ببخشید من با شوهرم مشکل دارم مشکلمم بیشتر اینه ک شوهرم خیلی ب خونوادش وابسته است و بالعکس ،من دو سال از همسرم بزرگترم ،خیلی زیاد باهم دعوا میکنیم اونم خیلی بد عصبانی میشه و هرچی از دهنش در میاد ب من و خونوادم میگه بعضی وقتها هم خوبه ،من بخاطر اینکه هرچی رو باید خونوادش بدونن حساسم چون اینجوری احساس میکنم نمیزارن بزرگ بشه،من دوس دارم ی حریم خصوصی داشته باشیم واسه خودمون ،من دوس ندارم باخونوادش زندگی کنم ولی ن شوهرم و ن خونوادش راضی نميشن اینم خیلی من رو عزاب میده خواهش میکنم کمکم کنید

با سلام من بیماری اسکیزوفرنی دارم و علائم بیماریم اینه که احساس میکنم چیزی که در ذهن ام میاید همه متوجه میشوند و تحت تاثیر رفتار اطرافیانم قرار می گیرم و چیزی که در ذهن ام میاید و کسی با من صحبت میکنم دقیقا چیزی هست که در ذهن من هست احساس می کنم که اختیار اعضای بدنم دست خودم نیست و چیزی که در ذهن ام میاید در اینده برام اتفاق می افتد و احساس میکنم حریم خصوصی ندارم واین اتفاقات برام همزمان رخ می دهد و نمی توانم برای اینها دلیل منطقی پیدا بکنم و نمی دانم زمانی که این علائم رو ندارم هم این بیماری رو دارم و در کل فکر میکنم یک عامل خارجی و واقعی من رو کنترل می کندمن تحت درمان هستم من سوالم اینه که چرا این اتفاقات برای ذهن من اتفاق می افتد چه رابطه ای بین ذهن و اطرافیانم و اجتماع وجود دارد و چرا این اتفاقات همزمان میافتد این هماهنگی بین ذهن من و اطرافیانم چیست که باعث این بیماری می شود

با سلام من بیماری اسکیزوفرنی دارم و علائم بیماریم اینه که احساس میکنم چیزی که در ذهن ام میاید همه متوجه میشوند و تحت تاثیر رفتار اطرافیانم قرار می گیرم و چیزی که در ذهن ام میاید و کسی با من صحبت میکنم دقیقا چیزی هست که در ذهن من هست احساس می کنم که اختیار اعضای بدنم دست خودم نیست و چیزی که در ذهن ام میاید در اینده برام اتفاق می افتد و احساس میکنم حریم خصوصی ندارم واین اتفاقات برام همزمان رخ می دهد و نمی توانم برای اینها دلیل منطقی پیدا بکنم و نمی دانم زمانی که این علائم رو ندارم هم این بیماری رو دارم و در کل فکر میکنم یک عامل خارجی و واقعی من رو کنترل می کند