منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "آرامبخش"

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

سلام خانمم سرما خوردگی داشت دکتر بردیم برای هر روز یک عدد پنیسیلین (۲روز)تزریق کردند بد جوری هم سرفه میکند و در روز دوم از خود بی خود شد و در زمین دراز کش شد و انگشت تو دهنش کردیم و اورژانس آمد و فشار خونش ۱۶ روی ۱۰ و از کمی به هوش آمد و گفتند شاید از سرما خوردگی باشد باید خودتان ببریند درمانگاه و بردیم یک آمپول زدند با چند عدد قرص آرامبخش الان نگران حالشم و سابقه فشار خون بالا را نداشت لطفا چه کار کنم
سلام دخترم ٢٤ سال سن دارد حدود ١٠ سال هست كه بخاطر بيمارى دو قطبى دارو مصرف ميكنه الان حدود چهار شبانه روز هست كه دچار هيجان شديد شده كه اصلا نخوابيده داروهاى آرامبخش زيادى بهش دادم ولى نخوابيده ديشب هم بردم اورژانس ديازپام ١٠ بهش تزريق كردن ولى همچنان بيدار هست و ناآروم ?
اذان ظهر بود که نماز ظهر و عصر رو سریع خوندم، اونقدر سریع که هنوز اذان پخش میشد من نماز عصر رو هم شروع کردم و وقتی نمازم تموم شد واسه درس خوندن رفتم تو یه اتاق کوچیک. خیالم رفت و چیزی حدود 10 دقیقه برام زمان طول کشید که پدرم در اتاق رو باز کرد و گفت بیا دارن اذان میگن. من گفتم همین الان نماز خوندم و چشمم با پنجره افتاد که هوا تاریکه و این تایم برام حدود ده دقیقه طول کشید. شام خوردیم و خوابیدیم و من به ساعت نگاه کردم و متوجه شدم سال 4.5 صبحه. با ترس مامانم رو صدا زدم و گفتم من هنوز بیدارم. پدر و مادرم منو بردن درمانگاه و یه آرامبخش زدم و به روانپزشک ارجاع شدم. اون موقع دانشجوی یکی از دانشگاه های دولتی تهران بودم و حسابداری میخوندم. خیال میکردم اطرافیان گروهی اذیتم میکنند و هذیان داشتم. حدود یکسال دانشگاه نتونستم برم. داروهایی که برام طی این 10 سال تجویز شدند اینها بودند سیتالوپرام. کلردیازپوکساید. آلانزاپین. کلر پرومازین. ونلافاکسین. بیپریدین. نورتریپتیلین. کلومیپرامین. هالوپریدول. دپاکین "والپروات سدیم". ریسپریدون.بایووکسامین. پروپرانول. و داروهای دیگه که اسماشون رو یادم نیست. اون چند سال خیلی سخت بود تحمل کردن اون وضع برام؛ ولی گذشت. ذهنم میرفت روی مودهای مختلف و گاهی آکادمیک یا پلیسی یا مذهبی یا فلسفی یا عاشق میشدم.من متناسب با حالات روحیم جاهای مختلف میرفتم.مثلا مذهبی میشدم میرفتم حوزه دانشجویی و مسجد و اینجور جاها. ذهنم آکادمیک میشد میرفتم دانشگاه های مختلف و کتابخونه های مختلف. فلسفی میشد کتابای فلسفی میخوندم و ... . یه سری اتفاقات عجیب دوباره برام افتاد که بعدا فهمیدم چیزی توی غذام ریختن و هورمونهام دستکاری میشن. واحدهای ارشدم بجز پایان نامه تموم شده بود که همون ایام واسه کار رفتم تو یه دانشگاه، تو بخش مالی اونجا داروهای کنترل ذهن ریختن تو غذام و اتفاقات گذشته (یعنی ده سال قبل) مجددا عینا تکرار شدند برام. نمیدونم شاید شبیه سازیه بیماریم بود. چون اون دانشگاه زیر نظر سپاه بود و اونا رسما باهام اینکار رو کردند و آدمای موجهی بودند من توانایی اینکه بتونم شکایت کنم و به نتیجه برسم رو نمیدیدم و از ترس و شرم و ... و چون دوستام بودند تحمل کردم و گفتم شاید واقعا حق دارند. اصلا از سپاه نمیتونستم شکایت کنم. از پارسال که باهام اینکار رو کردند بهم نگفتند چکار کن و چه دارویی بخور که زودتر خوب بشی. تو اون تایم از طریق امواج، افکار و شیمی بدنم دستکاری میشد. الان یکساله که دردهام برگشتن و بشدت آسیب روحی دیدم و آبروم رفت. بخاطر این آبروم رفت که تحت تاثیر اون داروها مثل قبل هذیان میگفتم. دفعه قبلش یعنی 10 سال قبل هم که عینا مثل همین بار رقیق القلب شده بودم، چرت و پرت میگفتم ولی خودم بعدش میفهمیدم چون با بیرون هماهنگ نبود و سعی میکردم با کسی حرف نزنم اما اینبار تو محل کار خودشون باهام همراهی میکردن و من فکر میکردم طبیعیه. مثل آدمی که مریضه و هذیون میگه و اطرافیانش به اون هذیان گوش کنن و اون رو تایید کنن و خودشون تو هذیان گفتن همراهیش کنن. یقین دارم این دوبار به هم مرتبط میشن چون مشابه هم بودن. من یه آدم تا حدودی مذهبی بودم ولی یکساله کاملا بی اعتقاد شدم و حتی غسل هم نمیکنم و این اصلا براشون مهم نیست. خیلی رسمی اینکار رو کردند. ولی احتمالا بهانه هم از قبل برای کارشون ایجاد کردند. البته اگه با اون بهانه ها بشه به مردم آسیب زد باید همه مردم ایران رو اعدام کنند، چون من خیلی محافظه کار هم بودم. روانکاو یا روانپزشکی بهم معرفی کنید که حضورا بیام و بتونم بیشتر حرف بزنیم. 3 ترمه که پایان نامه ارشدم مونده و استاد پایان نامه سخت گیره. سنوات تحصیلیم تموم شده و مشموله خدمتم و طاقتم بشدت کم شده. روحم لجبازی میکنه و هر تلاشی رو بی فایده میدونم. چون بیگناه بودم و تا این حد بیرحمانه بهم آسیب زدن خیلی حس بدی بهم دست میده. تو زندگیم دنبال اشتباهی میگردم که بخاطر اون این کار رو باهام کردن. اصلا آدمه، اشتباه میکنه و بعدا جبران میکنه. خب آدم تو زندگیش اون هم تو کشوره ما که سرش رو بلند کنه گناه محسوب میشه بالاخره گناهایی داره ولی دلیل نیست که بیرحمانه بهش آسیب بزنن یا اینطوری قصاصش کنن. حداقل یه بچه ای که وضعیت زندگیش خوب نیست و شرایط جسمی و روحیه خوبی هم نداره و زندگیش در معرض تهدیده. خیلی بی رحم بودن. هر بار که یاد درسام میافتم و تایمی که عقب موندم ترس همه وجودم رو میگیره و حالم بد میشه. صبح ها که از خواب بیدار میشم هر روز بلا استثنا حالم وحشتناکه.درست مثل اوایل بیماریم.
من از آمپول آرامبخش و آمپول دیازپام استفاده کردم آیا در پریود من اختلال بوجودمیاید؟
باسلام خدمت اساتید محترم من 36 سالمه 17 ساله ( حالت ترس درونی و وحشت و حالت فرار از خود ، لرزش درونی بدن ،عدم تعادل و ترس شدید از ارتفاع دارم ) هرچه دارو هم مصرف میکنم فقط در حد آرامبخشه به حدی روی زندگیم تاثیر منفی گذاشته که زندگیم داره نابود میشه خواهش میکنم بخاطر خدا کمکم کنید من چکار کنم دیگه خسته شدم
سلام ، وقتتون بخیر قرصهای آرامبخش مثل دلوکستین و یا فلوکستین ، باعث پوکی استخوان میشن؟
با عرض سلام و خسته نباشید یه قرص آرامبخش میخوام که آرومم کنه عصبی هستم و خیلی زود از کوره در میرم و لطف کنید بگید چه مدت استفاده کنم و چطور قطعش کنم عوارضش حتی المقدور کم باشه ممنون
سلام من به قرصهای آرامبخش و انزال زود رس (قرص mac)اعتیاد پیدا کردم برای ترک و رهایی از این قرصها چکار کنم ؟ آیا به جای این میتوان از سرترالین استفاده کنم در ضمن به شدت کاهش میل جنسی پیدا کردم شاید به صفر رسیده و انزال زود رس شدید دارم
با سلام و احترام. تحت فشارهای عصبی زیاد دوره ای از زندگی ام را با مصرف قرص آلپرازولام صرف کردم. اکنون پس از ازدواج و در آستانه طلاق بودن استرس زیادی به من وارد میشه . استرس انقدر زیاده که دلم نمیخواد از خواب بیدار بشم. و دلم نمیخواد از خونه بیرون برم و از آدم ها میترسم. داروهای افسردگی و اضطراب برای من جواب نمیدن. میترسم که دوباره برگردم به مصرف آرامبخش آلپرازولام. هیدروکسی زین و ضدحساسیت ها و آلرژی ها را هم امتحان کردم فایده ای نداشته. حتی کلردیازپوکساید هم از اضطراب من کم نمیکنه. آیا شل کننده های عضلات کمکم میکنن؟ نمیخوام دوباره برگردم به خوردن آرامبخش. پیشاپیش ممنون از کمک و پاسختون.
من چند وقتی هست که حالم خیلی بده ... انگار همش تو کما هستم .. اصلا هیچ کاری نمی تونم انجام بدم فقط باید بخوابم . وقتی راه می رم انگار رو زمین راه نمی رم . اصلا نمی تونم تصمیم بگیرم و نمی تونم فکر کنم . نمی تونم کسی رو مستقیم نگاه کنم . نمی تونم درس بخونم . مثلا مبحثی رو که تو 15 دقیقه می خونم ساعت ها زمان می بره تا بخونم و بفهمم چیه . کلا وقتی این حالتم شروع می شه هیچ کاری به غیر از خوابیدن نمی تونم انجام بدم .آرامبخش اعم از fluoksetin هم خورم درست نشده اصلا . برای درمان چه کاری باید انجام بدم ؟
سلام وخداقوت به شما مهربانان.من 63 سالمه و10ساله که دیابت هم دارم ولی از 23سال پیش براثرشوکی بستری شدم وازهمان موقع قرص های اعصاب می خورم .ولی محیطم همان محیط ناراحتی هست .البته بچه هام ازدواج کردن وخوشبختن وزندگی خوبی دارن .ولی من باهمان ناراحتی ها که هنوز هم ادامه داره دارم زندگی میکنم .استرس شدید دارم که مجبورم مدام آرامبخش بخورم .به کلینیک آلومینا هم اومدم وتحت درمان بودم ولی اصلا آدم شادی نیستم.
اگه قرص آرامبخش را زیاد خودده و وارد خون شود چه میشود؟؟
قرصی برای آرامبخش
قرصی برای آرامبخش و فراموش کردن یه نفر
سلام برای مشکلات افسردگی پانیک اتک میشه با ارضای جنسی به آرامبخشی دست پیداکرد 22ساله هستم وتاکنون سکس نداشتم
سلام دختری 19ساله هستم ب اسم زهرا براثرچند شکست بد تو زندگیم افسردگی ترس واضطراب وبی لذتی از زندگی رو دارم و این موضوع چهارساله اینجوری داره عذابم میده خیلی سعی کردم باگیاهان دارویی آرامبخش خودمو درست کنم اما بی فایده بود خواهش میکنم راهنماییم کنید ک چیکارکنم .
با سلا و خسته نباشید . خانمی متاهل و ۳۵ ساله هستم . شاغل و دارای یک فرزند . با توجه به مشغله فراوان خیلی حساس و عصبی هستم در بعضی اوقات احساس می کنم واقعا به یک آرامبخش نیاز دارم . آیا نیازی هست که قرص خاصی مصرف کنم ؟ ممنون از شما پزشک محترم
درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه