منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "اعتماد به نفس"
مشاهده مقالات بیشتر

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

با عرض سلام فردی که اعتماد به نفسش خیلی پایین اومده باشه هر کاریم میکنه درست نميشه به طوری که حتی دلش نخواد بیرون در بیاد از خونه و نسبت به همه مردم حس خوبی نداشته باشه باید چی کار کنه؟
شرایط حضوری نیست بنده به اهدافم نرسیدم اعتماد به نفس و حتی عزت نفسمو از دست دادم و نگران ایندم هستم
سلام.....من خیلی لاغر هستم واز کاهش وزنم زجر میکشم، اعتماد به نفسم و ازم گرفته، وانواع واقسام آزمایش دادم میگن تیروئیدتم مشکل نداره، حالا من میخوام قرص تیامین بخورم آیا تاثیر داره
سلام من یک دختر19 ساله هستم.از بچگی سختی های زیادی کشیدم و درواقع میتونم بگم بااین سنم اندازه یه دختر 30 مشکلات تحمل کردم.شرایط زندگیم باعث شده که من هیچ اعتماد به نفسی نداشته باشم به خودم و تواناییام هیچ اعتمادی ندارم...به شدت خودمو کوچک و بی ارزش میبینم..مدتی هست که لاغر بودنم به شدت عذابم میده کافیه یک نفر بهم بگه چقدر لاغری دنیا رو سرم خراب میشه و تمام روحیمو ازدست میدم ناگفته نمونه قدم 170و وزنم50 هست.همیشه فکرمیکنم هیچ پسری منو نمیخواد و چون لاغرم کسی دوس نداره حس میکنم هیچ جذابیتی برای جنس مخالف ندارم و همیشه تنهام و ازهمه فرار میکنم‌ اصلا خوش نیستم همیشه خودمو مقایسه میکنم و حسرت میخورم که چرا من لاغرم‌به حدی خسته شدم دست از اهداف و آیندم کشیدم و انگیزمو ازدست دادم...لطفا راهنماییم کنید
1.تنگی تنفس شدید-2.سنگینی سینه-3.تپش شدید قلب-4.نداشتن تمرکز-5. عدم اعتماد به نفس - 6.حس مرگ- 7.احساس بیقراری شدید - 8.و گریه شدید- 9. ترس از حمله دوباره-10.و تنگی نفس دائم
درمقابل شوهر خود شیفته چگونه اعتماد به نفس داشته باشیم؟
دائما ناراضي و زود عصباني ميشوم عدم قدرت تصميم گيري و به هيچ وجه اعتماد به نفس ندارم
باسلام پسر هجده ساله ام کمال گراست و برای درس خواندن و انجام بیشتر کارها بسیار به خود سخن می گیرد. اعتماد به نفسش پایین است و از شکست بسیار ناراحت می شود. چه باید بکنم؟
سلام ،من بااین لرزش دست چکار کنم،چرا کسی کاری برای من نمیکنه،دیگه خسته شدم اعتماد به نفسمو از دست دادم،چرا داروها نتیجه نمیدن ،کجا برم چکارکنم.تورو خدا راهنمایی کنید یه جواب درست بدید.
سلام من یکطرف صورتم پر شده از یک سری خال که یکجا جمع شده مثل کک و مک ولی دکتر پوست که رفتم میگن کک نیست و خال هست لیزر هم کردم برطرف نشد آیا امکان درمان وجود دارد؟ یه سوال دیگه هم داشتم من خیلی خیالباف و منفی نگرم به همه چیز به دید منفی نگاه میکنم به اتفاقاهای بد که میترسم برام پیش بیاد از همه چی میترسم خیلی هم بی اعتماد به نفسم لطفا راهنمایی بفرمایید
سلام.علائم اعتماد به نفس کم چیه؟
سلام...من بخاطر بیماری پوستی به اسم ایکتیوز که دارم اعتماد به نفسم خیلی کمه و دانشگاه که میرم(ترم 1 هستم)، خجالت میکشم با استاد و دانشجوها صحبت کنم چه راه حلی پیشنهاد میدین؟ و حتی اضطراب سوال پرسیدن و کنفرانس دادن رو دارم، مثلا فکرهای بدی میکنم باخود میگم حالا دانشجوها با چشمی خاص نگاه میکنن و یا با خودشون میگن چرا پوستش این جوره.
سلام...من بخاطر بیماری پوستی که دارم اعتماد به نفسم خیلی کمه و دانشگاه که میرم(ترم 1 هستم)، خجالت میکشم با استاد و دانشجوها صحبت کنم چه راه حلی پیشنهاد میدین؟
سلام 27 ساله هستم افسردگی اساسی دارم آخرین باری که به روانپزشکم مراجعه کردم افسرده بودم و قصد خودکشی داشتم ولی در عین حال پیش دکتر انگار که کسی منو مجبور به شاد بودن کرده باشه شاد و خوشحال بودم و دکتر فکر کرده بود مانیکم و کنترلم دست خودم نبود وبه حرفای دکترم میخندیدم و انگار که کسی اعتماد به نفسمو به اجبار بالا برده بود چون من نمیخواستم بخندمو و با خودم میگفتم چرا من اینجوری میکنم ولی سوالات دکتر رو صادقانه جواب میدادم و میگفتم که افسردم و با کسی حرف نمیزنم و حالت افسرده دارم ولی رفتارم طوری بود که انگار افسرده نیستم ودکتر که دید رفتارم غیر عادیه منو طرد کرد و دفترچمو پرت کرد رو میز و گفت مشکل خودته فکر کرد من دروغ میگم که افسردم و فهمید در رفتار و درونم تناقض هست و من که باورم نمیشد دکتر ایجوری بگه سمت چپ گردنم درد گرفت و سرم افتاد و از گردنم آویزان شد و چند لحظه ای انگار فلج شدم و هر چی زور میزدم بلند شم نمیتونستم و بعد چند لحظه انِگار که کسی منو با خودش کشیده باشه بلند شدم و دفترچمو برداشتم رفتم سمت در که برم بیرون و تو همین هین ی نوری از جلو چشم رد شد و ی برقی از مغزم رد شد و همه ی اون حرفای دکتر از مغزم پرید و یادم رفت و رفتار خودم با دکتر هم یادم رفت و دوباره رفتم سمت دکتر که باهاش حرف بزنم و دکتر گفت دیگه نباید تنها بیایی و بایدهمراه داشته باشی تمام این قضیه برای 2ماه از خاطرم رفته بود و ناگهانی وقتی داشتم تلوزیون میدیدم بعد دو ماه یادم افتاد میخواستم بدونم چرا این اتفاق افتاد و گردنم درد گرفت و افتاد و حافظمو از دست دادم برای 2 ماه ؟ممنون
سلام به پزشک محترم من از کودکی همیشه روزی نبود که پدر و مادرم با هم دعوا نکنند سر مسائل چرت و پرت باهم دعوای لحنی و فیزیکی شدید میکردن. من اون دعواها رو میدیدم و این نبود که برم تو اتاقم و به کار دیگری مشغول بشم , میرفتم اون دعواها رو تا آخر میدیدم و خودم رو آزرده میکردم و بسیار ناراحت میشدم و افسوس میخوردم. پدرم از کودکی (سن 4 سالگی به بعد) با من هم برخورد های شدیدی میکرد و به علت بیماری روانی خاص خودش بود که تمایلی رفتن به روانپزشک و درمان خودش نداشت. همیشه داد میزد و حتی من باهاش مهربانی هم میکردم اذیتم میکرد. کوچکترین کارهایی رو که انجام میدادم به شدت تنبیهم میکرد(در حد سیلی زدن های متعدد و پرت کردنم به در و دیوار) من به شدت ازرده میشدم و همیشه فکر و افسوس میخوردم این امر اعتماد به نفسم رو هم به شدت پایین می اورد چون هر کاری رو که میخواستم انجام بدم در این فکر بودم که با این کار پدرم این برخورد رو با من میکنه حتی اگر کار بدی هم نباشه. با این فکر کردن ها و افسوس خوردنا من در سن 6 یا 7 سالگی بود که متوجه تغییری در خودم شدم . به حواسپرتی دچار شده بودم و بعضی چیزها رو فراموش میکردم و دچار استرس و ناراحتی اعصاب شده بودم . برای این مشکل به روانپزشک رفتم و مشکل خودم رو گفتم کمی باهام صحبت کرد و داروی فلوکستین رو تجویز کرد . ولی مشکلات ادامه داشت و هیچ وقت تمامی نداشت گذشت و من به دوران راهنمایی رسیدم در این دوران بود که کمی کمبود حافظه رو تجربه کردم و بی برنامه شده بودم و کم حوصله; حوصله ی فکر کردن نداشتم و کمی ادم عجولی شده بودم. بعد از این دوران مشکل اساسی از جایی شروع شد که در اواخر دوران اول دبیرستان بود که مشکل روانی جدیدی رو تجربه کردم . مشکلی که در شروع کمی خفیف بود ولی به مرور زمان جدی شد. زمانی بود که هنگام توجه به سخنان معلم با ان مواجه شدم; با عنوانی و با مثال شرح میدهم . / ((مشکل و اختلال در حافظه کوتاه مدت و تمرکز و تحلیل و پردازش مطالب در حدود 4 الی 6 ثانیه بعد از گوش دادن )) هنگام توجه به سخنان استاد که اوایل شروع مشکلم بود این مشکل برایم به وجود نیومد اول فهمیدم که استاد درس رو با لحن عامیانه (نه پیچیده که نفهمم) توضیح میداد . جمله ی اول رو میفهمیدم , جمله ی دوم که میرفت جمله ی قبلی رو فراموش میکردم مشکل من بعد از مدتی کم کم جدی تر شد و هنگام توجه حتی به حرف های عامیانه مشکل دیرهضمی در من بوجود امد و توجه به حرف و یا خواندن کتاب سخت ترین کار برای من شد. خیلی حواسپرت هم بودم , به صدای مچ مچ هنگام خوردن غذا , خمیازه کشیدن و... هم حساس بودم; مشکلم روز به روز بدتر میشد . این مشکلاتی بود که با ضبط کردن و چند بار گوش دادن و یا چند بار خواندن مطالب حل میشد و پشتکار و امید بالایی داشتم و به لطف خدا معدل و نتیجه ی خوبی هم میگرفتم ;تا اینکه دوران دانشگاه رو سپری میکنم الان مشکل جدیدی علاوه بر اون مشکل ها که برایم به وجود امده است اینکه((نمی توانم بر روی یک مسئله یا یک موضوع متمرکز شوم و تحلیل کنم چون در حد 5 ثانیه بعد فکرم از موضوع یا فکر مربوطه میپره و فراموش میکنم و دوباره بسختی فکر میکنم که به خاطر بیارم)) نمیتوانم تمرکز کنم وسواس شدید فکری هم منو آزار میده به علت این مشکلات ترم سومه (جدید) که در دانشگاه تحصیل میکنم و دو ترم پیش را با معدل پایینی که حتی روی گفتن به شما رو ندارم مشروط شدم . این مشکلات را بدون هیچ گونه اغراقی و کاملا صادقانه بیان میکنم لطفا یه راه حلی برایم مطرح کنین و مشکلم و نوع درمان را بهم بگین ممنون میشم.
سلام 27 ساله هستم افسردگی اساسی دارم آخرین باری که به روانپزشکم مراجعه کردم افسرده بودم و قصد خودکشی داشتم ولی در عین حال پیش دکتر انگار که کسی منو مجبور به شاد بودن کرده باشه شاد و خوشحال بودم و دکتر فکر کرده بود مانیکم و کنترلم دست خودم نبود وبه حرفای دکترم میخندیدم و انگار که کسی اعتماد به نفسمو به اجبار بالا برده بود چون من نمیخواستم بخندمو و با خودم میگفتم چرا من اینجوری میکنم ولی سوالات دکتر رو صادقانه جواب میدادم و میگفتم که افسردم و با کسی حرف نمیزنم و حالت افسرده دارم ولی رفتارم طوری بود که انگار افسرده نیستم ودکتر که دید رفتارم غیر عادیه منو طرد کرد و دفترچمو پرت کرد رو میز و گفت مشکل خودته فکر کرد من دروغ میگم که افسردم و من که باورم نمیشد دکتر ایجوری بگه سمت چپ گردنم درد گرفت و سرم افتاد و از گردنم آویزان شد و چند لحظه ای انگار فلج شدم و هر چی زور میزدم بلند شم نمیتونستم و بعد چند لحظه انِگار که کسی منو با خودش کشیده باشه بلند شدم و دفترچمو برداشتم رفتم سمت در که برم بیرون و تو همین هین ی نوری از جلو چشم رد شد و ی برقی از مغزم رد شد و همه ی اون حرفای دکتر از مغزم پرید و یادم رفت و و دوباره رفتم سمت دکتر که باهاش حرف بزنم و دکتر گفت دیگه نباید تنها بیایی و بایدهمراه داشته باشی تمام این قضیه برای 2ماه از خاطرم رفته بود و ناگهانی وقتی داشتم تلوزیون میدیدم بعد دو ماه یادم افتاد میخواستم بدونم چرا این اتفاق افتاد و گردنم درد گرفت و افتاد و حافظمو از دست دادم برای 2 ماه ؟ممنون
من خیلی خجالتی هستم و اعتماد به نفس خیلی پایینی دارم از خردسالی این مشکل رو دارم و نمیتونم این مشکل رو حل کنم زندگی خیلی برام سخت شده و توی بحران قرار گرفتم لطفا راهنمایی کنید ممنون میشم
از روانشناس محترم اين رباط خواهشمندم بفرمايند با بيمار ٨٤ ساله با شكستگى فمور كه ترس و وحشت بسيار براى ايستادن و راه رفتن دوباره دارد و با فيزيوتراپ و پرستار هيچ همكارى در اين رابطه نداردو مرتب در ترس و توهم دوباره افتادن هست چطور برخورد كنيم تا اين ترس از بين برود و اعتماد به نفس خود را بدست بياورد ممنون از شما
چکارکنم که یک سخنرانی و فن بیان تاثیرگذار داشته باشم؟ برای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس چکارکنم؟
سلام ، لطفا یک روانشناس خوب در شهر شیراز جهت مشاوره در رفع افسردگی و بآلابردن اعتماد به نفس به من معرفی کنید . با تشکر
استرس بىش از حد و اعتماد به نفس كم ترس از اينده عصبى
نداشتن اعتماد به نفس در نوجوان
سلام اعتماد به نفس ندارم چهار سالی هست قورص اعصاب مصرف میکنم هنوز خوب نشدم
با سلام من دختری 32 ساله هستم که ازدواج نکردم با مادرم زندگی میکنم و پارسال پدرم فوت شدند.من دختر ترسو واسترسی نبودم ولی بعد از این زلزله های اخیر از همه چی میترسم یه صدای کوچیک تاریکی اتفاقات اطراف حالمو بهم میریزه شبا خواب ندارم اصلا به شدت بی حوصله شدم حتی برای کار هم از خونه بیرون نمیرم و بیکارم.لطفا کمکم کنید من برگردم به زندگی عادیم یه دختر شاد وسرزنده و با اعتماد به نفس قبلی بشم
کار من کشیکهای 24 ساعته است در جایی که تمام روز هم تنها هستم و فقط یک مونیتور جلوی منه با امکانات بهداشتی بسار بد خیلی افسرده شدم چه دارویی تجویز میکنید انگیزه زندگی و انگیزه کار از دست دادم و فکر های منفی و اعتماد به نفس ندارم
سلام علیکم.خسته نباشید بنده مرد، متاهل،۳۸سال سن دارم ،ازدواج خیلی زود بدون هیچ گونه تحقیق و مناسب بودن شرایط سنی همسرم و تمامی فاکتورهای لازم جهت زندگی مشترک،نا آرام بودن ۱۶سال زندگی، چنددفعه تاپای طلاق آمدن از یکطرف اما مهمتر ازهمه ۴بارورشکستگی اینجانب در شغل وکارآزاد ومنجرشدن به تراز۲۰۰میلیونی منفی درزندگی بالفعل با مراجعه به روانپزشک صددرصد بیش فعالی رو تشخیص دادند اما فقط درمان دارویی رو تجویز کردند که متاسفانه بعداز ۲سال فقط استرسم رو تا حدی کم کرده ، حالا میخواهم ازصفر شروع کنم زندگی ام رو بسازم اما اعتماد به نفسم بسیار پایین و نمی‌دانم از میان ۳ حرفه ای که دارم کدام گزینه رو برای استارت شروع کنم با سابقه ترین حرفه ام مدیریت درفروش بوده اما نفرت انگیزترین نیز برایم میباشد و همچنین راهنمایی بفرمایید که جهت درمان قطعی چه باید بکنم باتشکر .
برای بالابردن اعتماد به نفس باید چکار کرد
پسرم هم بیش فعاله احساس میکنم اعتماد به نفسش پایینه ونمیتونه با بچه های هم سن وسالش رابطه بر قرار کنه ۹ سالشه .وبعضی وقتها نمیتونه ادرارش رو کنترل کنه لطفا کمکم کنید ویه راهکار بهم نشون بدید .با تشکر
سلام مشکل من بی حوصلگی مزمن هستش و هیچ انرژی ندارم اعتماد به نفس برای هیچ کاری ندارم وارد این مشکل خیلی رنج می برم آزمایش کامل هم دادم مشکلی نداشتم خیلی زود خسته می شم دست هام می لرزه فقط داروی دولکستین مصرف می کنم 25سالمه چکار کنم
دچار افسردگی و اعتماد به نفس پایین هستم و گاهی بد بینی،همیشه این طور نیستم هرزگاهی این حس به سراغم میاد،لطفا راهنمایی کنید
اعتماد به نفس جنسی
همسرم دچار خود کم بینی وعدم اعتماد به نفس متا سفانه بارها تصمیم گرفته خودش راتغییر دهد اما نتوانسته مرتب گوشه گیر کم حرف است باتوجه به اینکه تحت نظر روان پزشک است چند سالی دارو مصرف میکنه ولی هیچ تغییری نکرده حتا دارای دو شخصیتی هم شده گاهی شادوشنگول وگاهی غمگین وافسرده خواهش میکنم راهنماییم کنید تا کمکش نم چون نگرانش هستم ونگران زندگیم ودخترم با سپاس.
من الان از نداشتن اعتماد به نفس رنج میکشم
سلام دختر من چند سالى است كه مشكلى دارد كه من چند مشاور روانپزشك ودكتر مغز واعصاب وحتى نوار مغزى هـم بردم ونميدانم چيست ، البته يه دكتر گفت دچار دوقطبى بودن هـست چون خيلى پر انرژى ،كم خواب ،عاشق خريد ،پول خرج كردن ،خوشحال بودن با دوست ،اعتماد به نفس كم ،وهـر كارى رو دوست داره انجام ميده واون يك هـنرمنده -ولى در يه كار نميتونه باشه وتصميم بگيره الان كه ٢٨ سال سن داره هـيچ در امدى هـم نداره خيلى قرص خواب مصرف كرده ٤ تا يه جاميخورد
راههای افزایش اعتماد به نفس جنسی در مردان
کمبود اعتماد به نفس به علت زیبایی متوسط
من در خانواده پر جمعیت که مادر و پدرم با فرهنگی تعصبی بزرگ شدم و فرزند کوچک خانواده که دوقلو هستیم و فشار زیادی تحمل کردیم و اعتماد به نفسمان زیر صفر است تا حدودی که خودمان را در خانواده گم کردیم , و الانه که سی و یک سالمون است , انگار از خانواده طرد شدیم , و روحیات شکننده شده و حساس و زود رنج و استرس هامون از بچگیه با هامونه و کلا الان در مرحله ای رسیدیم که قدرت روحیمون ضعیف شده و مانند سابق که شاد بودیم و برای شاد بودنمون تلاش میکردیم نیستیم .. و هم از ازدواج میترسیم هم انگیزه هامون برایه دانشگاه رفتنمون که تا این سن در دانشگاه مختلف ثبت نام کردیم و بلاخره در یک رشته فوق دیپلم هنر گرفتیم و الان باز خواستیم هدفی داشته باشیم که از بلاتکلیفی در بیایم و برای انتخاب همسر که مدرک لیسانس را بگیریم دچار مشکلیم , با اینکه دوباره با این همه استرس و بی انگیزه ای وارد دانشگاه مقطع کارشناسی در رشته متفاوت باز در رشته آموزش و پرورش ابتدایی شدیم .. من و خواهر دوقلوم دختریم و فرزند هفتمه خانواده .. با تشکر از راهنماییهاتون.
من یه سوال دارم میدونید که برای تغییر عادت باید اون عادت رو اول باید شناخت ۱_تعریف عمومی اعتماد به نفس چیست ۲_عواملی که اعتماد به نفس را پایین می آورند ۳_چه کارهایی اعتماد به نفس را بالا میبرد ۴_فواید اعتماد به نفس بالا چیست ۵_عوارض اعتماد به نفس پایین اولین عادتم رو درست کرم اونم خودارضایی بود تموم شد
ترس از تنهایی وعدم اعتماد به نفس
سلام مشکل من داشتن اضطراب و عجله برای تمام کردن کارها، ناتمام گذاشتن کارها، افکار مشوش و نداشتن تمرکز کافی برای انجام کارها، خیالپردازی زیاد، نداشتن اعتماد به نفس، کمرویی، بیقراری است

آخرین ویدئو های پزشکی و سلامت

آخرین تست های سلامتی

درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه