منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "سريع"
مشاهده مقالات بیشتر

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

سلام من براي درد هاي شديد ميگرني ، صبح ها كه ار خواب بيدار ميشم سردرد خفيف و منگي در سر دارم كه از همان ابتدا بيدار ميشم سريع يك قرص AVmigren ميخورم ، كه در صورت نخوردنم حدود ساعت ١١ درد بصورت كم شروع ميشه و تا بعدظهر شدت ميگيره كه با هيچ مسكني اروم نميشه ، ميخوام بدونم راه ديگه اي دارم كه هر روز صبح قرص نخورم يا اين قرص چه عوارضاتي به همراه داره ؟
سلام من فوبياي فضاي بسته دارم. قبلا اينطور نبودم اما از زماني كه عمل زيبايي بيني انجام دادم بعد از اتمام دوران نقاهت و بازگشت به محل كار دچار اين مشكل شدم. چون محل زندگي من در شهر ديگري غير از كنار خانواده ام هست بنابراين من تنها زندگي ميكنم. دقيقا از اولين شبي كه بعد از اون عمل، من به شهر محل كارم اومدم و تنها شدم با تاريكي هوا حالم دگرگون شد. احساس خفگي و كلافگي بم دست داد. خيس عرق شدم. و بعد و بعد و بعدتر اين تعميم پيدا كرد به جريانات ديگه زندگيم. تا جايي كه اگه توي ماشين نفر وسط عقب نشسته باشم و شيشه ها قابليت پايين اومدن نداشته باشن حالم بد ميشه. يا اينكه توي اتوبوس باشم و در اتوبوس بسته شه و شيشه ها قابليت باز شدن نداشته باشه حالم بد ميشه. يا اينكه توي قطار. يا هواپيما. نكته اي كه فهميدم اينه كه توي تاريكي و شب اين حالت بم دست ميده. يعني در شرايط مشابه اگه روز باشه شايد اين حالت بم دست نده. اما اگه شب باشه احتمالش ١٠٠ درصده. برق هم كه بره و شب باشه و يك دفعه تاريك مطلق بشه بازم حالم بد ميشه. تنها راهي كه اين مواقع ميتونم به خودم كمك كنم اينه كه حواسمو پرت كنم. خيلي سخته ولي براي رهايي از وضعيتي كه توشم تمام تلاشمو ميكنم. اگه حواسم پرت شه سريعا حالت طبيعي پيدا ميكنم. اما همون يك دقيقه اي كه حالم بد ميشه تمام بدنم عرق سرد ميكنه. خيلي بده. هميشه وحشت اينو دارم اين حالت سراغم نياد. لطفا راهنماييم كنيد چكار كنم. ممنون
سلام خسته نباشيد من سريع عصبي ميشم دست خودم نيست نميفهمم دارم چكار ميكنم موقع عصبانبت شايد هركاري بكنم خيلي خودمو كنترل ميكنم كه كاري نكنم بعدش ميفهمم پشيمون ميشم مثلا همين چند وقت پيش با يكي بحثم شد وسط خيابون ميخواستم بزنم سنشم از من بالاتر بود اصلا احترامو ادب و همه چيز يادم رفت من كهرخيلي حساسم رو اين چيزا يك ربع بعد فهميدم چكار كردم همش اضطراب همش استرس صداي دزد گي يا بوق ماشين خيلي رو مخمه در حدي كه تصميم ميگيرم برم ماشين طرف رو خرد كنم به صدا و بو حساس شدم قبلا زياد ميخنديدم و خوش رو بودن بهرهمه چيز مبننديدم الان كم ميخندم يهو وسط خنده ميرم تو فكر سر درد دارم و عصبي ميشم چشم راستم درد ميگيره تار ميشه خسته ام همش اما خوابم نميبره بي خوابي دارم دست و پاهام هي گزگز ميكنه افسرده شدم ، بي حوصله ام ازهمه از خودمم بدم مياد همه چيز از يادم ميره حرف ميزنم بعضي وقتا يك كلمه رو نميتونم بگم زبونم نميچرخه سريعا چيز هاي كوچيك ناراحتو نا اميدم ميكنه جديدا حس ميكنم يكي داره از داخل تكونم ميده يهو از خواب بيدار ميشم فكر ميكنم همه جا داره تكون ميخوره دستامو نگاه ميكنم ميبينم تكون نميخوره ولي از درون دارم يكي تكونم ميده خيلي وقته اينجوري شدم بايد چكار كنم ؟ خيلي ميترسم و نگران خودمم ٢٢ سالمه متولد ٧٤ ام
سلام خسته نباشيد من سريع عصبي ميشم دست خودم نيست نميفهمم دارم چكار ميكنم موقع عصبانبت شايد هركاري بكنم خيلي خودمو كنترل ميكنم كه كاري نكنم بعدش ميفهمم پشيمون ميشم مثلا همين چند وقت پيش با يكي بحثم شد وسط خيابون ميخواستم بزنم سنشم از من بالاتر بود اصلا احترامو ادب و همه چيز يادم رفت من كهرخيلي حساسم رو اين چيزا يك ربع بعد فهميدم چكار كردم همش اضطراب همش استرس صداي دزد گي يا بوق ماشين خيلي رو مخمه در حدي كه تصميم ميگيرم برم ماشين طرف رو خرد كنم به صدا و بو حساس شدم قبلا زياد ميخنديدم و خوش رو بودن بهرهمه چيز مبننديدم الان كم ميخندم يهو وسط خنده ميرم تو فكر سر درد دارم و عصبي ميشم چشم راستم درد ميگيره تار ميشه خسته ام همش اما خوابم نميبره بي خوابي دارم دست و پاهام هي گزگز ميكنه افسرده شدم ، بي حوصله ام ازهمه از خودمم بدم مياد همه چيز از يادم ميره حرف ميزنم بعضي وقتا يك كلمه رو نميتونم بگم زبونم نميچرخه سريعا چيز هاي كوچيك ناراحتو نا اميدم ميكنه جديدا حس ميكنم يكي داره از داخل تكونم ميده يهو از خواب بيدار ميشم فكر ميكنم همه جا داره تكون ميخوره دستامو نگاه ميكنم ميبينم تكون نميخوره ولي از درون دارم يكي تكونم ميده خيلي وقته اينجوري شدم بايد چكار كنم ؟ خيلي ميترسم و نگران خودمم ٢٢ سالمه
سلام سريع عصبي ميشم دست خودم نيست نميفهمم دارم چكار ميكنم موقع عصبانبت شايد هركاري بكنم خيلي خودمو كنترل ميكنم كه كاري نكنم بعدش ميفهمم پشيمون ميشم مثلا همين چند وقت پيش با يكي بحثم شد وسط خيابون ميخواستم بزنم سنشم از من بالاتر بود اصلا احترامو ادب و همه چيز يادم رفت من كهرخيلي حساسم رو اين چيزا يك ربع بعد فهميدم چكار كردم همش اضطراب همش استرس صداي دزد گي يا بوق ماشين خيلي رو مخمه در حدي كه تصميم ميگيرم برم ماشين طرف رو خرد كنم به صدا و بو حساس شدم قبلا زياد ميخنديدم و خوش رو بودن بهرهمه چيز مبننديدم الان كم ميخندم يهو وسط خنده ميرم تو فكر سر درد دارم و عصبي ميشم چشم راستم درد ميگيره تار ميشه خسته ام همش اما خوابم نميبره بي خوابي دارم دست و پاهام هي گزگز ميكنه افسرده شدم همه چيز از يادم ميره حرف ميزنم بعضي وقتا يك كلمه رو نميتونم بگم زبونم نميچرخه سريعا چيز هاي كوچيك ناراحتو نا اميدم ميكنه جديدا حس ميكنم يكي داره از داخل تكونم ميده يهو از خواب بيدار ميشم فكر ميكنم همه جا داره تكون ميخوره دستامو نگاه ميكنم ميبينم تكون نميخوره ولي از درون دارم يكي تكونم ميده بايد چكار كنم ؟ خيلي ميترسم و نگران خودمم من تازه ٢٢ سالمه
سلام من خانمي 28 سالمه ام و اظطراب دارم و تپش قلب دارم و خيلي نفسام سطحي شده سريع عصباني ميشم كنار ناخن هاي دستمو ميكندم كنار لبامو هميشه ميخورم خوابم بهم خورده و شبا درست نميتونم بخوابم با مراجعه به روانپزشك بهم قرص فلوكستين ١٠ و پرانول٢٠ داده كه به مدت يكماه و نيم بخورم الان بسته ي اخرشه و من الان امكان مراجعه ي مجدد به روانپزشك ندارم بايد چيكار كنم از قرص خوردن خسته شدم از طرفي ميترسم حالم بدتر بشه
باسلام من سه ساله با همسرم زندگي ميكنيم و بطور سنتي باهم ازدواج كرديم از نظر فرهنگي و خانوادگي و اقتصادي خيلي تفاوت سطح داريم ما بسرعت و بدون انجام مراحل آشنايي عقد و ازدواج كرديم و سه ماه بعد عروسي كرديم البته همه اينابخاطر اصرار از جانب اونا بود همسرم خيلي عصبي و استرسي هست و موقع عروسي هم مرا تهديد به خراب كردن رابطه هاي فاميلي و بهم زدن عروسي و ... كردبدليل اينكه من ازش خواسته بودم چيزي از مراسم عروسي بدلخواهم باشه. بسيار دهن بين هستند و كج خلق و ايرادگير و سرمسايل جزيي ناراحت ميشن كار ايشون از دوازده شب تا دوازده ظهر روز بعد ميباشد و هرروزه . ايشون خيلي زياد. ميخوابن و تمايل به گردش ندارند جز اينكه با فاميل نزديكشون برن گاهي خيلي عصبي هستند و گاهي افسرده و استرسي خيلي بد رانندگي ميكنند قبل از ازدواجمان چندين بار تصادف كرده بودند اگه دوست داشته باشن در مورد مصرف مشروب يا پاسور زياده روي ميكنند يا چيزي نميخرن يا گرونترينشو ميخرن چندين بار سر جزييات تهديد به جدايي كردن و قهر ولي با پادرميوني تمام شده ايشون پدرو مادرشون جدا از هم زندگي ميكنند و از اول كودكيشون دعوا و كشمكش بوده ايشون تمام توانشونو صرف جلب محبت ديگران دارند نه من و بنظرم اختلال شخصيت دارن و خريدا و كاراي خونه رو بسختي و دير انجام ميدن تصميمات سريع و بدون فكر در امور شغلي و زندگي دارم و خيلي فريبكار هستند بامن . مستقيم ميگن من نميخام زندگي كنم خانواده سنتي دارم و داره سي و سالم ميشه ايشون سيو چهارسال و،هيچ ذوقي ندارن به زندگي ولي در مسافرتها و مراسم جشن خيلي شادي و جنب و جوش نشون ميدن عقيده دارن كه خانواده برتر هستيم ولي اگه صحبت خانواده ما كه وضعيت مالي و اجتماعي بهتري داريم عصبي ميشن حرف حرف حودشونه حتي توي اشپزي و چيدمان منزل درمسافرت و جلوي جمع بسيار ولخرج هستن ولي در موارد عادي نه. خيلي ميترسن كه از فاميلشون طرد بشن يكبارهم قهر كردن و تهديد به خودكشي درصورتيكه تا روز قبل باهم خوب بوديم . بنظرتون اميدي هست به. درمان و چقدرطول ميكشه. ؟ ميشه زندگي كرد ؟ميشه بچه دار بشم؟؟حتي دست روم بلند كرده چندبار ايشون تو خواب خيلي تكون ميخورن ميلرزن ناخن جويدنم دارن از كودكي قدرت نهدگفتن رو به خانوادشون ندارند و هميشه تو خودشون هستند اشتها و ميلي جنسيشون زياد نيست وابستگي به نظرات مادرشون دارن يكروز بهم ميگن خوبي با كوچكترين حرفي منوبد ميدونند ازينكه بامن ازدواج كردن اظهار ندامت ميكنن هيچوقترابطه. صميمي زن و شوهري. نداشتيم. من براي بالارفتن سن و قدرت. بارداريم هم نگرانم
باسلام و عرض ادب من خانمي٢٨ ساله هستم يك ازدواج ناموفق داشتم كه حدود هفت سال طول كشيد من عاشقش بودم و از لحاظ خونوادگي درسطح پايينتري از ما بودند و علي رغم تلاش براي حفظ رابطه مون به دليل بيكاري و اعتيادش جداشدم واز شهر خودم به شهري ديگه اومدم كارمندم توي كادر درمان و يكسال پيش با پسري اشناشدم كه ازهمان ابتدا حرف ازدواج و عشق و عاشقي رو پيش كشيد و بااصرار شديد و تندروي هاش در كمتر از شش ماه با رضايت هردو خانواده ها و اشنايي وتحقيق كه پسر خوبيه ازدواج كرديم اين اقا از من شش سال كوچكتره و من فقط بخاطر عشق شديدي كه بهم داشت شيفته ش شدم و ازدواج باهاش رو قبول كردم حالا از همون اول با من هم خونه شده با اينكه مثلا هنوز نامزديم رفتاراش اصن عادي نيس عصباني كه ميشه بهم حمله ميكنه گلومو ميگيره فحاشي هاي خيلي زشت ميكنه خيليييي زود هم پشيمون ميشه گريه ميكنه ميگه بدون تو نميتونم زندگي كنم با كوچكترين اتفاقي پاي خونواده شو وسط ميكشه خونواده ش هم شديدا ازش حمايت ميكنن چون فقط دوتاپسر دارن و اين اقا پسركوچيكه س كه خيلييي لوس و غرغرو هست قهر ميكنه وسايلشو جمع ميكنه ميره خيلي بچه نن س منم چون هميشه روي پاي خودم واستادم هم غرورم زياده هم رفتارام مردونه س من يه تكيه گاه ميخواستم نه يه بچه ننه درضمن خيلي هم بلده نقش بازي كنه حتي سربازيشو با تظاهربه ديونگي و كلي خرج و مخارج معاف شده كه خدمت نكنه و از خونواده ش دور نباشه حالام با يه دعواي كوچيك دوباره زنگ زد به پدرش و از خونه ي من با تمام وسايلش رفتن هرچي ام ميگم بياين بريم پيش يه مشاور اين اقا ميگه اصلن نميام ميگه تو رواني اي خودت بايد بري منم خيلييي احساسي و زود رنجم سريع بهم بر ميخوره خودم به تنهايي رفتم پيش مشاور بهم قرص فلوكسيتين و پرانول داده ديگه خسته شدم كمك ميخوام
درموردترك مشروبات الكلي راهنمايي بفرماييد لطفاً سريعترجواب دهيد?
مدتي است در ناحيه كمر احساس تير كشيدن دارم، هر بار يك قسمت، بعضي اوقات موقعي كه از حالت خم شدن ميخواهم بايستم يك باره چنان تير ميكشد كه همانطور ميمانم و نميتوانم تكان بخورم، ولي سريع رفع ميشود، دليل اين وضعيت چيست؟
پسرم ٩ سالشه خجالتيه و اعتماد به نفسش پايينه تو جمع بچه خوب نميتونه ارتباط برقرار كنه سريع كنار ميكشه تو خونه هم ارتباطش با باباش خوب نيست
سلام ايا بيماري كه داروهاي اسنترا گابتتين والپروات سديم استفاده ميكند امكان بهبودسريع درافسردگي رادارد و يك همراه براي سرعت بخشيدن به درمان چه بايدبكند
لا سلام مشكل من اينه كه در مواجهه با ديگران سريع خودم رو توضيح مي دم يعني تا طرف سوال كوتاهي مي پرسه من سريع همه چي رو توضيح مي دهم يعني هل مي شم
من ميخوام كونكورو مصرف كنم ميشه سريعتر جواب بدين
سلام چن وقتيه مرتب سردرد دارم و گهگداري سرگيجه هم سراغم مياد كه سريعا قرص ديمن هيدرينات ميخورم پارسال خيلي دكتر رفتم كه آخر با تجويز قرص خواب بهتر شدم الان دوباره دارم مث پارسال ميشم ام آر آي واسه من ضروريه؟و مشكل من واقعا مال بيخوابيه؟
احساس ميكنم پسر نه سالم وسواس پيدا كرده ، روى لباسش خيلى حساسه كه حتما بلوزش توى شلوارش بره، و ذره اى از بدنش پيدا نباشه ، اگر كمى بلوزش بيرون شلوارش بياد سريع كلافه و معترض ميشه، از پنج سالگى از پوشيدن بلوز آستين كوتاه به شدت خوددارى مبكنه و تمام تابستون به زورو بى تمايل آستين كوتاه ميپوشه ، زير لحاف كه ميره اگر ذره اى از بدنش بياد بيرون از لحاف ابراز ناراحتى ميكنه ، كلا به يه چيزى كه گير ميده ديگه ول نميكنه تا داد من در بياد ??از در خونه كه وارد ميشه سراسيمه فقط ميخواد سى دى ببينه و همه كارشو تكاليفشو حواس پرت انجام ميده كه سريع بشينه پاى سى دى ، به نقاشى و نوشتن و خواندن هيچ علاقه اى نداره و با وجود باسواد شدنش باز من بايد براش كتاب بخونم ولى عاشق كارهاى فنى يه، از سه سالگى كه رفت مهد به شدت ناخن ميخوره و كماكان ادامه داره، شب ادرارى هم داره و هرشب و بعضى اوقات اگر ظهر بخوابه ادرارش ميريزه?اصلا هم تنها حاضر نيست بخوابه ، حتما بايد من توى اتاقش باشم تا بخوابه ، در ضمن دوساله كه به خاطر تنها يك بار تشنج كردن داروى والپرات سديم ميخوره كه قراره از ماه ديگه كم كم قطع بشه، من نميدونم الان بايد به روانشناس مراجعه كنم يا روانپزشك و يا صبر كنم بعد قطع كامل داروش درمان اضطراب و وسواسشو شروع كنم
باسلام من يك ماهه شيشه رو كنار گذاشتم اما بعضي وقتها وقتي همكارام صحبت ميكنند و ميخندند مدام فكر ميكنم درمورد من حرف ميزنن ميشه راهنماييم كنيد خيلي مشكل اعصاب پيدا كردم به نظر شما كارشناس محترم ميتونه عوارض مصرفباشه يا واقعيت هست حتي گاهي كه دقت ميكنم صحبت هاي اطرافيان رو درمورد خودم حس ميكنم نميدونم واقعا درمورد منه ياعوارض مصرفه و اين عوارض و بدبيني تا كي ادامه داره و سوال دوم چطوري ميتونم لاغري وحشتناكم رو سريع برطرف كنم و مثل سابقم وزن عادي داشته باشم چون تا جشن عروسيم زياد فرصت ندارم ميخوام سريع لاغريم برطرف بشه
به دليل استفاده از نوعي كلاه ايمني موهايم از ريشه كنده ميشود.اما مجدد رضد ميكند.دارويي براي تقويت و رشد سريع تر آنها وجود دارد؟
آيا دارويي براي كاهش وزن سريع وجود دارد؟
سلام هر روز من براي دور بودن از استرس و اضطراب و هراس و ترس قبلش نصف زاناكس نيم ميلي گرم مصرف ميكنم اشكال ندارد؟ داروي جايگزين آن چه چيزي ميتواند باشد با حداقل عوارض اگر داروي گياهي هم باشد كه فوراً و سريع العمل باشد ممنون ميشوم معرفي كنيد.
براي درمان سريع نفخ شكم چي خوبه
سلام براي خود كشي بدون درد و سريع چه قرصي مناسب است ؟
سلام من دختري ٢٦ ساله هستم كه اسفند ٩٥ از ناحيه ي مقعد مورد تجاوز قرار گرفته و چند قطره خون بعدش مشاهده كردم در همان روز روش اورژانسي قرص ld را نيز انجام دادم يعني دو سري ٤ تايي قرص مصرف كردم براي آرامش خاطر رواني خودم كه اتفاقي نيفتد ١٢ روز بعد از آن روز بدون لباس زير در محيط كار بودم و همزمان در زمان استفاده از سرويس بهداشتي خود را خشك نمي كردم و به مدت ٣ الي ٤ روز براي اولين بار تبخال تناسلي ام عود كرد كه مثل دفعه ي قبل نبود و بسيار ساده تر بود در نوروز قسمت آرنج به سمت مچ جاييكه آزمايش خون ميگيرند چند جوش با فاصله زد كه همراه خارش بود و چند روز بعد خشك شد از بعد از آن ابتدا روي سينه چپ سپس مچ پاي چپم يك جوش ظاهر شد به قطر حدودا نيم سانت كه ابتدا قرمز بود ولي بعدا تيره شد و مثل حالت كبودي درآمد و شايد يك ماه زمان برد تا جاش از بين بره و حتي بيشتر بعدش جوشهاي مثل حالت زير پوستي كنار آرنج چپ ديدم كه وقتي پوست رويش را مي كندم آن جوش به همان حالت كبودي در آمد اما الان به تازگي جاش از بين رفته و ديگه جايي جوشي بدين جالت ها نديدم در ١٣ فروردين هوا سرد بود و در روي زمين يخ خوابيدم و بعدش سرما خوردم كه با خوردن قرص سريع خوب شدم چند وقت بعد باز هم فكر ميكنم به علت سردي هوا سرما خوردم و اينبار قرصي نخوردم تا دوره ي سرما خوردگي سپري بشه و خوب بشم كه ١ هفته زمان برد و خوب شدم در اين تابستون ٣ الي ٤ باري آن هم نهايتاً يك روز انتهاي گلوم درد ميگرفت و شايد يكي دو بار بلع سختي داشتم كه انگار گلوم بهش فشار بياد كه الان حدود ١ ماه ديگه چنين دردي ندارم و اون اوايل تبخال لب هم داشته ام يك يا دو بار خيلي ميترسم و نگران هستم مبتلا به hiv شده باشم و چون يك بار در ١٧ سالگي مورد تجاوز بدتري بودم و تست الايزا را ١ سال قبل از اين اتفاق يعني زمان ظاهر شدن اولين تبخال تناسلي انجام دادم و جواب منفي بود الان هركاري ميكنم جرأت اين آزمايشو ندارم و گاهي يكدفعه فكرش مثل خوره به جونم ميفته و وقتي علائمو مي خونم اصلا مطمئن نميشم الان نمي دونم اين علائمي كه گفتم ممكنه از علائم ٦ ماه اول باشه يا مربوط به عوارض اون ٨ تا قرض هم زمان هست؟ و يا استرس و نگراني هرازگاهي كه به سراغم مياد حتي از يه دوست راجع به علائم ميپرسيدم ميگفت بايد زياد باشه و شديد و دفعاتشم انگار زياد باشه من همين حالاتي كه گفتمو فقط داشتم و نمي دونم اگه مثبت باشه چيكار ميتونم بكنم اونوقت خانوادم ممكن هست از اين اتفاق باخبر بشن دق ميكنن و من تحملش رو ندارم ممنون از وقتيكه ميذاريد اميدم بعد از خدا به شماست لطفا كمكم كنيد چقدر احتمال ابتلا وجود داره؟ چند درصد؟
سلام من دختري ٢٦ ساله هستم كه اسفند ٩٥ از ناحيه ي مقعد مورد تجاوز قرار گرفته و چند قطره خون بعدش مشاهده كردم در همان روز روش اورژانسي قرص ld را نيز انجام دادم يعني دو سري ٤ تايي قرص مصرف كردم براي آرامش خاطر رواني خودم كه اتفاقي نيفتد ١٢ روز بعد از آن روز بدون لباس زير در محيط كار بودم و همزمان در زمان استفاده از سرويس بهداشتي خود را خشك نمي كردم و به مدت ٣ الي ٤ روز براي اولين بار تبخال تناسلي ام عود كرد كه مثل دفعه ي قبل نبود و بسيار ساده تر بود در نوروز قسمت آرنج به سمت مچ جاييكه آزمايش خون ميگيرند چند جوش با فاصله زد كه همراه خارش بود و چند روز بعد خشك شد از بعد از آن ابتدا روي سينه چپ سپس مچ پاي چپم يك جوش ظاهر شد به قطر حدودا نيم سانت كه ابتدا قرمز بود ولي بعدا تيره شد و مثل حالت كبودي درآمد و شايد يك ماه زمان برد تا جاش از بين بره و حتي بيشتر بعدش جوشهاي مثل حالت زير پوستي كنار آرنج چپ ديدم كه وقتي پوست رويش را مي كندم آن جوش به همان حالت كبودي در آمد اما الان به تازگي جاش از بين رفته و ديگه جايي جوشي بدين جالت ها نديدم در ١٣ فروردين هوا سرد بود و در روي زمين يخ خوابيدم و بعدش سرما خوردم كه با خوردن قرص سريع خوب شدم چند وقت بعد باز هم فكر ميكنم به علت سردي هوا سرما خوردم و اينبار قرصي نخوردم تا دوره ي سرما خوردگي سپري بشه و خوب بشم كه ١ هفته زمان برد و خوب شدم در اين تابستون ٣ الي ٤ باري آن هم نهايتاً يك روز انتهاي گلوم درد ميگرفت و شايد يكي دو بار بلع سختي داشتم كه انگار گلوم بهش فشار بياد كه الان حدود ١ ماه ديگه چنين دردي ندارم خيلي ميترسم و نگران هستم مبتلا به hiv شده باشم و چون يك بار در ١٧ سالگي مورد تجاوز بدتري بودم و تست الايزا را ١ سال قبل از اين اتفاق يعني زمان ظاهر شدن اولين تبخال تناسلي انجام دادم و جواب منفي بود الان هركاري ميكنم جرأت اين آزمايشو ندارم و گاهي يكدفعه فكرش مثل خوره به جونم ميفته و وقتي علائمو مي خونم اصلا مطمئن نميشم الان نمي دونم اين علائمي كه گفتم ممكنه از علائم ٦ ماه اول باشه يا مربوط به عوارض اون ٨ تا قرض هم زمان هست؟ و يا استرس و نگراني هرازگاهي كه به سراغم مياد حتي از يه دوست راجع به علائم ميپرسيدم ميگفت بايد زياد باشه و شديد و دفعاتشم انگار زياد باشه من همين حالاتي كه گفتمو فقط داشتم و نمي دونم اگه مثبت باشه چيكار ميتونم بكنم اونوقت خانوادم ممكن هست از اين اتفاق باخبر بشن دق ميكنن و من تحملش رو ندارم ممنون از وقتيكه ميذاريد اميدم بعد از خدا به شماست لطفا كمكم كنيد
بيمار زن حدودا شصت و پنج شش ساله مدام در حال حرف زدن باخود است و در حال زدن خود ميباشد به طوري كه تمام سرو بدن كبود است و اين شك هميشگي بين انجام دادن كارها رادارد كه ايا بروم يانا واگر كاري را انجام دهد سريع پشيمان ميشود
سلام ميبخشيد براي بيماري دوقطبي درمان جديد و فوري كشف شده؟كه زودتر از اين بيماري راحت شويم و سريعتر درمان شويم؟
متن سؤال شما: سلام زن ٣٤ ساله هستم سالهاست از مشكل بي اختياري ادرار رنج ميبرم ولي اين اواخر بعد از زايمان طبيعي كه داشتم شديد تر شده،هميشه احساس ادرار داشتن دارم حتي بدون نوشيدن و با مصرف كم نوشيدني خيلي زياد حدود ١٧ بار مجبورم در روز براي ادار به دستشويي برم و هر بار حجم ادرار كمي دارم و چند دقيقه بعد دوباره احساس ميكنم مثانه ام پر شده و بايد سريع به دستشويي برم و اگر لحظه اي دير بشه خودم رو خيس ميكنم زندگي برام سخت شده و اين موضوع عصبي و كلافه ام كرده يه بيرون كوتاه ميرم با اينكه نوار بهداشتي ميذارم باز هم لباسم رو خيس ميكنم و كلي خجالت ميكشم،يه خريد نميتونم برم وقتي ميرم قبلش ميرم دستشويي و مايعات نميخورم ولي باز ادرارم ميريزه و خودم رو خيس ميكنم،يه ظرف نميتونم بشورم خودم رو خيس ميكنم،در حين هر كاري اين اتفاق ميفته،وقتي نشسته ام بچه شير ميدم با اينكه قبلش ميرم دستشويي دوباره جيشم ميگيره و خودم رو نگه ميدارم ولي بعدش ميخوام بلند بشم ادرارم بي اختيار ميريزه، درتو رو خدا كمكم كنيد خيلي حالم بده
سلام من برأي رشد سريع موهام چه قرصي يا ويتامين تهيه كنم ضرر نداشته باشه ممنون ميشم راهنمايي كنين باتشكر
آيا باروش تر ك سريع آسيبي به بدن ميرسد(ترك سيگار)
درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه