع نبود و بسته به تاثیر و مفید و عدم کارایی اونا متفاوت بود .شامل هالوپریدول. فلوکسیتین .کوئمایند. تری فلورازپین.کلردیازپوکساید.آلپروزولام.و سرترالین که ثابت بوده ابتدا ایرانی بود ولی 6 ماه پایانی کلا خارجی بود(دلیل تاکیدم روی خارجی یا ایرانی بودن داروها تاثیر نوع خارجی بوده که خیلی مؤثر بود و بسیار راضی بودم.) خلاصه اینکه بنا به دلایل خانوادگی(عدم اطلاع والدین و عدم درک شدن توسط خواهرام) و بیشتر به دلیل مشکل مالی قادر به ادامه دارو درمانی نبودم لذا دوز مصرفی سرترالین رو خودسرانه کاهش دادم 6 ماه پایانی صرفا سرترالین مصرف میکردم و کؤیمایند (که کوئمایند تموم شد ) پزشک معالج خودم گفتند خیلی بهتر شدم و 3 ماه دیگه درمان دارویی تموم میشه ضمنا یادآوری کنم در تمام مدت دارو درمانی روان درمانی نیز میشدم. اکنون سوالم اینجاست و خواهش میکنم واضح و با جزئیات پاسخ بدهید. 1.آیا سرترالین (آسنترا) اعتیاد آورِ؟ 2.آیا کاهش دوز دارو به صورت منظم و البته خودسرانه میتونه باعث مشکل بشه؟ 3.اثر داروها تا چند روز یا چند هفته می مونه؟ منظورم اینه با قطع دارو مواد شیمیایی داروها به طور کلی در بدن می مونه؟ یا با قطع خارج میشه؟ 4.اگه من به طور کلی این 3 ماه پایانی دارو درمانی رو ادامه ندم مشکلی پیش میاد؟ 5. مراجعه مجدد به روانپزشک امکان داره این 3 ماه افزایش پیدا کنه؟ من 24 ساله هستم. بازم تاکید دارم لطفا به همه ی سوالام جواب بدید. ممنون
من در کودکی آدم خلاق و نابغه ای بودم همه بر من تحسین میگفتند و در بسیاری از زمینه ها همیشه اول بودم . اما زیاد نمیگم کودکی به موانع افت خلاقیت برخوردم مهم ترین موانع والدینم بودند من رو خیلی به اروم بودن وا میذاشتند. و نمیذاشتند فکر و خلاقیتم را بروز دهم و مثلا من 6 سالگی رو به خاطر دارم که یکروز مغازه نزدیک کوچه رفتم بستنی بخرم ابوی به شدت با من برخورد کردن کتک میزدن , زندانی تو اتاقم میکردن کار ندارم حتی والدینم با خودشون بسیار بسیار مشکل داشتن و همیشه با هم دعوا میکردند همیشه . اما یه روزی رو به خاطر دارم که به طرز فجیعانه ای با هم دعوا میکردند تا حد مشت زدن و اسیب دیدن . حالا من ادمی نبودم که برم سریع تو اتاقم و ولشون کنم میومدم دعوا رو میدیدم و بسیار ناراحت میشدم در طول این دوران افسردگی گرفتم و بسیار فکر میکردم ناگهان شوکی به من وارد شد و نمیدونم دیگه نمیتونستم خوشحال باشم و فکر میکردم ذهنم تاریک و افسرده شده این مشکل رو جدی نگرفتم و سال ها گذشت . مشکل حاد از زمانی بود که مشکلات بعد از این وقایع برایم پیش امد که من سوم راهنمایی بودم موقعی فهمیدم چرا استاد صحبت میکنه من دیرتر هضم و تحلیل میکنم و معنی هر کلمه ای که از دهان استاد خارج میشد رو دیرتر پردازش میکردم مشکل نمیدونم از کندی حافظه در به یاد آوردن معنی و مفهوم جمله یا هر کلمه بود یا چیز دیگه ای این مشکل رو با روانپزشک مطرح کردم و داروهای مختلفی رو مصرف کردم.تأثیری نداشت این مشکل بر روی قوه تمرکز و یادگیری تأثیر گذاشت و مجبور شدم MRI بگیرم که الحمدلله مشکلی نبود مشکل من فکریه دکتر . بسیار حواسپرت شده بودم همیشه چیزی رو جل میذاشتم و ... تا اینکه من دوران تحصیلات دانشگاه را طی میکنم مشکلم داره حادتر میشه مشکلات جدیدی برام پیش اومده نمیتونم به خوبی فکر کنم تصمیم بگیرم مادام تا به یک چیزی فکر میکنم سریع از ذهنم اون فکر میره و نمیتونم نگه دارم به سختی میتونم حتی یک عبارت رو به خاطر بسپارم. به خاطر این مشکلات احساس کمبودی دارم و به عبارتی هیچی بارم نیست دکتر خواهشا مشکل منو حل کنین من نمیتونم به اهدافم برسم اصلا نمیتونم از ته دل خوشحال باشم راه حلی رو برایم مطرح کنین
سلام چرا وسواس فکری یک بیماری روحی روانی ست ؟ میشه کمی توضیح دهید اگه بیماری ژنتیکی ست واز والدین یا قوم درجه یک ارث میبریم چرا بیماری روحی روانی میگوییم
سلام. من 28سالم است در سن 14 سالگی انگشت شصت پام بر اثر افتادن بشگه در حین کار قطع شد. و شیش ماه پس از درمان پام . یک شب که جلوی در نشسته بودم چشم هایم سیاهی رفت و حالت عجیبی مثل دیوانه شدن بهم دست داد و فردای اون شب درد بین دو کتف معده درد داشتم و غم شدید ب علت نا آگاهی والدینم ب دکتر روانپزشک نرفتیم و این فرایند غم ادامه داشت تا سن هجده سالگی بهتر شدم و سربازی رفتم و پس ازبرگشت از سربازی مشقول کار شدم تا 27 سالگی که با دختری که چند سالی دوست بودم قرار ازدواج گذاشتیم فردای خواستگاری استرس خیلی شدیدی گرفتم جوری که چند روز از جام پانشدم و بعدش مثل روح شدم سرد بی احساس غمگین ولی کم دیگه مثل قبل از زندگیم لذت نمیبردم یک حالت منگی بهم دست داده اعصابم ضعیف شده حساس شدم نامزدیم و عروسیم با منگی و یه حس بدی گذشت یک حالی است که نمیشه گفت عجیبه دارم زندگیمو از دست میدم
سلام وسواس های فکری میتونه ناشی از زندگی سخت یا بعضی اتفاقات تلخ مثل ازدواج اجباری باشه؟به غیراز ژنتیک وشیوه ی تربیتی والدین / واینکه کار روانشناس بالینی ریشه یابی این بیماری هست یا خیر
سلام من ظهرها سرترالین مصرف میکنم شب ها دیوالدین نصف ۲۵۰ولی این اواخر شب ها بدجوری زجر میکشم خوابم نمیبره یه جورایی دیوالدین رو میخام ترک کنم داروی جایگزین هس برای دیوالدین ؟؟؟
باسلام من یک ونیم سال هست که به روانپزشک مراجعه کردم ودرطول این مراجعه قرص هایی مانند کلردیازپوکساید,دپاکین,سرترالین,دیوالدین را برایم تجویز کرده است ودرحال حاظر دوتا قرص سرترالین ظهر وشب ها دیوالدین نصف ۲۵۰ مصرف میکنم وتازگی هااا دچار بی خابی شده ام طوری که شب ها بازجر میخابم وشب ها نمیتوانم خونه بشینم من مشکل خودرا می دانم من درپاییزوزمستان حالم اینجوری میشه افسردگی فصلی هست احتمالا از شما میخاهم راهنمایی کنید چیکار باید بکنم دکترم زیاد بامن حرف نمیزند درعرض ده دقیقه نسخه می نویسد
سلام والدینم هر دو فوت نموده اند آنان فقط اسم والدین را یدک میکشیدند از طفولیت از این بابت که آنان مسئولیتی در قبال فرزند نداشتند بسیار رنج میبرم چگونه خاطره تلخ زندگی گذشته را از ذهنم پاک گنم ؟
اگر مرد ٤٥ ساله اي، در ٢١ سالگي در يك فضاي بلاتكليفي و فشار والدين مجبور به ازدواج با خانمي شده باشد. و اكنون دو فرزند پسر ٢١ و ١٠ ساله داشته باشد، و در تمام سالهاي زندگي با همسرش در گير مشكلات مختلف زناشويي بوده، به طوري كه هيچ تمايل و تفاهمي باقي نمانده باشد، آيا مي تواند در كنار اين زندگي با لحاظ حمايت هاي مالي گذشته از خانواده اش، با خانم ديگري كه دوستش دارد و احساس مي كند؛ هماني هست كه بايد از اول زنش مي شد، مخفيانه صيغه يا ازدواج دائم نمايد؟! اين خانم تاكيد دارد كه زندگي اول مرد كاملا حفظ و حمايت گردد. لطفا توصيه هاي مشاوره اي ارائه بفرمائيد.
