سلام. نشخوار فکری باعث می شود فرد تمرکز عجیبی بر روی مسائل منفی و مشکلات گذشته داشته باشد. این مشکل مشابه نگرانی است. اما فرد فکری برای برطرف کردن مشکل نمی کند. تمرکز بر افکار منفی و مشکلات منجر به بروز اضطراب در وی می شود.

دوست عزیز شما باید خودتون رو از موقعیت های فکر کردن زیاد خارج کنین و به جای آن از روش درمانی مرحله ای استفاده کنید. طبیعی ست رفتارهای نامناسب افراد با ما در کودکی تاثیرات مخربی بر روحیه و عزت نفس ما می گذارد. قطع فکر کردن به چیزهای آزاردهنده چیزی نیست که در یک مرحله بتوان انجام داد. در ابتدا می توانید از نوشتن شروع کنید. برای دل خودتان هر آنچه به ذهنتان می آید را بنویسید. بعد چیزهای منفی و پراکنده را به هم وصل کنید. اگر نکات مثبتی به ذهن شما آمده آن ها را نیز به هم وصل کنید. ببینید درصد افکار منفی و پراکندگی آن ها چه قدر است. می توانید به راحتی نوشته های منفی را خط بزنید یا آن ها را پاکسازی کنید. و فقط نوشته های مثبت را بر جای بگذارید. ببینید از دیدن نکات مثبت یا منفی چه حسی می گیرید؟ شما باید اعتماد به نفس خودتون را با انجام کارهای خلاقانه بازیابی کنید. برای ارتباط اجتماعی می توانید از یک کتاب یا فیلم مفید یا صحبت با یک کودک شروع کنید و دایره رابطه اجتماعی تان را به یک شخص خوش فکر و متناسب با حوصله تان گسترش دهید. باید بدانید که وجود شما برای خود ارزش دارد. اگر بتوانید ارزش وجودی خودتان را بدانید خیلی کارهای خوب پیش روی شماست. باید افکارتان را تبدیل کنید: یعنی منفی را به مثبت تبدیل کنید. مثلا به جای فکر خودکشی یک فکر متقابل مثبت (زیبایی طبیعت و زیبایی و شگفتی های خلقت انسان) هم در جوابش در ذهن بیاورید. به خود بگویید در کودکی نمی دانستم من قدرت خارق العاده دارم و می توانم کارهای بزرگی انجام دهم. اگر می دانستم به دیگران اجازه توهین نمی دادم. اکنون هم نمی گذارم. با خلاقیت می توانید خود را نشان دهید. گاهی می توان فکر منفی را به فکر مثبت و پرخاشگری را به سکوت تبدیل کرد. انجام آن در ابتدا سخت است. اما آرام آرام شدنی ست.