مطالعات نشان داده است که سلامتِ عزیزانِ یک زن به طورِ مستقیم با سلامتِ خودِ زن ارتباط دارد.
فلسفه هایِ سنتی شرق دلالت بر این دارد که تعاملِ عمیقی میانِ انرژی زمین و جسمِ فیزیکی انسان و ارتباطی نزدیک میانِ انرژی زن و کششِ طبیعیِ زمین وجود دارد.
طبقِ باورهایِ شرقی، بدنِ زن ها متفاوت از بدنِ مردان است، بدین ترتیب که انرژی زمین در بدن و درونِ زنان در گردش است.
انرژی زنانه، انرژی به درون یا نیرویِ جاذبۀ زمین است. این انرژی زنانه به قدری قوی است که در زندگی خانوادگی، اکثرِ افرادِ خانه تمایل دارند در اطرافِ فردی باشند که نیرویِ مرکز گرا در او از همه قویتر است-که معمولاً مادرِ خانواده است-و نبودِ او در صورتِ غیبت کاملاً مشخص و محسوس است.
بچه ها عادت دارند همیشه بدانند مادر کجاست و اگر مادر از خانه بیرون رود به شکل عجیبی متوجه میشوند و دائم میپرسند مادر کجاست؟
نیرویِ جاذبۀ زمین که از طریقِ پاها واردِ بدن میشود، هم در زنان و هم در مردان وجود دارد، همان گونه که نیرویِ گریز از مرکز که از آسمان واردِ سر و بدن میشود، هم در زنان و هم در مردان حضور دارد.
اختلاف بر سرِ میزانِ انرژی موجود است. در زنها، به طورِ کلی، بیشتر نیرویِ مرکزگرا یا نیرویِ «جاذبۀ زمین» حضور دارد و در مردان نیرویِ گریز از مرکز یا نیرویِ جاذبۀ آسمان.
نیرویِ مرکزگرا نیرویی زمینی است که هر کسی را که اطرافِ ما باشد، جذب میکند. به همین دلیل است که وقتی زنی تغییری در جهتِ بهبود بر میدارد، تمامِ افرادِ خانه از این بهبود بهره میبرند. به جرات میتوان گفت سلامتِ خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندنِ زن دارد.
حالا تصور کنید زنانِ زخمی، زنانِ افسرده، و زنان رنجور بدونِ اینکه بدانند و یا بخواهند، چقدر میتوانند برایِ خود و عزیزانشان منشاء درد باشند! اینجاست که باید از خود سوال کنیم وضعیتِ سلامتِ روانِ زنانِ جامعۀ ما به چه سمت و سویی میرود؟
چقدر برایِ خوشحالی و سلامتِ جسم و جانِ زنان اهمیت قائل میشویم؟
تصور کنید در جوامعِ پدر سالار با حجمِ بالایِ بی اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خودِ مردانِ آسیب دیده اند؟
به جرات میگویم در جامعه ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند همه بازنده هستند.
اما جایِ خوشحالی آنجا است که خودِ زنان مسئولیتِ رشدِ فردی خویش را بر دوش بگیرند و در جهتِ سلامتی جسم و جانشان گامهایِ محکم و قوی بردارند.
قدرتِ سلامتِ هر زن آن چنان عظیم است که میتوان ادعا کرد:
با یک گل بهار میشود!
کتابِ «جسمِ زن، جانِ زن»
کریستین نورتراپ