سلام ببخشید مزاحم شدم یه سوال در مورد قد داشتم ایا امکان این هست که والدین کسی کوتاه قد باشند ولی فرزند قد بلند شود ؟ لطفا جواب بدید
سلام ببخشید مزاحم شدم یه سوال در مورد قد داشتم ایا امکان این هست که والدین کسی کوتاه قد باشند ولی فرزند قد بلند شود ؟
من دوسال هست عقد کردم و مادر شوهرم خیلی نسبت به من حساسه و احساس نارضایتی کامل داره از اینکه چرا پسرش من رو انتخاب کرده و مدام به هر نحوی این مساله رو بیان میکنه و ما با رضایت هر دو والدین وصلت کردیم و از دو شهر مختلف با اختلاف فرهنگی که خانواده من تا به الان هیچ مشکلی نداشتن ولی مادر شوهرم شدید مشکل داره که چرا دختری نیستم شبیه روستایی ها با فرهنگ قدیمی و تو زندگیمون همیشه به هر نحوی به من تیکه میپرونه و من رو جلو خانوادش و همسرم کوچیک میکنه و میخنده که من رو شدید آزار میده و خدا نکنه همسرم ناراحت باشه از هرچی یا حالش خراب باشه مادرش میگه مقصر تویی یا باهاش بحث کردم یا غذای بد واسش درست کردم خیلی روی پسرش و بقیه بچه هاش حساسه و از من متنفر همیشه داره به من زخم زبون میزنه و منو ناراحت میکنه و منم جرات ندارم جوابش رو بدم چون منتظر همچین موقعیتیه رابطمون رو خراب کنه با شوهرم- و شوهرمم خوب این مسائل رو میدونه چند بارم سعی کرده باهاش صحبت کنه که درست بشه بهش گفته زنت این حرفا رو یادت داده قبول نکرده نه من و نه شوهرم نمیشه جوابش رو بدیم.زندگیمون رو خراب کرده مادر شوهرم شدید نسبت به من حسود و کینه ای هست و اوایل ازدواج جلو من و بچه هاش به شوهرم میگفت چرا رفتی این رو گرفتی از شهر خودمون چرا زن نگرفتی-و عیچ گونه کمک مالی هم به ما نکردن و مدامم منتظر اینن پول از ما بگیرن. من و همسرم همکار بودیم .و مشکلم با همسرم اینه که حدود یک سال با ی خانوم در ارتباط بوده من تازه متوجه شدم و اون خانوم با این حس که مثلا همسرم برادر ایشونه بهش پیام میداده و از خاستگاراش و درد دلاش واسش میگفته و یجورایی حرفای جنسی هم بینشون رد بدل شده که مثلا شوهرم بهش گفته مردا از فلان خصوصیات و هیکل سکسی خانوما خوششون میاد و حرفهای این مدلی باز چتشون رو پاک کرد خودش واسم توضیح داد گفت رابطه ای با هم نداشتیم همچنین تو حرفهامون ولی خب با هم صحبت میکردن الان من باید با شوهرم چیکار کنم بخاطر این مساله خیلی گریه کردم و مدام داره از من عذر خواهی میکنه و میگه اشتباه کردم بخاطر این اعصاب خوردیا بوده باهاش چت کردم. لطفا راهنماییم کنید
با سلام یه پسر چهارساله دارم که دیشب تب شدید داشت و وقتی که من و پدرش خواستیم براش شیاف بگزاریم شدیدا جا خورد و بدش اومد و مقاومت کرد و ما موفق نشدیم قبلا که کوچکتر بود به راحتی این کار رو انجام میدادیم البته فقط یکبار در هر سال. دیشب خیلی براش توضیح دادیم که این دارو اینطوری وارد بدن میشه و فقط والدین و دکتری که والدین بچه رو میبرن پیشش در حضور اونها اجازه چنین کاری رو دارن. میشه راهنمایی بفرمایین چه طور بهتر میشه این مساله رو توضیح داد که بچه مقاومت نکنه؟ حس می کنم پسرم دیشب خیلی جا خورد و خودم هم که با دست شیاف رو نگه داشته بودم به خاطر مقاومتش بسیار اذیت شدم البته ما چاره ای نداشتیم چون تبش ۴۰ درجه بود.
باسلام دختری هستم 22ساله و تک فرزند به دلیل همین تک فرزند بودن همیشه والدینم بخصوص مادرم اجازه ندادن تنها و حتی با دوستانم بیرون برم یا اردو رفتن الان ازتنها بیرون رفتن تنها خانه موندن میترسم استرس دارم
کودک 7ساله والدین جدا شدن مدتی در بهزیستی زندگی کرده اکنون نزد مادر است به شدت نافرمان پرخاش گر است به هز نحوی دیگران را آزار میدهد آخرین عمل بریدن دست بغل دستی با قیچی بوده از نظر مشاور قانون پذیر و آموزش پذیر نیست راهکار اصلاح رفتار این فرد چیست؟
سلام فردی ۵۶ ساله هستم و بازنشسته ولی همچنان مشغول کارم توصیف وضع فعلی اضطراب دارم و تنهایی را دوست ندارم و به علت بالا بودن فشار خون البته نه زیاد بالا وضعیت حال درونی یهو به هم می ریزه به طور مثال والدینم در قید حیات هستند فقدان آنها و برخورد با آن روز فکرم را پریشان میکند از مردن میترسم و مقاومت من در برابر مشکلات ضعیف شده و در زندگی روزمره تاثیر منفی گذاشته فعلا با تجویز روان پزشک نصف زانوی شب می خورم و نصف صبح چند مدل قرص ضد افسردگی دادند به بدنم سازگار نبود اسنترا و ..... نخوردم سوال من این است ایا من افسردگی دارم یا نه و دوم اینکه چطور باید حالم خوب شود این آخری هم ولبان داد دکتر اصلا نخوردم خواهش میکنم راهنمایی کنید چکارکنم
سلام خداراشکر مطمینم که این دختربچه اوتیسم ندارن.و کاملا با همسالان و والدینشون براحتی ارتباط میگیرن و ازلحاظ تکلم ودرک مفاهیم و جمله بندی هیچ مشکلی ندارن.فقط احساس میکنیم که درحین بازی کردن چون خودشون تنهاهستن خیالبافی میکنن و دیالوگهایی کارتونهایی رو که دیدن تک به تک و جمله به جمله با خودشون وعروسکهاشون بیان میکنن و از اینکه با خودشون حرف میزنن نگرانن والیدینش وگرنه به محض اینکه در بین بچه هاقراربگیرن با اونا بازی میکنن. ممنون و متشکر از پاسخگوییتون
زود از کوره در میره اگه همه چیز با میلش نباشه حرفای ناسزا میزنه و والدینش کتک میزنه حسادت بیش حد داره انتقام جو هست این نشانه ها میتونه علتش باشه؟
سلام وقت بخیر در مورد کودکان مبتلا به اوتیسم آیا داروهایی مانند پروزاک و داروهایی برای تمرکز و ترس لازمه استفاده کنن ؟؟؟والدین چه اعمالی و رفتاری در رابطه با بهبودی کودک اوتیسم میتواند داشته باشد باتشکر
با سلام و احترام ، فرزندي دارم كه ٢١ ساله دچار تنش و خشونت با والدين هست كلا پرخاشگر هست ولي با من و همسرم مشكل داره مشكلش هم پول و ثروته دوست داره لارژ زندگي كنه و همه چيز براش تمام كمال فراهم باشه اخيرا هر ماه يك بار دچار يك تنش شديد و عصبانيت ميشه كه قابل مهار نيست بسيار خطرناك و باعث ابرو ريزي دم دستش وسيلهاي باشه ميشكنه و حتي به سمت من و مادرش حمله ور ميشه نميتونه خشمش رو كنترل كنه از طرفي هم دكتر نمياد ٢ سال پيش دكتر روانپزشك بردمش و طي تست شخصيتي كه ازش گرفتن به من گفتن مشكل پسرتون اينه كه ميخواد لارژ زندگي كنه و واقعيت زندگيش با ارزوهاش تفاوت فاحشي داره و دچار خشونت ميشه دكتر معالج داروبهش تجويز كرد ولي من با خودم گفتم تو سن بلوغه خوب ميشه ولي نشد كه نشد قبلا هر روز عصبي ميشد و وقت و قراري نداشت ولي الان چند وقتيه كه ماهي يك بار دچار خشونت و عصبانيت شديد و غير كنترل ميشه خواهش ميكنم كمكم كنيد ضمنا نسخه پزشك رو ارسال ميكنم
ایااختلالات قطبی در کودکی فرد هم ممکنه ایجادبشه بخاطر بدرفتاری والدین یانه فقط جنبه ژنتیکی داره
ایا با قرص دیوالدین اجازه بارداری دارم بدون این قرص نمبنونم الانزپین جایگزین کردم حالم بد شد
سلام من مادر بزرگ یک پسر 3/5 ساله هستم که درسن 1/5 والدینش فهمیدن یه کمی اختلال داره که بامراجعه به پزشک متوجه شدن مبتلا به Sid است واز همان زمان کاردرمانی رو براش شروع کردن وباید بگم که سورنا دارای هوش بسیار بالایی هستش ..اما این بچه گاهی اطرافیان عرق نمیکنه کوچیک یا بزرگ رو میزنه به این شکل که با دست میزنه توی صورتشون و پدرو مادر اونو تنبهای مختلف میکنن بطوریکه من از بیرون گود این بچه رو روز بروز لجباز تر میبینم وهرچه به پدرو مادرش میگم که رفتارشون درست نیست نمیپزیرن شدت هم میدهن میخواستم ببینم برخورد با این بچه باید به چه صورت باشه ممنون
درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه