منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "گريه"

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

من ى دختر ٢١ ساله هستم... شبا بي هيچ دليلي جيغ هاى خيلي بدى مى كشم. مثلا حدودا ده دقيقه اينطور ها... اما وقتى صبح ب من مى گن اغلب اوقات چيزى به خاطرم نمى مونه. گاهى هم متوجه هستم وقتى همه ميان نصف شب بالاى سرم امام ى نوع حالت گيجى دارم. گاهى هم گريه هايي با صداى بلند دارم كه اونو اصصصلا ب هيچ عنوان يادم نمى مونه... ى مدتى هم هست حدودا يك هفته خيلي شديدتر شده. كلا ترس از خوابيدن دارم. يا شبا رأس ى ساعت خاصى بيدار ميشم. و گاهاً هم هر نيم ساعت از خواب بيدار ميشم
من ى دختر ٢١ ساله هستم... شبا بي هيچ دليلي جيغ هاى خيلي بدى مى كشم. مثلا حدودا ده دقيقه اينطور اما وقتى صبح ب من مى گن اغلب اوقات چيزى به خاطرم نمى مونه. گاهى هم متوجه هستم وقتى همه ميان نصف شب بالاى سرم امام ى نوع حالت گيجى دارم. گاهى هم گريه هايي با صداى بلند دارم كه اونو اصلا ب هيچ عنوان يادم نمى مونه. ى مدتى هم هست حدودا يك هفته خيلي شديدتر شده. كلا ترس از خوابيدن دارم. يا شبا رأس ى ساعت خاصى بيدار ميشم. و گاهاً هم هر نيم ساعت از خواب بيدار ميشم.
من دچار اختلال دوقطبي هستم و ١٨سالمه اين موضوع به شدت ازارم ميده بايد چيكار كنم؟بعضي موقع ها باهوش خوشحال هستم بعضي موقع ها همش درست دارم گريه كنم يعني كوچكترين مسايل باعث گريم ميشه
هميشه تپش قلب دارم و قلبم خيلي تند ميكوبه و دليلش اينه كه اتفاقات تلخ گذشته برام مرور ميشه و حالم خيلي بد ميشه و بي دليل خيلي گريه ميكنم و حالم بد ميشه
من خيلي حساس شدم و هميشه وقتي يك مراسم و شادي كه هست فكر تموم شدنش هستم و گريه ميكنم ميترسم از اينكه ديگه اين شادي ها نباشه ميترسم از اينكه اطرافيانمو از دست بدم و خيلي حساس شدم با كوچك ترين تنش يا چيز ناراحت كننده اي ضربان قلبم تند ميزنه و حالم بد ميشه
من سالهاست با همسرم مشكل دارم روابطمون سرده و دو فرزند ١١و٣ساله دارم الان مدتي است كه حال عمومي بدي دارم تحمل سرو صدا و بچه ها رو ندارم خودمو زير فشار شديد حس ميكنم مدام حال گريه دارم و خسته ام زود عصبي ميشم و چشمان به نور حساس شده وقتي عصبي ميشم سردرد ميگيرم و چشمام ميخواد بسته بشه فكر ميكنم به داروي اعصاب احتياج دارم لطفا راهنماييم كنيد
حملات پنيك هست، يه چيزي كه يهو شروع ميشه و كم كم تشديد ميشه تا زمان مصرف دارو، باتپش قلب،نفس زدن، تهوع و اسهال، اضطراب فوق العاده و ميل به گريه شديد،ترس، سردرد و سرگيجه وتنگي نفس و احساس خفگي و افت فشار خون و انقباض عضلات و گاهي فشار روي فك. بسته به وضعيت روحي اون روزم اين علائم كمتر و بيشتر ميشن، وقتي روزم پر استرسه علائم شديدترن و حملات زودتر شروع ميشن و در طول روز بيشتر تكرار ميشن،وقتي به اين شدت ميرسه تا الپرازولام نخورم خوب نميشم ويكساعت بعد از مصرفش كم كم بهتر ميشم خيلي ناراحتم و همش ميرم زير سرم
سلام و عرض خسته نباشيد من پسر كوچكى دارم كه دايما من رو مجبور ميكنه اسباب بازى براش بخرم يعنى هر چيزى ميبينه رو ميخواد واگر نگيرم انقدر جيغ ميزنه كه ديوانم ميكنه شده سه روز براى يه اسباب بازى گريه كرده به نظرتون من چه كنم؟؟؟ با تشكر
با سلام پسرم تا به حال چند بار به فاصله ي كم از زمين سرش از پشت به زمين خورده گريه ي كم و حالت تهوع نداشته ممكنه خطري داشته باشه
سلام خوبين من خانم 48ساله هستم يك مدت ست دچاراضطراب شديدهستم مثلا وقتي يكيي ميگه دوساعت ديگه زنگ ميزنم حرف بزنيم تا ان زنگ بزنه انقدرحالم خراب ميشه ميخوام يا گريه كنم ياداد بزنم لطفا راهنمايي كنيد
سلام من پسر 9 ساله اي دارم كه به آشپزي علاقه دارد ولي در خريد وسايل خانه مخصوصا آشپزخانه خيلي خيلي گير ميده و مثلا حتما بريم چاي ساز فلان مارك رو بخريم يعني با توجه به سنش به چيزي كه أصلا بهش ربطي نداره دخالت ميكنه من باهاش چه برخوردي داشته باشم به طوري كه گريه ميكنه
دختري دارم كه ٤ سالش است درست نميتونه راه بره زبانش هم گير داره و از يكي از فاميل هامون كه مرد ميترسه اونو كه ميبينه شروع ميكنه به گريه كردن لطفاًمن را راهنمايي كنيد كه دارم از غصه ميميرم
باسلام و عرض ادب من خانمي٢٨ ساله هستم يك ازدواج ناموفق داشتم كه حدود هفت سال طول كشيد من عاشقش بودم و از لحاظ خونوادگي درسطح پايينتري از ما بودند و علي رغم تلاش براي حفظ رابطه مون به دليل بيكاري و اعتيادش جداشدم واز شهر خودم به شهري ديگه اومدم كارمندم توي كادر درمان و يكسال پيش با پسري اشناشدم كه ازهمان ابتدا حرف ازدواج و عشق و عاشقي رو پيش كشيد و بااصرار شديد و تندروي هاش در كمتر از شش ماه با رضايت هردو خانواده ها و اشنايي وتحقيق كه پسر خوبيه ازدواج كرديم اين اقا از من شش سال كوچكتره و من فقط بخاطر عشق شديدي كه بهم داشت شيفته ش شدم و ازدواج باهاش رو قبول كردم حالا از همون اول با من هم خونه شده با اينكه مثلا هنوز نامزديم رفتاراش اصن عادي نيس عصباني كه ميشه بهم حمله ميكنه گلومو ميگيره فحاشي هاي خيلي زشت ميكنه خيليييي زود هم پشيمون ميشه گريه ميكنه ميگه بدون تو نميتونم زندگي كنم با كوچكترين اتفاقي پاي خونواده شو وسط ميكشه خونواده ش هم شديدا ازش حمايت ميكنن چون فقط دوتاپسر دارن و اين اقا پسركوچيكه س كه خيلييي لوس و غرغرو هست قهر ميكنه وسايلشو جمع ميكنه ميره خيلي بچه نن س منم چون هميشه روي پاي خودم واستادم هم غرورم زياده هم رفتارام مردونه س من يه تكيه گاه ميخواستم نه يه بچه ننه درضمن خيلي هم بلده نقش بازي كنه حتي سربازيشو با تظاهربه ديونگي و كلي خرج و مخارج معاف شده كه خدمت نكنه و از خونواده ش دور نباشه حالام با يه دعواي كوچيك دوباره زنگ زد به پدرش و از خونه ي من با تمام وسايلش رفتن هرچي ام ميگم بياين بريم پيش يه مشاور اين اقا ميگه اصلن نميام ميگه تو رواني اي خودت بايد بري منم خيلييي احساسي و زود رنجم سريع بهم بر ميخوره خودم به تنهايي رفتم پيش مشاور بهم قرص فلوكسيتين و پرانول داده ديگه خسته شدم كمك ميخوام
سلام من ٨ ماه پيش ازدواج كردم و به تازگي متوجه شدم همسرم تمايلات جنسي غير قابل باور از نظر من و بقيه داره ايشون مردي ٣٣ ساله و همسن خودم هستن با ليدي بوي ها ارتباط جنسي داشته و در زندگي با همسر قبلي ، سكس سه نفره داشته ما ايران زندگي نميكنيم و من بعد از متوجه شدن اينكه ايشون تمايل به زن بودن دارن و سكس هاي حيواني داشتن ، اينجا خيلي تنها و ساكت شدم طوري روي من اثر بد داشت كه به ديوار مشت كوبيدم و دستم شكسته حتي خانواده هامون از اين جريان اطلاع ندارن حوصله ي خودم رو هم ندارم و از طرفي هم نميتونم به كسي حرف بزنم همسرم ابراز پشيموني كرده از گذشته ولي ميدونم كه طبيعت كسي رو نميشه عوض كرد ميدونم كه شايد براي مدت خيلي كوتاه ، خودش رو پشيمون جلوه بده ولي دوباره به سكس از اون مدل رو مياره ، شايد هم از من پنهون كنه اين فكرها داره منو عذاب ميده من در مورد آينده ، مردد شدم و دلم نميخواد بچه اي از اين مرد به دنيا بيارم و ژن رو منتقل كنن و اون روز مرگ من خواهد بود سه هفته ميشه كه دارم فقط روزها رو سپري ميكنم و دانشگاه هم براي من بي اهميت شده مردي كه خيلي سنتي به خواستگاري من اومد و روي حساب دوستي پدرهامون با هم ازدواج كرديم ، مردي نيست كه روبروي من نشسته از نظر من ، اين زندگي فايده اي نداره ما هر دو ، يكبار جدا شديم و فكر ميكردم روزهاي سختمون تموم شده ولي انگار بدتر از قبل شده نميدونم بايد چيكار كنم احساس ميكنم توي شرايطي هستم كه به تنهايي بار سنگيني روي دوشم دارم تحمل ميكنم نميدونم سكس تواپ ميتونه كمك كنه و ريشه يابي كنه و اصلاً قابل درمان هستن ايشون يا خير ضمناً ايشون خيلي راحت دروغ ميگن و هربار كه بهشون ثابت ميكنم ، جون عزيزترين افراد زندگيشون كه مادرشون هستن رو قسم ميخورن و با گريه ميگن كه با آخره من نه اطمينان دارم به ايشون ، نه انگيزه اي به زندگي خواهش ميكنم كمكم كنيد ممنونم
سلام من پشت كتفم يك ناحيه و شانه ام يكسال بود كه مزمن شده بود يكماه پيش به فيزيوتراپ مراجعه نمودم بعد از اولين ماساژ بر نقاط تريگر دردم بيشتر شد و زد به گردن دست و سرم به من گفتند طبيعى است و يه مدت ديگه ادامه دادم تا اينكه در وسط پروسه درمان بنا به دليل خانوادگى دچار يك استرس و ناراحتى شديد شدم مانند از دست دادن يك عزيز به مدت يك هفته گريه كردم آب كم خوردم و تمرينات فيزيوتراپى را انجام ندادم و دردم بيشتر شد ترسيدم به من گفتند كمى استراحت كنم بعد براى ادامه فيزيوتراپى برم. (٢ هفته پيش و هنوز شروع نكردم دوباره) بعد از دو هفته الان در اون ناحيه ها درد كمتر شده ولى حس مى كنم جاهاى ديگر بدنم گاهى درد مى گيرد كه بى ربط است مثل پشت باسن مفصل زانو دستها و سرم درد مى كنه و مى ترسم در اينترنت تحقيق كردم چيزهايى راجع به فيبرومالژيا خواندم و حالا هر جاييم درد مى گيره مى ترسم غذا خوردنم به هم خورده. سوال من اين است آيا احتمال مبتلا شدن به فيرومالژيا در من وجود دارد؟ خيلى نگران هستم خواهش مى كنم راهنمايى و كمك كنيد.
من بيشتر شبها گريه ميكنم و هميشه يك سناريو براي گريه كردن خودم بوجود ميارم و ترس از دست دادن عزيزانم رو دارم ، راه حل چيست؟
با سلام من دختر سه ساله و نيمه اي دارم كه هر چيزي كه بر خلاف ميلش بگيم يا اتفاق بيفته با صداي بلند جيغ و گريه ميكنه و كلا براي هر كاري از سلاح گريه به خصوص با صداي بلند استفاده ميكنه، و كلا تو مواردي كه خودش نظري داشته باشه اصلا نظر من و پدرش ( بخصوص من ) رو قبول نميكنه و اگه روي اون كار تاكيد كنم با گريه و جيغ كارش رو پيش ميبره، مثلا يه موردش در مورد لياس هست كه هميشه حتي توي زمستون ميخواد لباس به اصطلاح خودش عروس( لباس دامن بلند با جوراب شلواري بدون شلوار ) بپوشه، حالا ميخواستم از شما راهنمايي بگيرم كه ما بايد در قبال دخترمون چطور رفتار كنيم؟؟؟
سلام دختر من يك سال و ٨ ماهشه زماني كه از من جدا ميشه خيلي گريه مي كند و شديدا بيقرار است، ترس و اضطراب دارد، متاسفانه باباش هم با من همكاري نميكند در نگهداري از كودك، لطفا مرا راهنمايي كنيد
سلام .پسر نه ساله اي دارم كلاس سوم ابتدايي .از وقتي كه به مدرسه ميره خيلي افسرده شده يكسره ميكه سرم درد ميكنه و همش بهانه جويي و گريه ميكنه .هرچي ميپرسم چرا اينطوري چيشده كسي اذيتت ميكنه اما جوابي بهم نميده ب نظرتون چيكار كنم
دختر من ٢٠ماهشه زماني كه از من جدا ميشه خيلي گريه مي كند و شديدا بيقرار است، ترس و اضطراب از جدايي دارد، متاسفانه باباش هم با من همكاري نميكند چیکار باید انجام دهم
خسته نباشيد كودك من ٢٠ماهشه زماني كه از من جدا ميشه خيلي گريه مي كند و شديدا بيقرار است، ترس و اضطراب از جدايي دارد، متاسفانه باباش هم با من همكاري نميكند در نگهداري از كودك، لطفا مرا راهنمايي كنيد
سلام پدر م در خواب دعوا ميكنيد حرف ميزند ميخندد گريه ميكنيد طوري كه ما ميترسيم
كسي كه در طول روز بدون علت ميخواد گريه كنه يا اشكش مياد افسردگي حاد داره
سلام. من اصلا نميتونم تمركز كنم، فكر ميكنم همه چيز رو فراموش ميكنم، وسواسي شدم، هميشه ناراحتم ، اصلا دلم نميخواد توي جمع باشم، همش در حال گريه كردنم، مشكل من چيه؟
با سلام من يه پسر٢٤سالم مدتي هس تقريبا يع سال به شدت كم خواب شدم اعصابم زود بهم ميريزه خيلي سخت حرف ميزنم كه من خيلي پر حرف بودم چهار ساله سيگار ميكشم ولي نه قدر اين موقع ها احساس پوچي تو زندگي ميكنم حس ميكنم زندگي همه اطرافيانم اگه من نباشم بهتره خيلي خيلي زياد در مورد خودكشي فك ميكنم حتي چند بارم قصدشو داشتم كع نشده يه بارم تا مرز مرگ رفتم ولي نمردم حدودا اولين بار تو ١٩ سالگيم بود كه صد تا قرص خواب خورده بودم الانم خيلي فكرم مشغول خودكشي هس ناخوداگاه بي دليل شروع ميكنم به گريه كردن و اينم بگم كه شكست عشقي نخوردم ميخوام از اين حالت دربيام به چيزي اميدوار شم ولي نمشه چيكار بايد بكنم
سلام خسته نباشيد من يك بار گل مصرف كردم و چند روز بعد همه ى حالاتم بهم ريخت استرس اظطراب ترس از مرگ احساس ديوانگى گريه يه بار احساس ميكردم دارم خفه ميشم يه بار احساس كردم دارم ديوونه ميشم يه بار احساس كردم قلبم سوراخ شده بعد رفتم دكتر ect انجام دادم و قرص هاى مختلف كه حالم خوب شد ولى الان دوباره حالم بد شده بايد چيكار كنم؟؟
دائما حس گريه دارم
درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه