من دختره 17 ساله هستم حدود یک ماه پیش برادرم که دوسال ازم بزرگتره تشنج کرد که خیلی به من شوک و استرس وارد کرد چون در اون لحظه هم ما نفهمیدیم علائمه تشنجه ذهنمون صدجا رفت(خودکشی با قرص،مواد مخدر،ضربه مغزی،)من قبل از اون اتفاق هم روحیه ام داغون بود و علائمای مختلف داشتم این قضیه هم تشدیدش کرد و ازون موقع خیلی استرس شدید دارم و شب ها به سختی میخوابیدم همش هم گوش به زنگم و انگار منتظره خطرم. و یه احساسه ترسی نسبت به انسان ها پیدا کردم یعنی واقعا عجیبه مثله یه کامپیوتر یه ضربه به سرش بخوره باباشم نمیشناسه!حتی تا چن شب بعد از اون اتفاق همش تو ذهنم تصوراتی داشتم که برادرم عقلش رو از دست میده و با چشمای خون گرفته و بی احساس میاد سمتم و میخواد منو بکشه ! کم کم داشتم بهتر میشدم که دو شب پیش یه سری کلیپ راجبه بیمار های روانی دیدم که خیلی بدجور روم تاثیر گذاشتن بازم جوری که رفتم تو اتاقه پدر مادرم بخوابم ولی شب پدرم بیدار شد که به دستشویی بره و پاش خورد به بالش من و من دچاره وحشت شبانه شدم و با اینکه خودم دقیق یادم نیست و مثله خواب و توهم یادمه ولی اینو یادمه بدجور از بابام ترسیده بودم و یجورایی انگار یادم نبود بابامه و حسه وحشته عمیقی بهش داشتم خانوادم میگن با اخرین زورت جیغ میزدی و با وحشت به ما نگاه میکردی و ازین صحبتا...میدونم هم معمولا طرف بعد از وحشت شبانه میخوابه ولی من بیدار شدم و بازم استرسه شدید بهم دست داد و بدجور میلرزیدم خلاصه بعد از اون موقع هم بازم استرسام شرو شده و صبحا هم حالم خیلی خوبه ولی هوا که تاریک میشه بدجوری استرس و ترس میگیرم و همش فکرای الکی میکنم شبا هم نمیتونم بخوابم معمولا مجبورم بزارم هوا روشن شه تا بتونم بخوابم و کلا بیخوابی و اختلال خواب زیاد دارم به جز این وحشته شبانه...فلج خواب هم زیاد میشم به طوری که دیگه عادت کردم بهش و نمیترسم ازش ولی خیلی ترس از انسان ها گرفتم روحیه ام هم خیلی حساس تر از قبل شده و همش استرس میگیرم ببخشید زیاد حرف زدم ممنون میشم کمکم کنید