منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "بیماری روانی"

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

آیا بیماری روانی دو قطبی درمان دار د و کشیدگی رباط صلیبی و ضربه غضرف زانه چند وقت نیاز به درمان دارد
یه نفرازفامیلا بیماری روانی داره افسرده هست ودارو نمیخوره گریه میکنه سوظن نسبت به همسرش داره چه بایدکرد
سلام به پزشک محترم من از کودکی همیشه روزی نبود که پدر و مادرم با هم دعوا نکنند سر مسائل چرت و پرت باهم دعوای لحنی و فیزیکی شدید میکردن. من اون دعواها رو میدیدم و این نبود که برم تو اتاقم و به کار دیگری مشغول بشم , میرفتم اون دعواها رو تا آخر میدیدم و خودم رو آزرده میکردم و بسیار ناراحت میشدم و افسوس میخوردم. پدرم از کودکی (سن 4 سالگی به بعد) با من هم برخورد های شدیدی میکرد و به علت بیماری روانی خاص خودش بود که تمایلی رفتن به روانپزشک و درمان خودش نداشت. همیشه داد میزد و حتی من باهاش مهربانی هم میکردم اذیتم میکرد. کوچکترین کارهایی رو که انجام میدادم به شدت تنبیهم میکرد(در حد سیلی زدن های متعدد و پرت کردنم به در و دیوار) من به شدت ازرده میشدم و همیشه فکر و افسوس میخوردم این امر اعتماد به نفسم رو هم به شدت پایین می اورد چون هر کاری رو که میخواستم انجام بدم در این فکر بودم که با این کار پدرم این برخورد رو با من میکنه حتی اگر کار بدی هم نباشه. با این فکر کردن ها و افسوس خوردنا من در سن 6 یا 7 سالگی بود که متوجه تغییری در خودم شدم . به حواسپرتی دچار شده بودم و بعضی چیزها رو فراموش میکردم و دچار استرس و ناراحتی اعصاب شده بودم . برای این مشکل به روانپزشک رفتم و مشکل خودم رو گفتم کمی باهام صحبت کرد و داروی فلوکستین رو تجویز کرد . ولی مشکلات ادامه داشت و هیچ وقت تمامی نداشت گذشت و من به دوران راهنمایی رسیدم در این دوران بود که کمی کمبود حافظه رو تجربه کردم و بی برنامه شده بودم و کم حوصله; حوصله ی فکر کردن نداشتم و کمی ادم عجولی شده بودم. بعد از این دوران مشکل اساسی از جایی شروع شد که در اواخر دوران اول دبیرستان بود که مشکل روانی جدیدی رو تجربه کردم . مشکلی که در شروع کمی خفیف بود ولی به مرور زمان جدی شد. زمانی بود که هنگام توجه به سخنان معلم با ان مواجه شدم; با عنوانی و با مثال شرح میدهم . / ((مشکل و اختلال در حافظه کوتاه مدت و تمرکز و تحلیل و پردازش مطالب در حدود 4 الی 6 ثانیه بعد از گوش دادن )) هنگام توجه به سخنان استاد که اوایل شروع مشکلم بود این مشکل برایم به وجود نیومد اول فهمیدم که استاد درس رو با لحن عامیانه (نه پیچیده که نفهمم) توضیح میداد . جمله ی اول رو میفهمیدم , جمله ی دوم که میرفت جمله ی قبلی رو فراموش میکردم مشکل من بعد از مدتی کم کم جدی تر شد و هنگام توجه حتی به حرف های عامیانه مشکل دیرهضمی در من بوجود امد و توجه به حرف و یا خواندن کتاب سخت ترین کار برای من شد. خیلی حواسپرت هم بودم , به صدای مچ مچ هنگام خوردن غذا , خمیازه کشیدن و... هم حساس بودم; مشکلم روز به روز بدتر میشد . این مشکلاتی بود که با ضبط کردن و چند بار گوش دادن و یا چند بار خواندن مطالب حل میشد و پشتکار و امید بالایی داشتم و به لطف خدا معدل و نتیجه ی خوبی هم میگرفتم ;تا اینکه دوران دانشگاه رو سپری میکنم الان مشکل جدیدی علاوه بر اون مشکل ها که برایم به وجود امده است اینکه((نمی توانم بر روی یک مسئله یا یک موضوع متمرکز شوم و تحلیل کنم چون در حد 5 ثانیه بعد فکرم از موضوع یا فکر مربوطه میپره و فراموش میکنم و دوباره بسختی فکر میکنم که به خاطر بیارم)) نمیتوانم تمرکز کنم وسواس شدید فکری هم منو آزار میده به علت این مشکلات ترم سومه (جدید) که در دانشگاه تحصیل میکنم و دو ترم پیش را با معدل پایینی که حتی روی گفتن به شما رو ندارم مشروط شدم . این مشکلات را بدون هیچ گونه اغراقی و کاملا صادقانه بیان میکنم لطفا یه راه حلی برایم مطرح کنین و مشکلم و نوع درمان را بهم بگین ممنون میشم.
سلام برادرم 28سالش هس ۶ ساله بایه دختری که پدرش معتاد و مادرش بیماری روانی داره و دختره خودشم خوب نیس حرف میزنه میخواد باهاش ازدواج کنه همه مخالفت میکنن همه دوست و اشنا هم گفتن باهاش ازدواج نکن ولی اصلا اهمیت نمیده و گفته خونه برا من شده جهنم اصلا با ما حرف نمیزنه به نظرتون ما چیکار کنیم؟
یک سوال دیگر آیا بیماری روانی دوقطبی در لول 5 درمان دارد؟؟داروی آن چیست؟!؟
سلام.برهمه ی دکترای عزیزو زحمتکش.من خواهری دارم که 28سالش هست و حدودا 3سال میشه که ازدواج کرده طی این 3سال که ازماجداشده متاسفانه یک روز خوش ندیده و به یک بیماری روانی مبتلا شده بیماری اش مثل شبیه به جن زدگی است حالا دقیقا نمیدونم شاید بیماری اش بخاطر این باشه که زیاد تو خانه تنها میمونده وخودش را تو اتاق حبس میکرده مشخصات بیماری اش اینگونه است بعضی وقت ها به ما میگه که شخصی به شکل مردها یا زن های فامیلمون میان پیشم میشینن، بیشتروقت ها هم به دیوار و گوشه های درو دیوار چندساعتی خیره میشه آب و غذا نمیخوره باید به زور بهش آب و غذا بدیم قاشق و بشقاب رو هم بعضی وقت ها با دستمال برمیداره و نمیخواد دستاش بهش بخوره همسرش میگفت که همیشه لباس های منو خودش رو دزدکی می برده میسوزونده چند مدت پیش هم با مادرم تماس گرفته بود وبهش گفته بود باید هرچه زودترآخوند روستامون رو بکشید اون قراره دنیارو به جهنم تبدیل کنه بعضی وقت ها تو خونه که مارو صدا میزنه و بهش میگم چیه چیزی میخوای میگه هیچی هیچی برو بعدش که میریم بازم صدامون میزنه ولی بازم که بهش میگم همین حرف هیچی هیچی برو رو تکرار میکنه بعضی وقت ها هم هی ذکراستغفرالله رو میگه بعدش میگه خدایا غلط کردم منو نجات بده اشتباه کردم نباید این کارو میکردم غلط کردم توبه میکنم خدایا منو ببخش بعضی وقت ها که باهامون میادتو آشپزخونه یا اتاق یا سرویس یا جایی دیگه میگه من نباید میومدم اینجا چرا امدم ول کن اصلا میرم نمیخوام بیخیال میشم ولش کن مهم نیست درست به یک مشت استخون تبدیل شده پیش هر جن گیر و سید و شیخ و دکتری هم که تاحالا بردیم همشون میگن که سالمه چیزیش نیست بخدا ما خیلی وضع مالیمون خرابه نمیدونیم بیماریش چیه به هردری میزنیم بسته است نمیدونیم باید پیش چه دکتری ببریمش که خوب بشه ازتون تمنا دارم که مارو راهنمایی کنید و علتش رو به مابگید من نوکرهمتون هستم همیشه سرنمازم دعا تون میکنم مارو ازاین بدبختی نجات بدین بخدا 3ساله خوشی ندیدم شوهرشم دیگه نمیخوادش میگه روانیه دیونه اس خیلی هزینه کردیم ولی شفا پیدانکرد
سلام.برهمه ی دکترای عزیزو زحمتکش.من خواهری دارم که 28سالش هست و حدودا 3سال میشه که ازدواج کرده طی این 3سال که ازماجداشده متاسفانه یک روز خوش ندیده و به یک بیماری روانی مبتلا شده بیماری اش مثل شبیه به جن زدگی است حالا دقیقا نمیدونم شاید بیماری اش بخاطر این باشه که زیاد تو خانه تنها میمونده وخودش را تو اتاق حبس میکرده مشخصات بیماری اش اینگونه است بعضی وقت ها به ما میگه که شخصی به شکل مردها یا زن های فامیلمون میان پیشم میشینن، بیشتروقت ها هم به دیوار و گوشه های درو دیوار چندساعتی خیره میشه آب و غذا نمیخوره باید به زور بهش آب و غذا بدیم قاشق و بشقاب رو هم بعضی وقت ها با دستمال برمیداره و نمیخواد دستاش بهش بخوره همسرش میگفت که همیشه لباس های منو خودش رو دزدکی می برده میسوزونده چند مدت پیش هم با مادرم تماس گرفته بود وبهش گفته بود باید هرچه زودترآخوند روستامون رو بکشید اون قراره دنیارو به جهنم تبدیل کنه بعضی وقت ها تو خونه که مارو صدا میزنه و بهش میگم چیه چیزی میخوای میگه هیچی هیچی برو بعدش که میریم بازم صدامون میزنه ولی بازم که بهش میگم همین حرف هیچی هیچی برو رو تکرار میکنه بعضی وقت ها هم هی ذکراستغفرالله رو میگه بعدش میگه خدایا غلط کردم منو نجات بده اشتباه کردم نباید این کارو میکردم غلط کردم توبه میکنم درست به یک مشت استخون تبدیل شده پیش هر جن گیر و سید و شیخ و دکتری هم که تاحالا بردیم همشون میگن که سالمه چیزیش نیست بخدا ما خیلی وضع مالیمون خرابه نمیدونیم بیماریش چیه به هردری میزنیم بسته است نمیدونیم باید پیش چه دکتری ببریمش که خوب بشه ازتون تمنا دارم که مارو راهنمایی کنید و علتش رو به مابگید من نوکرهمتون هستم همیشه سرنمازم دعا تون میکنم مارو ازاین بدبختی نجات بدین بخدا 3ساله خوشی ندیدم شوهرشم دیگه نمیخوادش میگه روانیه دیونه اس خیلی هزینه کردیم ولی شفا پیدانکرد
سلام،چند وقتی است که شب ها خیلی خواب می بینم که برخی شب ها حالت کابوس داره و این باعث میشه که روز بعد خیلی کسل باشم.در ضمن قرص اسنترا100 برای افسردگی خفيف مصرف میکنم و مدتی برای اضطرارم قرص کلرديازپوکسايد مصرف و در حال حاضر قطع کرده ام.اما با وجود خواب هام اضطرارم تا حد بسیار کمتری برگشته. پزشکم بهم قرص هالوپريدول 0/5داده و گفته هرشب نصفش روبخورم که خواب نبینم.آیا خواب دیدن میتونه نشانی از بیماری روانی باشه یا در آینده منجر به بروز بیماری روانی بشه?لطفا راهنماييم کنيد
سلام خسته نباشید من پسرم۱۸سالمه من تقریبا یک ماهه یه اختلالی دارم نمیدونم چیکار کنم مدام خودمو تو بدن یکی دیگه تصور میکنم میگم من چرا من هستم چرا تو بدن یکی دیگه نیستم خودمو از دید بقیه نگاه میکنم میگم منی ک تو این دنیام چرا تو این بدنم خودمو تو بدن یکی دیگه تصور میکنم مدام خودمو جای بقیه میزارم و از دید بقیه به دنیا نگاه میکنم و دنیا برام پوچ شده. من سابقه بیماری روانی نداشتم و کسی هم تو خانوادم نداره خسته شدم قبلا استرسم از مرگ و میر زیاد بود الان اون خوب شده ولی این ب جاش اومده لطفا کمکم کنید ب دکتر دسترسی ندارم..چه داروهایی مصرف کنم؟
سلام خسته نباشید من پسرم۱۸سالمه من تقریبا یک ماهه یه اختلالی دارم نمیدونم چیکار کنم مدام خودمو تو بدن یکی دیگه تصور میکنم میگم من چرا من هستم چرا تو بدن یکی دیگه نیستم خودمو از دید بقیه نگاه میکنم میگم منی ک تو این دنیام چرا تو این بدنم خودمو تو بدن یکی دیگه تصور میکنم مدام خودمو جای بقیه میزارم و از دید بقیه به دنیا نگاه میکنم و دنیا برام پوچ شده. من سابقه بیماری روانی نداشتم و کسی هم تو خانوادم نداره خسته شدم قبلا استرسم از مرگ و میر زیاد بود الان اون خوب شده ولی این ب جاش اومده لطفا کمکم کنید خیلی اذیتت کنندس
سلام خسته نباشید من پسرم۱۸سالمه من تقریبا یک ماهه یه اختلالی دارم نمیدونم چیکار کنم مدام خودمو تو بدن یکی دیگه تصور میکنم میگم من چرا من هستم چرا تو بدن یکی دیگه نیستم خودمو از دید بقیه نگاه میکنم میگم منی ک تو این دنیام چرا تو این بدنم خودمو تو بدن یکی دیگه تصور میکنم مدام خودمو جای بقیه میزارم و از دید بقیه به دنیا نگاه میکنم و دنیا برام پوچ شده. من سابقه بیماری روانی نداشتم و کسی هم تو خانوادم نداره خسته شدم قبلا استرسم از مرگ و میر زیاد بود الان اون خوب شده ولی این ب جاش اومده لطفا کمکم کنید
سلام من یک نوجوان هستم که دچار بیماری روانی خودارضایی شده ام و ۹ماه است که این کار را هر روز انجام میدهم. نمیدانم که چگونه این کار زشت را ترک کنم. راه های متفاوتی را طی کردم ولی نشد. حتی با وجود اینکه مضرات آن را می دانم ولی آن را انجام می دهم. لطفا به من کمک کنید.
کسیکه اصلا رازدارنیست وهمه چیزرابرای همه فاش میکند دچار چه نوع بیماری روانی هست؟
سلام لطفابهم بگید کسی که بیماری روانی داره ومادام العمربایددارومصرف کنه میتونه ازدواج کنه یانه شرایطشو به طرفش بگه یا مخفی کنه اصلا به صلاحش هست ازدواج کنه ؟
درباره تاثیر شوک بر افسردگی و بیماری روانی لطفا توصیح دهید
درمورد بیماری روانی شخصیت مرزی توضیع دهید ممنون
ایا خوردن بی دلیل لیتیم در سنین نو جوانی می تواند عامل بیماری روانی در سالهای بعد شود
سلام خدمت آقای دکتر اعصاب و روان بنده با دختری ازدواج کردم و مدت زندگی من با دختر هشت سال طول کشید در مدت زندگیم از زنم دیدم که پر خاش زیاد میکرد شب ها میگفت جن میاید تو خونه یا نیمه شب به من میگفت میخوام برم مزار قبرستان علاقه زیادی به من نشان میداد زود رنج بود اصلا شوخی نمیشد با هاش بکنی میزد زیر گریه بعد از مدتی بچه دار شدیم بچه ما وقتی دنیا آمد کور بود و مریض بعد بچه به دلیل سیاه شدن مغز جراحی کردیم بچه فلج شد و بعد از هفت ماه فوت کرد. زن من شروع کرد به کارهای فحاشی با گوشیش به دوست پسر هاش زنگ میزد و وقتی من میرفتم سرکار زنم میرفت سر قرار هرچه بهش شک میکردم و گوشی رو ازش میگرفتم و باهاش دعوا میکردم دوباره با گریه زاری ازم میگرفت گوشی رو و قسم میخورد که من اهل زنا و فحاشی نیستم تا که کار به جای کشید که از اطرافیانش میشنیدم که میگفت با فلانی رابطه جنسی دارد و هرچه بهش فشار می آوردم نمی توانستم ثابت کنم بعد به ذهنم رسید ضبط کنند صدا روی گوشی گذاشتم و وقتی با همسایه قرار گذا شت من این صدا رو خود کشف کردم قبلشم میگفت هرکه زنا بکند خوشبخت میشود بعد از ضبط مکالمه ازهم جدا شدیم ایا این بیماری روانی است یا ذاتی هر چه بهش میگفتم بریم دکتر قبول نمی کرد. یا میرفت دارورا بعد از مدتی قطع میکرد. جواب لطفا آقای دکتر.
بیماری روانی شخصی که کتک میزنه تهدید میکنه و بعد گریه و التماس میکنه برای بخشش چیه؟
با سلام، افسردگی نوعی بیماری روانی محسوب می شود؟

آخرین تست های سلامتی

درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه