منوی اصلی
انتخاب بخش بندی سوالات
با سلام بنده ۲۸سال سن دارم و مجرد هستم تو رو خدا تا آخرش بخونید خیلی برام مهمه حدود ۱۲سال پیش پدرم دچار سکته مغزی شد و من شاهد بر ماجرا بودم از آن روز دیگر به سکته و مغز حساس شده بودم همیشه فکر میکردم داخل سرم یک چیزی یا یک نبضی نامنظم میزنه شبیه تپش قلب و همیشه به انگشتان و حتی به رگهای دستهام نگاه میکردم و میترسیدم خون در رگم گیر نکنه و همیشه کنار آینه میرفتم و خودمو نگاه میکردم با خودم میگفتم اینطرف صورتم کج نیست نسبت به طرف دیگه صورتم یا لبم کج نشده نسبت به طرف دیگه یواش یواش بی خوابی پیدا کردم حدود ده سالی هم میشه بی خوابی دارم و خواب ندارم میترسیدم توی خواب شبیه مادرم سکته بزنم یواش یولش دیدم دستهام گیزگیز میکنه با خودم میگفتم حتما از سکته هست یا دستم میخوابید تا اینکه این اواخر امسال پرش تو خواب هم پیدا کرده بودم توی خواب پرش میزدم یهویی احساس خفگی و وحشت ... من با گوشی ام شبها تا ساعت دو یا یک شب ور میرفتم حدود سه ماه پیش بود این چشم چپ من نسبت به چشم راستم خوب کار نمیکرد یعنی کند تر شده بود بعد به چشمم خیلی حساس شده بودم ولی میترسیدم برم دکتر چون میترسیدم بگن سکته زدی خلاصه یک دو هفته ای گذشت دیدم این چشمم داره خوب نمیشه با خودم میگفتم برم دکتر بعد توی دلم میگفتم نه اگه بگن سکته زدی تحمل شنیدنشو ندارم خلاصه دیدم داره یک طرف صورت یکجوری میشه یعنی در خودم احساس میکردم نیمه صورت طرف راستم یکم جلوتر از نیمه صورت طرف چپم هست یک دو سه روز بعدش دیدم زبونم نیمه طرف چپم سر (لیز)شده بود یک چند روزی همینجور بود منم توی دلم میگفتم نکنه سکته زدم بعد میگفتم شاید خوب بشم یک شب بود انار خریده بودیم من چند تا انار خوردم فرداش دهانم مزه انار میداد به بچه های داخل کارگاه تعریف کردم بچه ها دهانم مزه انار گرفته از دیروز تا حالا یکم مزه اش تو دهنم مونده ولی تو فکر این بودم چرا زبونم سر شده اونم طرف چپ اینم چشم چپ نکنه سکته زدم خدایا بعد دو سه روز داخل کارگاه بودم دیدم استادم با یک چشمش اشاره کرد طرفم اون قیچی رو بده منم میخواستم دوباره به خودش اشاره کنم با یک چشم و قیچی رو بدم دیدم نتونستم با یک چشم پلک بزنم دیدم دوباره خواستم پلک بزنم نتونستم بعد این استادم گفتم جریان چیه من نمیتونم اونم گفت وای تو مشکل اعصاب داری تو سکته زدی منم ترسیدم گفتم نگو گفت چرا تو سکته زدی خودت حواست نبوده یک روز حتما فشارت بالا رفته حواست نبوده مشکل کبد هم فکر کنم داری چون جوش صورت داری و.... بعد رفتم خونه شب بود که رفتم روبروی آینه ایستادم طرف صورتم نگاه میکردم و میگفتم بزار ببینم این چشمم چکار شده بعد هر کار کردم نتونستم با یک چشم پلک بزنم هر دو چشمم را میاوردم پایین با چشم راستم میتونستم چشم عوض کنم ولی با چشم چپم نمیشد به فکم نگاه کردم دیدم راسته به دماغم به لبم تو فکر بودم و ترسیده بودم توی همون لحظه که داخل آینه بودم دیدم یک شوک کوچک یهویی تو صورتم ایجاد شد لب سمت چپم بی حرکت شد ابروی سمت چپم بالا نمیرفت وقتی ابروهامو میبردم بالا فقط ابروی سمت راستم میرفت بالا و ابروی چپ نمیرفت بالا صورتمو با ناخن کشیدم دیدم حس داره گفتم سکته مغزی که بی حس میکنه آدمو ولی خیلی میترسیدم برم دکتر فردا صبح جمعه بود رفتم بیمارستان دیدم متخصص مغزو اعصاب ندارن رفتم یک بیمارستان دیگه اونجام روز جمعه گفتند متخصص نداریم گفتند متخصص عمومی داریم گفتم باشه یک نوبت گرفتم و رفتم یک خانم دکتر بود اصلا نگاه و معاینه نکرد گفت هیچی نیست سرما خوردی خودش خوب میشه با نگرانی گفتم خانم دکتر من سکته نزدم گفت نه من توی دلم گفتم شاید بخاطر دلداری باشه بعد گفت فردا برو پیش متخصص مغز و اعصاب فرداش رفتم پیش متخصص مغزو اعصاب گفتم دیروز همه جا بسته بود رفتم متخصص عمومی به من یک خانم دکتر گفته سرما خوردین خیلی نگران هم بودم ولی آقای متخصص مغز و اعصاب هم اصلا معاینه نکرد گفت بیا این نسخه رو بگیر گفتم آمپولم داره گفت آره ۱۰تا من گفتم فقط پس قرص بدین گفت تا دو ماه همینجور هستیا شایدم بیشتر طول بکشع خلاصه داروهای کورتون دار بود همه قرصهاش بعد دیدم هشت روز گذشت ولی خوب نشدم گوشهامم به صدا حساس شده بود مخصوصا همین گوش سمت چپم به صدای بلند انسان یا بوق موتور و ماشین حساس شده بود نمیتونستم بخندم با یک طرف دهانم فقط میشد بخندم نزدیک ۸ روز اینجوری بودم که هر جا میرفتم میگفتن سکته زدی... خلاصه دوباره رفتم پیش دکتر متخصص گفتم همون آمپولاتونو بزنین گفت نه حالا که قرص خواستی دیگه برو من گفتم من نگرانم گفت نگران نباشه تا دو ماه همینطوره شاید بدتر دهانت کج تر هم بشه گفتم بیاین فشار خونم بگیرید گفتند بیا فشارم ۱۱بود گفت خوبه بعد دیدم هر جا میرفتم روحیه ام خراب شده بود از بس دورو بری هام میگفتن سکته زدی خودمم بیشتر میترسیدم آخر رفتم یک متخصص دیگه اون منو دید با نسخه گفت یک رگ تو جمجه ات بسته شده نمیدونم گف
پاسخ
دکتر پزشکان سبز و سالم-5 دکتر پزشکان سبز و سالم-5
۴۸ / ۱۰ / ۱۱ | ساعت ۴ ق.ظ

دوست عزیز شما مشکلات روحی و وسواس فکری جبری سبب اختلالات اعصاب و بی خوابی می شوند. عصب های کنترل کننده صورت و بدن می توانند تحت تاثیر اختلال بی خوابی از انجام وظایف خود باز بمانند. از همین حالا برای مشاوره با یک روانشناس خبره اقدام کنید. با تکنیک های رفتاری-شناختی (CBT)، نوروفیدبک می توانید تا حدی بهبود یابید.

به حرفهای دیگران توجه نکنید. تمرکز بیش از حد مغز روی یک موضوع می تواند مغز را از انجام وظایف دیگر بازدارد.

توصیه من: سایت جایروس کلینیک یک سایت فوق تخصصی مغز-اعصاب-روان است که مدتهاست مطالب ارزنده ای در این زمینه ها دارد.

www.gyrusclinic.com

شما باید دو کار انجام دهید: برای درمان اخلالات خواب اقدام کنید. 2. برای درمان وسواس فکری و تروما (تجربه تلخ گذشته) اقدام کنید. در یک بات تلگرامی امکان درمان وجود ندارد. به سلامتی خود اهمیت بدهید و اجازه ندهید افکار منفی وضع زندگیتان را بدتر کنند. سایت را کلیک نمایید.

راهنمایی: در قسمت جستجو کلید کلمه مورد نظرتان را تایپ کنید تا مطالب روانشناسان سایت ظاهر شود.

تهران-بزرگراه رسالت-بعد از میدان رسالت به سمت شرق-نرسیده به چهارراه سرسبز-روبروی مسجد حجتیه-پلاک 686-طبقه 5-واحد 10 021-77189675

برای پرسیدن سوالات پزشکی خود، می توانید به ربات تلگرام هوشمند سبزوسالم مراجعه کرده و سوالات خود را از پزشکان متخصص بپرسید.
آدرس ربات تلگرام سبزوسالم:

https://t.me/askq_bot
تخفیف لیزر موهای زائد ویژه ماه رمضان
مقالات تصادفی

آخرین چند رسانه ای های پزشکی و سلامت

آخرین تست های سلامتی

درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه