سلام همسر من مردي ٣٨ ساله است كه دچار اختلال دوقطبي است كه روزانه ٦ قرص دپاميد ٣٠٠ مصرف ميكند(دارويي ست كه در فرانسه تجويز ميشود). مشكل اساسي كه با او دارم، بار زندگي را روي دوش من انداخته است و هيچ كمكي نميكند و حاضر نيست حتي كارهاي شخصي خودش را انجام دهد. اغلب جلوي تلويزيون ميخوابد و شب هاي زيادي وقت خود را با موبايل و تلويزيون هدر ميدهد، او هيچ كاري جز چند روز كار در بيرون از خانه انجام نميدهد كه در همان كاري هم كه دارد نميتواند به راحتي از پسش بر بيايد. شبها خيلي كم ميخوابد و روز بعد اگر سركار نرود تمام روز در خانه خواب است، مدام از من ايراد ميگرد و فرياد ميزند و بشدت عصبي ميشود، من به عنوان يك زن هم بايد بيرون از خانه هم در خانه كار كنم و تقريبا هر روز داد و فريادهايش را تحمل كنم. قبل از ازدواج ميدانستم كه او اين مشكل را دارد ولي قبول كردم حالا نميدانم چطور ميتوانم به او كمك كنم و رابطه طبيعي را با او ادامه دهم. از پيش ممنونم از پاسخ شما.

سلام پدرم بيماري پاركينسون دارد چند روزي حاش نا مساعد شد ك با مراجعه به دكترش يك قرص بنام ريسپيدون ١به قرصهايش اضافه شده توسط دكتر از اون روزبه بعد كلا در حال چرت زدن و يا خواب عميق است ك ب محظ خواب رفتن شروع ب فرياد و جست وخيز شديد ميكند همچنين در راه رفتن هم دچار مشكل گرديده ك حتما بايد بغلش راه برويم كه بر اثر نداشتن تعادل زمين نخورد.گاهي اوقات هم دچار توهم ميشود ممنون ميشم راهنمايي و نظرتون رو بفرماييد

من تو حواب يهو از اشكال هندسي ميترسم و با صداي فرياد از خواب ميپرم و اكثرا هم مامان و صدا ميزنم .ضربان قلبم بالا ميره .گاهي متوجه ميشم گاهي هم نه.و اشكال گاها در حال حركت هستند

با عرض سلام برادر من براي ادامه تحصيل به خارج از كشور رفت و به تدريج افسرده و ساكت تر شد تا اينكه پس از ٢ سال او را بابيماريه توهم و اضطراب با حال بد برگردانديم و در تهران تحت درمان قرار گرفت خيلي حالش خوب شد و مشكلاتش قابل كنترل شد تا اينكه بعد از ٢ سال به مرور توهمي شد كاراي عجيب غريب و همش احساس ميكرد آلت تناسليش رو دارن با سيخ داغ اذيت ميكنن يا همه ميخوان بكشنش . يه روز همش نماز يه روز تمام كتابهاي دعا ميريخت در سرويس بهداشتي و بعد از اينكه پدر مادرم به سفر رفتن امريكا حاش خيلي بد شد و مجبور به بستري كردنش شديم فريادهاي بلند ميزد و ميگفت منو يه جا ببندين نميتونم خودمو بگيرم . بعد از يه هفته كه ارومتر شد آورديمش خونه ولي ديگه هيچوقت خوب نشد تا اينكه الان هم خيلي چيزارو ميدونه ودرست ميگه و خاطرات قديمه رو يادشه ولي خيلي هم حرفهاي الكي و قاطي ميزنه و بدتر و عصبي بودن هم بهش اضافه شده. الان زير نظر دكتر كلافي هست و قرص رسپيريدون ٤ ميخوره ولي روز به روزبدتره و همش ميخواد با جنس مخالف حرف بزنه يا باشه. واقعا نميدونيم ديگه چه كار كنيم؟ گفتن اسكيزوفرني داره . و هيچوقت دكترش ننذاشت برق براش بذلريم. گفتن به درد ايشون نميخوره. آيا تكنولوژي جديدي هست؟ آيا مكانهاي خصوصي خيلي خوب برا بستري هست؟ ممنون از شما

سلام من در كودكي دوبار عمل باز شكم شدم الان ٢٨سالمه وهميشه موقع دفع درد دارم طوريكه دادوفرياد ميزنم ملين مصرف ميكنم يبوستم ندارم ولي هرچي بيشتر دفع ميكنم دردرم بيشتر ميشه درضمن بعد عمل دچار فتق اينگوينال شدم ميخواستم بدونم با اين شرايط ميتونم بچه دار بشم بچه به شكم يا فتقم آسيب نميرسونه ؟؟؟؟يا براي درد هاي شكمي چيكار كنم گاهي انگار حركات رودم حس ميكنم البته عملم يبار بخاطر تركيدن آپانديس وبار ديگر انسداد روده بود