سلام رو صورتم خال سیاه دارم ۴ روزرفتم پیش جراح عمومی برداشتم جاش خوب نشده ونباید آرایش کنم چکار کنم

پسر من ۵ سال دارد و حدود دو سال است علاقه شدیدی به لوازم آرایش زنانه به خصوص رژ لب دارد و دوست دارد همیشه دستش باشد پرخاشگر و عصبانی میشود در مواقعی که چیزی باب میلش نباشد و اخیرا عادت دست در بینی کردن هم دارد و مهد هم نمیماندو با کودکان دیگر خیلی کم ارتباط برقرار نمیکند مگر کودکانی که یا فامیل باشند یا آنها را بشناسد

با شمع آرایشی موهای صورتم رو اصلاح میکردم که خال روی لبم زخم شد میترسم بزرگتر بشه برای اینکه بزرگ نشه چیکار باید انجام بدم

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که با راه اندازی این ربات گام مهمی را درحل کردن مشکلات ارج نهادند...بنده متاهل و مذکر 28سالمه1ساله ازدواج کرده ام ومدت15سال خودارضایی میکردم من مدت10سالی هست که به همجنس خودم که سنشان بالا میباشد علاقه پیدا کرده ام و دربعضی مواقع تامرحله رابطه پیش رفتم متاسفانه ازدواج من چون باخواسته ی تحمیلی خانواده بوده الان مدت 1سال هست که موقعی که نزدیکی میکنم حتی هیچ علاقه واحساسی در این رابطه ندارم مشکل نعوظ و زودانزالی دارم تا موقعی که همسرم نخواهند اصلا نزدیک نمیشوم واز موقعی که ازدواج کردم بیشتر حساستر شدم و روز به روز لاغرتر میشم خواب کافی ندارم.ولی مدتی که بدون همسر هستم هم خوابم خوبه وهم احساس خوبی پیدامیکنم...ولی اگه یک مرد را ببینم که ازش خوشم بیاد زودحشری میشم..آرایش کردن رو دوست دارن واینکارو انجام میدم رفتارم جوری هست که بااینکه خودم متوجه نیستم ولی بقیه میگویند رفتار و خلق و خویی زنانه دارم...لطفا راهنمایی کنید تو تبریز یا اردبیل اگه کسی از پزشکان متخصص سراغ دارید راهنمایی کنید

سلام شغل من آرایشگری هست و با مواد شیمیایی مثل پودر دکلره و انواع اسپری های مو ،رنگ مو سر و کار دارم.۲۲ ساله که مشغول هستم.الان تنگی نفس دارم...سرفه های خشک دارم.spo2 هم ۸۵-۹۰ هستش...ضربان قلبم هم ۱۰۶-۱۱۹ هستش.رفلاکس شدید معده هم دارم...بیشتر اوقات ترش میکنم و سوزش معده و گلو هم دارم .۴۶ سالمه تشکر از راهنمایی شما.

??من 23وهمسرم 24سالشونه.و1ساله ازدواج کردیم مشکل من مادرشوهرمه خانم خوبی اذیت خاصی نداره اماشماهمیشه میگیدکه زن توخونه آرایش داشته باشه ولباس تحریک کننده بپوشه.اماچون ماومادرشوهرم دریک ساختمان هستیم من نمی تونم خیلی اینکاروکنم.چون روزی یکی دوبارایشون میان خونه ماحتی گاهی تا12شب می مونن بعضی وقتابدون درزدن واردمیشن.حتی اگه دربسته باشه چندین بارصدامی کنن ودستگیره روفشارمی دن بلاخره می فهمن ماچیکارمی کردیم.من چطورباهاشون رفتارکنم دوست ندارم بهشون بی احترامی کنم.امامی ترسم با نوع پوششم توخونه به مرورشوهرم ازم سردشه.لطفاراهنمایی کنید.باتشکر.

اسم یک کرم آرایشی ضد آفتاب میخوام؟؟؟؟؟

دستمال مرطوب بچه برای پاک کردن آرایش دور چشم مناسب است ؟

تو آتیشی که خودم درست کردم سوختم خاکسترم شدم الان یه مشت خاکستر جلوت نشسته میتونی فوتش کنی مثه همه (الان برعکس دیگه نمیخوام کسی بفهمه )اون موقع که داشتم میسوختم هرچی سعی کردم به یکی بفهمونم نشد وقتی دیدم برای کسی مهم نیست دیگه نیومدم اون ته مونده خودمم مصرف کنم برای فهموندن به بقیه گفتم به درک بذار فکر کنن من خوبم شادم ولی یه حرفی همیشه خیلی سوزوندم و ناراحتم کرد این که یه عده بهم گفتن خوش به حالت که خجسته و خل و بی عاری بدم اومد وقتی کسایی که میتونستن خیلی راحت کمکم کنن نه تنها کاری نکردن بلکه نشستن رو به رو خودم و پشته سرم هزار جور حرف راجع بهم زدن و ازم ایراد گرفتن حالم بد بود بدترم شد بیشتر خودمو زدم به بیخیالی جلو بقیه هرچی گفتن فقط تو جوابشون خندیدم چه جوابی باید میدادم واقعا میگفتم من مُردم و دارم تظاهر به زنده بودن وخوب بودن میکنم میگفتم منم قبله این که این بشم حرفایی که تو الان میزنی رو به خودم میزدم مثلا میگفتم دماغمو عمل کنم خودمو خوشگل کنم و موهامو بلند کنم که یکی عاشقم شه و زندگیم مثه تو قصه و فیلما شه ولی الان دارم به این فکر میکنم که اگه مامان بابام بمیرن داداشم زن بگیره بره من چی کار کنم یا تو پیری کی میاد جمع ام کنه یا پول و خونه و ماشینو از کجا بیارم چجوری تنها زندگی کنم باور کن مُردم نمیتونم از این که فردا بشه بدم میاد میدونی چرا چون جایی که یه چیزی بهم اضافه بشه ازم کم میشه یه بدبختیه جدید به بدبختیام اضافه میشه چرا نمیری فلان جا چرا فلان کارو نمیکنی چرا .... هر روز بیشتر میشه البته اینجانب دست از سره این خاکستر برنمیدارم و هر روز دوباره و صدباره میسوزونمش ولی برام جالبه که بازم کسی نمیفهمه البته دیگه میخوام نفهمه دیگه میشه گفت به اندازه باقی مونده عمرم دیر شده برای فهمیدن اونا بفهمنم نه تنها دردی ازم دوا نمیکنه که دردی به دردام اضافه میکنه قلبم میسوزه قفسه سینمو انگار یکی میگیره فشار میده تا صبح صد مدل خواب میبینم صد دفعه از خواب میپرم با قلبی که از یه ترسه بی دلیل عینه چی تند میزنه بعد اونوقت هر روز صبح باید فشِاینو بخورم که چرا نمیخوابم تو اتاقه خودم رو تخت به اون خوبی هعی چرا نمیگم دلیلشو که راحتم بذارن حتما از خودت اینو میپرسی چون اونوقت دلیله اینم ازم میخوان یا این که طبقه معمول بهم میگن خل و چل و روانی آخرشم هیچ کاری نمیکنن جز این که بهم القا کنن که روانیم والا چه انتظارایی داریااااا اصن این جا و این کسی که الان هستمو نمیخوام حالم بده از خودم احساس میکنم الان تو تاوان اشتباهمم تا نتیجه تلاشم دلم یه کمک درست حسابی میخواد یکی که خدا و خرما رو باهم بهم بده یکی که حداقل یه کاری با خاکسترم بکنه نه این که بندازدش دور و بره جیگرم میسوزه متنفرم باور کن متنفرم از این که هیچ کی رو ندارم که اینا رو بهش بگم بعد اون بهم بگه من تا جایی که میتونم کمکت میکنم متنفرم از این که جوابه نصیحتای بقیه چیزیه که نمیتونم بگم تو زشتی اصن تو انگار نه انگار که دختری اون چه مانتویی که خریدی چرا خودت آرایش نمیکنی چرا موهاتو انقد کوتاه کردی چرا شلوار گشاد میپوشی چرا تو اتاقت آینه نداری چرا سره جات نمیخوابی چرا نمیری گواهینامه ات رو بگیری چرا رتبه کنکورت این شده چرا این رشته رو انتخاب کردی چرا کمدتو رنگ نمیکنی چرا این همه درس میخونی مگه دانشگاهم درس خوندن داره چرا دنبال پسر نیستی چرا خجالتی حتی یه لحظه هم پیشه خودشون فکر نمیکنن که کسی که اینا رو ازش میپرسن یه آدمایی با یه گذشته و خاطرات و رفتارا و مدل تربیت و خانواده و روحیات متفاوت از کله مردم دنیا حتی نزدیک ترین آدم بهشون بعدم میگن ناراحت نشیا ما برای خودت میگیم و گرنه به ما چه ???بعد انگار خودشون از همه نظر کاملن که این همه از تو ایراد میگیرن اگه این همه از من دور نبودن اگه این همه فقط فکر چیزای مادی نبودن شاید الان من این من نبودم دنبال مقصر نیستم چون مقصر بودن یا نبودن بقیه هیچ چیزی رو برای من عوض نمیکنه و برم نمیگردونه به ۳ سال پیش فقط دلم میسوزه از این که اگه هم بگم هیچ کسو نداشتم که دردمو یهش بگم کسی باور نمیکنه میگه اون کس و کارایی که تو داری و اگه من داشتم الان پرفسور بودم تو دله لندن ???ولی نمیفهمن همینا با کاراشون روح و جسم و تمام وجود منو به فنا دادن مگه من چیزی جز یه آدمی بودم که مثه یه صفحه سفید و خالی اومدم دنیا و کسایی که این صفحه سفید رو پر کردن خودشون بودن نه من مگه یه دختر چقدر اختیار داره تو کاراش اونم زیر ۱۸ سال یه نوزاد خودش خودشو تربیت میکنه یا مامان باباش و خانواده اش نوزادی که تو یه خانواده آلمانی به دنیا اومده هیچ وقت زبان عربی یاد نمیگیره چون چیزی رو یاد میگیره که میشنوه و میبینه آیا غیر از اینه

سلام تمام صورتم پیشانی گونه هام حتی چانمم جوش میزنه بعضی ازآن ها جاشون میمونه چندماه پیش دکترم رفتم بهم قرص داکسی سایکلین دادن با ی محلول سازنده که قرصا روخوردم جوشام کمترشد اما باز رو پیشانیم جوش دادم جای لکام بود ک زیر نظر دکتر صابون کامان هم استفاده میکردم تا حدودی بهتر شد اما وقتی مصرفشونا قطع کردم بعد چندوقت باز جوش زدم صورتم تا یکسال پیش زیادجوشی نداشت وصاف بود اما یهو جوش های زیادی زدم اول روی گونم اولش فکرکردم بخاطر کرم آرایشیه که تازه خریدم دیگه اونا نزدم اما چندماه بعد رو اون یکی گونمم جوش زدم بعدش رو چونم اخیرا پوستم جوشاش بیشتر شده وهمه صورتم درگیرشده حتی کنار شیقیه هام بیشترشونم جوشای ریز وزیرپوستین رو پیشونیم جوشای زیرپوستی سفیدرنگه اما رو گونه هام جوشای ریز زیادیه که بیشترشون قرمزن اما بگم حدودا دوماه پیش من از پودری استفاده کردم که ظاهرا لایه بردار بود منم یکم زیاد میزاشتم رو پوستم بمونه ازاون موقع جوشام بدترشده قرمز رنگه آزمایش کیستم دادم ی کیست ریز به قطر ۱۱ میلی متر دارم ی عطاریم بهم پیشنهاد مخلوط عرق کاسنی وشاطره وبید رو داد ی هفته ای میشه میخورم اما تاثیری ندیدم از آب پیازم استفاده میکنم بنظرتون الان که صورتم حساس شده اشکال نداره از صابون ضدآکنه ولایه بردار کامان استفاده کنم دیگه نمیدونم چیکار کنم همه کاری کردم دیگه الان اینقد استرس گرفتم که مدام خودما تو آینه نگاه میکنم استرسمم خیلی زیاد شده بخاطر قرمزی صورتم توروخدا ی راه حل بگین اخه جوشام ازچیه که همشون ریزه وکل صورتما گرفته بعضیاهم جاشون لک شده

سلام من از بدو تولد یه خالی زیرپوستی دارم روی پیشونیم که دوران بچگیم پر رنگ تر بود الان ۲۱ سالمه کمرنگ تر از قبل شده ولی اگه آرایش نکنم مشخصه برای اینکه پاکش کنم چیکار بابد کنم؟ بهش خال مادر زادی گفته میشه؟ شنیدم خال مادرزادی پاک نمیشه صحت داره؟?

باسلام من خانم ۳۳ ساله ای هستم که در کودکی پدرم را از دست داده ام ,وزندگی متوسط ولی با سترسی داشتم از نوجوانی حالاتی چون فوبیای شدید از در بسته از آب از شلوغی ,از آسانسور ...دارم وپسر ۸ ساله ام هم همین حالات را از الان دارد درحالی که من سعی میکنم در بیشتر مواقع خودم را کنترل کنم ونگذارم از ترسم مطلع شود وهمچنین خیلی احساساتی است وبا وجود این که من وپدرش خیلی در حصور کودک ملاحظه میکنیم روابطمان را ولی مدام کودکم مرا لمس میکند ومیگوید من آرامش میگیرم میگه دامن بپوش لباسای شاد ورنگی بپوش ومدام میگه من خیلی خوشحالم مادری مثل تو دارم که همیشه لباسای شاد میپوشی آرایش میکنی و....میخواستم بدونم تو این سن واقعا این همه دقت دلیلش چی واین که کلا خیلی دخترارو دوست داره ولی من هیچ چیزی ورفتار بدی از پسرم ندیدم ودوست وهم بازی هایش را هم خیلی کنترل روشون دارم ,ممنون از راهنماییتون

سوال دیگری که دارم من سالن آرایشگری دارم وعلاقه به پوست ومودارم ودوست دارم توی شهرم کار لیزر انجام بدم میخواستم ببینم میتونم کار لیزر مو به کمک شما نمایندگیشو بگیرم اسم شهرستانم ماهشهر هستش.

دوس دارم زنم ازلحاظ پوشش و آرایش خیلی شیک و آزاد وجنترمن باشه طوری پوشش آزاد باشه که انگاری تو مجلس عروسی میره

ایا ایدز از طریق تیغ ابرو در آرایشگاه ها منتقل میشود

بنده چند روزه تب و لرز و ...مث آنفولانزا دارم...سرچ کردم شبیه ایدز هست...وحشت تمام وجودمو گرفته...میترسم برم آزمابش بدم...چیکار کنم...درد میکشم ولی میترسم..ارتباط باکسی نداشتم..ولی از آرایشگاه ها و...میترسم...تورو خدا چیکار کنمالان دوهفته هست اینجوریم