مطالعات جدید، سرنخ های جدید
البته دانشمندان به بررسی این نظریه ادامه دادند. سال ها بعد، فردی بنام رابرت لهرک اثبات کرد که بخش اعظم هوش کودکان وابسته به کروموزوم X میباشد. وی همچنین نشان داد که از آنجاییکه زنان 2 کروموزوم X دارند، ویژگی های مربوط به هوش را دو برابر به ارث میبرند.
بتازگی محققان دانشگاه اولم آلمان، ژن های درگیر در آسیب مغزی را مورد مطالعه قرار داده و دریافتند که بسیاری از این ژن ها، بخصوص آنهایی که مربوط به توانایی های شناختی هستند، در کروموزوم X واقع شده اند. در واقع، این موضوع که بیماری های روانی در مردان 30% بیشتر شایع میباشد، تصادفی نیست.
اما شاید یکی از جالب ترین نتایج در این خصوص در واحد علوم بهداشت عمومی ایالات متحده حاصل شده باشد. در این مطالعه آنها از سال 1994، هر سال از جوانان 14 تا 22 سال (در مجموع 12686 نفر) مصاحبه بعمل آوردند. محققان عوامل مختلفی مانند رنگ پوست، وضعیت تحصیلی و اقتصادی افراد را در نظر گرفتند. بدین ترتیب آنها دریافتند که بهترین تعیین کننده هوش، ضریب هوشی یا آی کیو (IQ) مادر است. در واقع، نسبت هوش جوانان بطور میانگین، تنها 15 امتیاز با مادرانشان متفاوت بوده است.
ژنتیک به تنهایی مسئول نیست
صرف نظر از ژنتیک، مطالعات دیگری نیز انجام شده است که ایفای نقش مهم مادران در پرورش فکری کودکان، چه از طریق تماس فیزیکی و چه عاطفی، را نشان میدهد. در واقع، برخی مطالعات بیانگر آنست که یک پیوند محکم و استوار و ارتباط تنگاتنگی با هوش گره خورده است.
برای مثال، محققان دانشگان مینه سوتا دریافته اند کودکانی که دلبستگی شدیدی به مادران خود دارند، پایدارتر هستند و کمتر نشان از سرخوردگی در آنها دیده میشود.
این امر به دلیل وجود این پیوند قوی است که امنیت لازم برای کشف جهان و اعتماد به نفس برای حل مشکلات را به کودک میدهد. علاوه بر این، این دسته از مادران نیز تمایل بیشتری دارند تا در حل مشکلات به کودکان خود کمک کنند؛ در نتیجه به تحریک بیشتر استعدادهای نهانی و بالقوه کودکان کمک میشود.
اهمیت رابطه عاطفی برای رشد و پرورش مغز، توسط محققان دانشگاه واشنگتن اثبات شده است. آنها برای اولین بار نشان دادند که پیوندی محکم و عشق مادرانه برای رشد برخی قسمت های مغز بسیار مهم و ضروریست. این محققان حدود 7 سال روش مادران در برقراری ارتباط با فرزندانشان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند و دریافتند هنگامیکه مادران از فرزند خود حمایت عاطفی کرده و به اندازه کافی احساس خشنودی نسبت به نیازهای عاطفی و فکری کودکان را تامین میکنند، هیپوکامپ کودکان تا سن 13 سالگی میزان 10% بیشتر از کودکانی است که از لحاظ عاطفی از مادرانشان دور بودند، افزایش یافته. لازم به ذکر است که هیپوکامپ ناحیه ای از مغز است که با قدرت حافظه، یادگیری و پاسخ به استرس در ارتباط است.
آیا واقعا میتوان هوش را ارثی بشمار آورد؟
حدود 40 الی 60 درصد از هوش، ارثی تخمین زده شده است. این بدان معناست که درصد باقیمانده به انگیزش و محیط بستگی دارد. در واقع، به جرات میتوانیم بگوییم که هوش چیزی بیشتر از توانایی حل مشکلات نیست. اما حقیقت اینست که برای حل مشکلات، حتی یک مساله ساده ریاضی یا فیزیک، سیستم لیمبیک نیز به حساب می آید؛ زیرا مغز ما بصورت یک مجموعه عمل میکند. بنابراین، حتی در صورتیکه هوش ارتباط نزدیکی با تابع فکری منطقی داشته باشد نیز تحت تاثیر احساسات و شهود یا به بیان علم ژنتیک، تحت تاثیر سهم پدر قرار میگیرد.
علاوه بر این، نباید فراموش کرد که حتی اگر کودکی ضریب هوشی (IQ) بالایی داشته باشد، باید هوش او را برانگیزیم و آنرا در طول زندگی با چالش های جدیدی که بطور مداوم در حال بهبودند، تقویت کنیم. در غیر اینصورت هوش متفرق خواهد شد.
فراتر از آنچه توسط علم ژنتیک بیان شد، پدران نباید دلسرد شوند؛ زیرا آنها نیز در رشد و پرورش فرزندانشان، بخصوص از لحاظ عاطفی سهم زیادی دارند. ضریب هوشی ای که ما بطور مادرزادی با آن متولد میشویم اهمیت دارد، اما معیار اصلی نیست.