منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "چرخه"
مشاهده مقالات بیشتر

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

با سلام اینجانب 21سال دارم 3سال پیش متوجه شدم که بینایی چشم چپم کمه و قبل از اون از بینایی چشمم مطمئن بودم چون وقتی سنجش میرفتم بینایی خوب بود و ناگهانی این اتفاق افتاده است وقتی به پزشک مراجعه کردم گفت تنبلی چشم داری ولی خودم که تحقیق کردم توی اینترنت نوشته بود ممکن است از اعصاب نیز باشد و برای تشخیص بهتره به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنم حالا نظر شما در این باره چیست من به متخصص مغز واعصاب مراجعه کنم؟؟؟ اگه مراجعه کردم چی بگم؟؟ به عنوان نکته هم بگم که در کودکی از دوچرخه افتادم که بینی ام شکست در واقع ضربه خوردم این تاثیر داره؟ وضمنا وقتی چشمم را کنی فشار میدم بینایی 50درصد خوب میشه دلیلش چی میتونه باشه؟؟؟ با تشکر
سلام .همسری دو قطبی دارم و یک دختره3ساله دارم 5ساله ازدواج کردم در رابطه با همسرم استرس و اضطراب دارم و پرخاشگر شدم تا حدی که نمیتوانم کارهای روزمره ام رو انجام بدم و زندگی با اون برام مشکله و اشتهای خیلی کمی دارم طوری که کاهش وزن زیادی داشتم شوهرم قرص مصرف میکنه ولی فکر میکنم کافی نیست و این استرس به فرزندم هم منتقل شده 2ساله سر کارم نمیره ولی از پس اندازش زندگیمون میچرخه و دوست ندارم تو خونه باشه تا اونو ببینم میخواستم راهنماییم کنید چه تصمیمی در رابطه ام بگیرم؟ممنون
سلام خسته نباشيد من سريع عصبي ميشم دست خودم نيست نميفهمم دارم چكار ميكنم موقع عصبانبت شايد هركاري بكنم خيلي خودمو كنترل ميكنم كه كاري نكنم بعدش ميفهمم پشيمون ميشم مثلا همين چند وقت پيش با يكي بحثم شد وسط خيابون ميخواستم بزنم سنشم از من بالاتر بود اصلا احترامو ادب و همه چيز يادم رفت من كهرخيلي حساسم رو اين چيزا يك ربع بعد فهميدم چكار كردم همش اضطراب همش استرس صداي دزد گي يا بوق ماشين خيلي رو مخمه در حدي كه تصميم ميگيرم برم ماشين طرف رو خرد كنم به صدا و بو حساس شدم قبلا زياد ميخنديدم و خوش رو بودن بهرهمه چيز مبننديدم الان كم ميخندم يهو وسط خنده ميرم تو فكر سر درد دارم و عصبي ميشم چشم راستم درد ميگيره تار ميشه خسته ام همش اما خوابم نميبره بي خوابي دارم دست و پاهام هي گزگز ميكنه افسرده شدم ، بي حوصله ام ازهمه از خودمم بدم مياد همه چيز از يادم ميره حرف ميزنم بعضي وقتا يك كلمه رو نميتونم بگم زبونم نميچرخه سريعا چيز هاي كوچيك ناراحتو نا اميدم ميكنه جديدا حس ميكنم يكي داره از داخل تكونم ميده يهو از خواب بيدار ميشم فكر ميكنم همه جا داره تكون ميخوره دستامو نگاه ميكنم ميبينم تكون نميخوره ولي از درون دارم يكي تكونم ميده خيلي وقته اينجوري شدم بايد چكار كنم ؟ خيلي ميترسم و نگران خودمم ٢٢ سالمه متولد ٧٤ ام
سلام خسته نباشيد من سريع عصبي ميشم دست خودم نيست نميفهمم دارم چكار ميكنم موقع عصبانبت شايد هركاري بكنم خيلي خودمو كنترل ميكنم كه كاري نكنم بعدش ميفهمم پشيمون ميشم مثلا همين چند وقت پيش با يكي بحثم شد وسط خيابون ميخواستم بزنم سنشم از من بالاتر بود اصلا احترامو ادب و همه چيز يادم رفت من كهرخيلي حساسم رو اين چيزا يك ربع بعد فهميدم چكار كردم همش اضطراب همش استرس صداي دزد گي يا بوق ماشين خيلي رو مخمه در حدي كه تصميم ميگيرم برم ماشين طرف رو خرد كنم به صدا و بو حساس شدم قبلا زياد ميخنديدم و خوش رو بودن بهرهمه چيز مبننديدم الان كم ميخندم يهو وسط خنده ميرم تو فكر سر درد دارم و عصبي ميشم چشم راستم درد ميگيره تار ميشه خسته ام همش اما خوابم نميبره بي خوابي دارم دست و پاهام هي گزگز ميكنه افسرده شدم ، بي حوصله ام ازهمه از خودمم بدم مياد همه چيز از يادم ميره حرف ميزنم بعضي وقتا يك كلمه رو نميتونم بگم زبونم نميچرخه سريعا چيز هاي كوچيك ناراحتو نا اميدم ميكنه جديدا حس ميكنم يكي داره از داخل تكونم ميده يهو از خواب بيدار ميشم فكر ميكنم همه جا داره تكون ميخوره دستامو نگاه ميكنم ميبينم تكون نميخوره ولي از درون دارم يكي تكونم ميده خيلي وقته اينجوري شدم بايد چكار كنم ؟ خيلي ميترسم و نگران خودمم ٢٢ سالمه
سلام سريع عصبي ميشم دست خودم نيست نميفهمم دارم چكار ميكنم موقع عصبانبت شايد هركاري بكنم خيلي خودمو كنترل ميكنم كه كاري نكنم بعدش ميفهمم پشيمون ميشم مثلا همين چند وقت پيش با يكي بحثم شد وسط خيابون ميخواستم بزنم سنشم از من بالاتر بود اصلا احترامو ادب و همه چيز يادم رفت من كهرخيلي حساسم رو اين چيزا يك ربع بعد فهميدم چكار كردم همش اضطراب همش استرس صداي دزد گي يا بوق ماشين خيلي رو مخمه در حدي كه تصميم ميگيرم برم ماشين طرف رو خرد كنم به صدا و بو حساس شدم قبلا زياد ميخنديدم و خوش رو بودن بهرهمه چيز مبننديدم الان كم ميخندم يهو وسط خنده ميرم تو فكر سر درد دارم و عصبي ميشم چشم راستم درد ميگيره تار ميشه خسته ام همش اما خوابم نميبره بي خوابي دارم دست و پاهام هي گزگز ميكنه افسرده شدم همه چيز از يادم ميره حرف ميزنم بعضي وقتا يك كلمه رو نميتونم بگم زبونم نميچرخه سريعا چيز هاي كوچيك ناراحتو نا اميدم ميكنه جديدا حس ميكنم يكي داره از داخل تكونم ميده يهو از خواب بيدار ميشم فكر ميكنم همه جا داره تكون ميخوره دستامو نگاه ميكنم ميبينم تكون نميخوره ولي از درون دارم يكي تكونم ميده بايد چكار كنم ؟ خيلي ميترسم و نگران خودمم من تازه ٢٢ سالمه
سلام واحترام.من چند روزه سرگیجه های بدی میگیرم به محض اینکه سرمو بالا میگیرم سقفو نیگاه میکنم بعد از 3 ثانیه همه چیز وحشتناک دور سرم میچرخه بطوری که تعادلمو از دست میدم وحتی زمین میخورم به طرفین هم که سرمو میچرخونم هم همین حالت میشم تو رو خدا من خیلی میترسم کمکم کنید کم خونی. چربی خون .غلظت خون وفشار بالا هم ندارم ؟؟؟؟
میخواستم بدونم چجوری چرخه قاعدگیومحاسبه کنیم
سلام خسته نباشید. ببخشید همسر من مدتیه دچار سردرد شده که اوایل در ناحیه ی پیشانی بود اما حالا میگه که درد تو تمام سرم میچرخه. بعضی اوقات همراه سر ناحیه ی گردن و شانه ش هم دچار درد میشه و البته درد با حالت تعوع هم همراه هست.میشه بفرمایید علت این دردها چی میتونه باشه. واقعا ممنون میشم اگه جواب بدید.
سلام من چندین سال هست که دچار خجالت شدید و فرار از مردم از ترس اینکه هل میشم و ابروم میره وقتی با کسی صحبت میکنم سوالات زیادی تو فکرم می چرخه مثلا با خودم میگم الان به من میخندن یا وقتی از پیششون برم میگم الان پشت سر من حرف میزنن و میگن این تو وخانواده خودش زیادیه و خیلی افکار زیادی مثل این افکار... حتی تو روی برادرام هم نمیتونم بایستم چون هل میشم و لکنت زبان میگیرم فقط از پشت یک دیوار یا یک پرده راحت صحبت میکنم حتی اگه برم سر کار پیش هیچکس نمیتونم بشینم و باخودم میگم خدایا این کی از اینجا میره و غیر از اینا استرس وتپش قلب زیاد وترس از اینکه برادرام یا خودم باکسی دعوا کنیم و از اتفاقات دیگر مثل این مورد... خصوصا افراد مسئول یا کارمند اصلا به هیچ عنوان نمیتونم روبروشون بایستم و همیشه حالت اندوه وحالت بیزاری از خودم دارم و با خودم میگم کی می میرم واز این دنیا راحت میشم با خودم میگم چرا همه مردم همیشه وقتی منو بابرادرای کوچکترم مقایسه می کنن برادرام رو خیلی از من فهمیده تر فرض میکنند و همیشه سعی میکنم شبها تو تاریکی که کسی نمیتونه منو تشخیص بده از خودم تعریف میکنم و سعی میکنم که خودمو بالاتر نشون بدم و باز هم عذاب وجدان میگیرم و میگم چرا این حرفا رو زدم ... در ضمن خواب آلودگی زیاد خستگی شدید دارم وقتی از خواب بیدار میشم انگار تازه یک کامیون را دستی بار کردم و شدیدا عصبی و زود رنج هستم طوری که اگه کسی کوچکترین خدشه ای تو کلامش بود حتی اگر منظوری هم نداشت انقدر معده و روده ام آتش میگیره که حتی سه شبانه‌روز نمی تونم بخوابم و تمام عضلاتم درد میگیرن سردرد شدیدی هم میگیرم حتی با قرص هم خوب نمیشم پیش دکتر اعصاب و روان هم دوازده جلسه به تاریخی که خودش برام تعیین میکرد مراجعه میکردم با چند بار تغییر قرص آخرش وعده آخری رو یعنی مراجعه سیزدهم را بعد از شیش ماه تعیین کرد وقتی اومدم دیدم رفته یه شهرستان دیگه و من هم با همین تعیین آخری یعنی کلرودیازپوکساید 10که اول پنج بود.. پرفنازین 4که اول دو بود.. تریفن 2..وسیتالوپرام 40که اول بیست بود و در آخرین مراجعه بجای سیتالوپرام قرص ریتالین 100تجویز کرد و فقط همین ریتالین در حدود پانزده درصد تاثیر داشت و بقیه هیچ تاثیری نداشتند ولی تا الان بخاطر درد عضلات و کمی تاثیر بر ناراحتی بیش از حد به غیر از سیتالوپرام بقیه رو مرتب مصرف میکنم البته ریتالین رو بدون نسخه نمیفروشند و همیشه به دکترای مغز و اعصاب میرم و برام مینویسند حالا خیلی زندگی پر از مشکلی دارم و احساس انزوا می‌کنم لطفا مرا راهنمایی کنید.. نزدیکترین شهر برای مراجعه ام که دارای تمام امکانات هست دزفول میباشد. ممنون
در اثر افت فشار خون از حال رفتم امروز صبح سابقه ای در این زمینه نداشته ام ،شاید کمتر از یک دقیقه بیهوش شده بودم ،سرم به دیوار برخورد کرده،نگران ضربه مغزی هستم،علایم شایع در ضربات مغزی را ندارم همانند تهوع یا سرگیجه یا مشکلات تکلمی یا یاداوری،لحظه بروز حادثه و برخورد سرم به دیوار رو به یاد دارم و لحظه بازیابی هوش و هواس خودم رو هم هم چنین،این اتفاق صبح رخ داد حدود ساعت ۸ صبح،از نظر سلامتی عمومی هم مشکلی ندارم،طبیعت گرد و دوچرخه سوار کوهستان هستم ،در حال حاضر درد بسیار خفیفی در بالای پشت سر که میشه گفت محل برخورد هست دارم،از هیچ گونه داروی مسکنی هم امروز تا الان استفاده نکردم به خاطر این موضوع، ایا نیاز به MRI یا ct scan یا دیگر مشاهدات پزشکی می باشد
گوشام کیپ شده ۱۰روزه سرگیجه دارم البته سرگیجه ای که دنیادورسرم بچرخه نیست فقط پشت سرمه احساس میکنم تواب شناورم اینجورسرگیجه ای دارم پشت سرم باد میکنه وتوگلوم احساس خفگی میکنم
سلام بنده ناگهانی گاهی تاری دید دارم قبلا هیچگونه مشکل دید نداشتم بجز فروردین ماه ک ی دفعه از خواب بیدار شدم از شدت درد چشم چپ.رفتم چشم پزشک گفتن عفونت کرده.دارو استفاده کردم خوب شد. حالا دوباره تاری دید گاهی دارم.رفتم چشم پزشکی گفتن چشمات مشکلی نداره باید MRIاز سر انجام بدی.در ضمن من احساس سیجه خفیف دارم انگار چشمام میچرخه هنگام دید،حالت تهوع کمی دارم چندروزه و یکم تو حرف زدن بنظرم مشکل پیدا کردم البته خیلی کم. احتمال مشکل مغزی وجودداره؟؟؟
پسرم ساله ام بیش فعاله و مشکل شدید تمرکز دارد ولی دوچرخه سواری نمی تونه بکنه پایین اومدن از پله رد شدن از جدول خیابون رو نمی تونه مشکلش چیه؟
محاسبه چرخه پریود چگونه است؟
سلام چرخه قاعدگی من درست نیس موقع پریود درد زیاد و استفراغ دارم میخوام بدونم آیا ممکنه من کیست داشته باشم؟
من مدتی است که در راه رفتن پای راستم بر روی زمین کشیده میشود مخصوصا زمانی که پیاده روی بیش از پنج دقیقه داشته باشم گاهی اوقات در حرکت انگشتان پای راستم عاجز هستم مثلا وقتی میخواهم حرکت دوچرخه سواری را در حالت دراز کش انجام دهم به سختی بعد پنج شش حرکت قادرم حرکت مخالف ان را انجام دهم
آیا دوچرخه سواری باعث پروستات می شود
سلام من خانم هستم بیشتر وقتا سرگیچه دارم وسرم هم میلرزه احساس میکنم تو سرم میچرخه
yas: yas: سلام، یه پسر3ساله دارم حرف میزنه ولی بیشتر حرفهایی که میشنوه تکرار میکنه، رو اینجور میگه مامان بریم خونه ؛یا بریم ماشین بابا حاجی؛سالار قلیون میکشه، من به دخترای خواهر شوهرم میگم زن دایی برو برام فلان چیز بیار اونم صداشون میزنم زن دایی و...،زیاد سرشو به زمین میزنه موقعی که قهر میکنه، به فن خیلی علاقه داره روشن میکنه باهاش میچرخه، چند مدت پیش رفتیم هایپراستار همش گریه می کرد بریم خونه الان چند مدته که بهتر شده با عمش میره مجلس روضه، ی آهنگ که میذارزیم آگه شاد باشه و رش کنی گریه و زاری میکنه میگه اهنگو آنکه ما ناچار میشیم براش میذاریم خیلی نگرانشم نمیدونم چرا اینطوره مرگم نکنه اوتیسم داره، شب و روز ندارم تو رو خدا کمکم کنید به نظر شما مشکلش چییه و چکار باید بکنم،آیا اگر اوتیسم باشه قابل درمان هست یانه؟ به راحتی ارتباط برقرار میکنه و با بچه ها بازی میکنه بازیشون هم دویدن دنبال هم هست یا قایم باشک
yas: yas: سلام، یه پسر3ساله دارم حرف میزنه ولی بیشتر حرفهایی که میشنوه تکرار میکنه، رو اینجور میگه مامان بریم خونه ؛یا بریم ماشین بابا حاجی؛سالار قلیون میکشه، من به دخترای خواهر شوهرم میگم زن دایی برو برام فلان چیز بیار اونم صداشون میزنم زن دایی و...،زیاد سرشو به زمین میزنه موقعی که قهر میکنه، به فن خیلی علاقه داره روشن میکنه باهاش میچرخه، چند مدت پیش رفتیم هایپراستار همش گریه می کرد بریم خونه الان چند مدته که بهتر شده با عمش میره مجلس روضه، ی آهنگ که میذارزیم آگه شاد باشه و رش کنی گریه و زاری میکنه میگه اهنگو آنکه ما ناچار میشیم براش میذاریم خیلی نگرانشم نمیدونم چرا اینطوره مرگم نکنه اوتیسم داره، شب و روز ندارم تو رو خدا کمکم کنید به نظر شما مشکلش چییه و چکار باید بکنم
دختر 28ساله ام تازگیا پشت سرم درد میکنه و بعدش پیشونی ام درد میگیره شب ک میخام بخابم احساس میکنم چشامو ک می بندم احساس میکنم سرم میچرخه علت چی میتونه باشه ؟؟؟ البته بگم یه ماه پیش پشت سرم به زیر سقف پله خورده بود
ی دختر دوسال و نیمه دارم همه چیش نرماله ولی وقتی بیکار میشه یا میچرخه با بالا پایین میره تو اتاق ودستشو جلو وعقب میبره
سلام دکتر نامزدم بین 30 ام ماه گذشته تا سوم این ماه پریدوش بوده. در آن زمان مقاربت محافظت نشده داشتیم و پیشگیری از بارداری هم نداشتیم. دو هفته بعد، در شانزدهم ماه جاری، دوبره مقاربت داشتیم. این بار او یک قرص I-pill خورد. ما دوباره در 23 ام و 24 ام این ماه مقاربت محفاظت نشده داشتیم. چون نامزدم میترسید، یک قرص I-pill دیگری در 24 این ماه خورد. حالا می خواهم که به پرسش های زیر پاسخ دهید: 1. آیا لازم بود در 24 این ماه یک قرص I-pill دیگر بخورد، با وجودیکه در 17 ام همین ماه یک دونه خورده بود؟ 2. آیا شما توصیه می کنید که نامزدم در 3 ام این ماه، وقتی پریودش به پایان میرسه بعد از مقاربت قرص بخوره؟ 3. او در 23 ام ماه جاری، یه کمی لکه بینی داشت. آیا این می تواند نشانه هایی از چرخه قاعدگی بعدی باشد؟ متشکرم
سلام دکتر، من یک زن 25 ساله مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیسکیک هستم. از هفته گذشته، مصرف قرص Normoz را شروع کردم. امروز رابطه محافظت نشده داشتم، که میشه روز چهاردهم چرخه قاعدگی ام. قرص Unwanted-72 را ظرف یک ساعت بعدش خوردم. شانس بارداری چقدره؟ آیا ممکنه باردار شوم؟ لطفا کمک کنید؟
سلام دکتر ما برای باردار شدن داریم IVF میکنیم. نطفمونو در این ماه منجمد کرده ایم و در این ماه قرار است برای انتقال جنین برنامه ریزی کنیم، که روز چهاردهم چرخه قاعدگی همسرم است. در اسکن همه چیز طبیعی به نظر می رسد، ضخامت اندومتر 9.7 میلی متر است و جریان خون خوبی دارد. امروز، زمانی که برای پیگیری رفتیم، دکتر به ما گفت که جداره به 7.8 کاهش یافته است و باروری مشکل است، بنابراین انتقال جنین را کنسل کرد. به ما گفت که این ممکن است به دلیل فیبروئیدی باشد که امروز دیده. برای تأیید این موضوع، من در دو مرکز مختلف انجام اسکن انجام دادم و اونا هم تایید کردند که همسرم فیبروئید داخلی 1.5 سانتی متری دارد. عواقب ناشی از این امر چه می تواند باشد؟ چطوری این مشکل رو حل کنیم ؟ گزینه های درمانی چه هستن؟ ما نمی دانیم چطوری ضخامت دیواره رحم ناگهان کاهش یافته است. همسرم قرص Progynova مصرف میکرد. دکتر از ما خواست مصرف آن را متوقف کنیم. لطفا به ما کمک کنید که این مشکل حل شود. با تشکر.
من از روز 9 چرخه قاعدگی تا امروز ک میشه 18 قاعدگی سینم درد داره مشکل چیه و دو سه روزه ترشح سفید غلیظ دارم اون چیه
سلام من ماه قبل بیست و نهم پریود شدم. این ماهم بیست و هفتم. چرخه قاعدگی من چندروزست اصلا کلا گیج شدم..

آخرین ویدئو های پزشکی و سلامت

درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه