سلام من توضیحات کاملی از مشکلم نوشتم اما همش مینویسه بیشتر از دویست کلمه نمیشه من 26سالمه چندین سال با پسری دوست بودم تقریبا اواسط دوستی ازم سکس خواست من قبول نکردم یک بار به خاطر این قضیه سم سوسک خورد یک بار سکته قلبی رد کرد یک بار هم گردن درد شدید گرفت جوری که بهش ارامبخش زدن الان من با اون اقا نامزد هستیم مدام به من شک داره تو دوستی هم شک داشت میگفت چون نمیای با من سکس کنی با یکی بهتر از من هستی میری با اون سکس میکنی الان هم همش من از سکس امتناع کنم میگه باشه برو بغل یکی دیگه یا میگه تو از اول با کسی بودی برو باهاش حال کن عکس لختی میخواد وقتی خونمون نباشه پیشم اگر ندم قهر میکنه ما بعد از عید عقد رسمی میشیم ایا ازدواج ما به صلاح؟

باعرض سلام وخسته نباشی پسر ١٨ماهه ای دارم ک هنگام تولد گردن نمیگرفت ودست وپاهاشو خیلی کم تکون میداد ٤ماهگی پیش دکتر مغز واعصاب بردم میگفت تنبلی سلولهای مغز داره درضمن یکی از چشماش انحراف کمی داره و ی لکه سفید روی شکم فقط میخزه وتازگیا میشینه میشه بیشتر راهنماییم کنید دکترش میگه مشکلش ژنتیکیه فقط جسمی وگفتاری مشکل داره ممنون

باسلام.فرزندم سریک ماهگی تشنج کرد وتاالان که شش ساله هست داروی والپروات وکلوناز پام مصرف میکند وازلحاظ جسمی وذهنی عقب افتاده لطفا راهنمایی بکنید ازداروها استفاده بکند یا خیر متشکرم

سلام من بچه پنج ساله اتیسمی دارم چه بایدبکنم ممنون

من چند سال پیش از همسرم جدا شدم و ی فرزند دارم ک پیش پدرش هست ،و من چن ساله با پسری زندگی میکنم بدون اینکه رسمی باشیم ،ایام عیدو سه ماه تابستان پسرم میومد پیشم ،الان من نامزد کردم و بعد از عید ازدواج میکنم ولی خانواده همسرم از ازدواج قبلی من خبر ندارن ،فقط مادرشون خبر دارن و من حالا موندم ک ایام عید ک پسرم ۱۲ سالشه میخواد بیاد پیشم چیکار باید بکنم از ی طرف خانواده همسرمو باید برم ببینم از ی طرف پسرم از مسیر دور میخواد بیاد پیشم ،نمیدونم باید چطور این مشکلو حل کنم؟

سلام. یکی اینکه زود عصبی می شوم به نحوی که نفسم کم میاد و به شدت دچار فشار میشم واز کوره در میرم. و دوم اینکه از شرکت در همایش و جلسات اضطراب و ترس دارم. دچار تپش قلب و تنگی نفس و قرمزی صورت میشوم. البته فقط این مشکلات رو در شروع هر جلسه رسمی دارم و در طول مدت برایم مشکل حل می شود. با این وجود هم استاد دانشگاه بودم هم سخنرانی کرده ام و هم در جلسات متعدد شرکت کردم. اما این اضطراب رو تا اونجا که یادم هست از 5سالگی داشتم. اجتماعی هستم و مشکلی برای ارتباط با دیگران ندارم. ممنون که راهنمایی بفرمایید.

سلام خانم دکترمن ازکودکی تاالان که سنم بالای سی ساله ازصحبت درجمع خجالت میکشم مخصوصاجاهایی که مجلس رسمی باشه آیاراهی برای حلش هست؟

سلام من تالاسمی مینور دارم در اینده هیچ دختری با من ازدواج نمیکنه یا دشواره ؟

Zahra Yazdani Zahra Yazdani سلام دختر من دور سرش هنگام تولد 31 بود الان که یک ساله دوماهشه دور سرش40 هست میشینه ولی هنوز راه نمیره از لحاظ هوش وحواس هم خیلی عالیه فقط میتواستم بدونم چند سانت دور سرش کمه ؟وایا راسته که با پروتز سر دور سر خوب میشه؟البته من کاردرمانی جسمی هم دخترمو میبرم ؟بابا میگه دد میگه اب میگه پوفم میگه

سلام خسته نباشید من مثل اینکه در بچگی تالاسمی داشتم اما حالا خبر دار شدم خیلی ترسیدم نمیدونم چکار کنم لطفا راهنمایی کنید

سلام .یکی از بستگان از یک کمر درد ساده با خبر شدیم که سرطان ریه دارن که به استخوان کمر متاستاز کرده متاسفانه .مشکل اینجاست که اگر بفهمه موضوع رو طاقت نمیاره از نظر جسمی و روحی خیلی ضعیفه .سریع هم باید شیمی درمانی بشه حالا ما چه جوری بهش بگیم ??توروخدا راهنمایی بفرمایید.

سلام. با وجود خوندن کلی کتاب و مقالات انگیزشی و داشتن شرایط برای موفقیت ولی باز هم اون عطش لازم رو ندارم و انگیزم خیلی زود فروکش میکنه و تحت تاثیر اطرافیانم قرار میگیرم با اینکه میدونم محیط بیرونی برای من چالش به حساب میاد و باید قوی باشم ولی همیشه در عین اگاهی خودمو میبازم !! تست افسردگی هم دادم افسردگی حاد دارم . میخوام ترک کنم میخوام زندگی رو بسازم ک حقشو دارم میخوام رویاها و چیزایی ک همیشه دوست داشتم ک داشته باشمو با تلاش خودم برای خودم و اطرافیانم بدست بیارم ولی نمیدونم چجوری با اراده و مصمم به سمت هدفم پیش برم و مشکلات جسمی و روحیمو برطرف کنم.

سلام، من اسحاق 23 سال سن دارم... از دو ماهگی با وجود داشتن پدر و مادر با خاله و نادر بزرگم بزرگ شودم، خاله ای که معلول جسمی هستش و همه عمرش داخل خونه زندگی کرده... الان احساس افسردگی شدید دارم از زندگیم همیشه احساس کمبود عاطفه میکنم، اعتماد بنفسم پایینه و حس نفرت به خیلیا دارم حتی نزدیکترین دوستانم،،، من باید چیکار کنم؟! خسته شودم ازین حس بی صاحبی

با سلام من دارای دختر 7ساله با مشکل میکروفتالمی چشم راست میباشم میخواهم بدانم آیا این بیماری معلولیت های جسمی وذهنی هم دارد ؟

سلام پسری16ساله که شب ادراری دارد و نمیتوانه خودشو کنترل کنه چند دکتر متخصص معاینه شد و ازمایشات مختلف داد ولی دکترا گفتن مشکل جسمی ندار باید چکار کنه؟

سلام استرس دارم و مشکلات جسمی بعد ب عنوان عوارض استمناء هم بی رویه

سلام وقت بخیر من 35 سالمه و متاسفانه سالهای زیادی عادت به دیدنه فیلمها و عکسای پورن(فتیشی و ...) دارم و خودارضایی انجام میدادم. به همین علتم اعتماد بنفس نداشتم و فکره اینکه با دختری بخوام دوست شم وسکس کنم و نمیکردم. واقعٱ از این کار شرمندم ولی نمیشد ترکش کنم. من تمایلی به سکس واقعی نداشتم و حتی میترسم ازش و حسه خوبی نسبت بهش ندارم. همیشه میترسیدم که نکنه درآینده بخاطره این عادت، از لحاظ جنسی به مشکل بخورم، که گویا به واقعیت پیوست. الان عقد کردم و چندین بار با همسرم خلوت کردیم ولی نمیتونم به نعوظ کامل برسم و سکس انجام بدم. استرس زیادی دارم. نمیدونم بخاطره دیدنه زیاده صحنه های سکسیه، خود ارضاییه، ترس و اضطرابه، جسمیه، ... نمیدونم مشکلم از کجاست. ولی تا چندماه پیش موقع دیدنه فیلمای فتیشیه مورده علاقم، نعوظم کامل بوده. همسرم هم از این ناتوانیم نگرانه. خیلی دوسش دارم و ناراحتیش رنجم میده، چکار کنم؟ به کجا مراجعه کنم؟ لطفٱ راهنماییم کنید. ممنونم

باسلام خواستم بدونم این آزمایشات از نظر تالاسمی نرمال می باشد؟ Rbc 6.03 Mcv 81.9 Mch 25.9 واین آزمایش HGB 11.4 MCV86.5 MCH 26

عوارض قرص فلواکسمین؟

نشانه های افسردگی جسمی

لطفا تیتر. اختلالات شبه جسمی را برایم بگویید

سلام خدمت روانشناسان عزیز من یه دخترم که تا حالا رابطه ای با هیچ پسری نداشتم. توی مجازی با یه مشاور درسی آقا اشنا شدم اولش فقط توی درس توی تلگرام بهم کمک میکرد و خیلی هم رسمی حرف میزدیم بعد کم کم ارتباطمون پيامکی شد و صميمتومون بیشتر شد در حد عزیزم و دوستت دارم و این ها....حدودا چند وقت پيامکی بودیم تا رسید به تماس تلفنی . پشت تلفن هم تقريبا رسمی حرف میزدن تا اینکه الان رسیده به جایی که صميمت ما خیلی زیاده در این حد که به من میگن عشقم و نميتونم ولت کنم , بی تو زندگی را نميخوام و این طور حرف ها . چند وقت پیش در این مورد حرف زدیم گفتن که منو در حد عشق دوست دارن و عاشقمن ولی نگاه جنسی به من ندارن . در ضمن ایشون میگن که دوست دختر دارن اما نمیدونم راست میگن یا دروغ میگن تا عکس العمل من رو ببينن. من نمیدونم ایشون قصدش چیه ? سو استفاده یا واقعا دوستم داره من خیلی دوسش دارم و خیلی وابستشم چی کار کنم ? لطفا تو رو خدا راهنمایی کنید ??

باسلام خانمی 31 ساله هستم تفریبا 6 سال میشه که صبح ها از خواب بیدار میشم حالت تهوع دارم این حالت تهوع در دوران قایدگی برخی اوقات منجر به استفراغ شدید میشد ولی تقریبا دو سه ساله که خارج از دوران قایدگی هم دچار استفراغ شدید میشم خیلی دکتر رفتیم و ازمایش های متعددی دادیم گفتن که از نظر جسمی کاملا سالمی مشکل از اعصاب و روانه یک دوره یک ساله زیر نظر متخصص دارو مصرف کردیم ولی تاثیری نداشت پزشکمون رو عوض کردیم ایشون تشخیص دادن در کنار مصرف دارو باید روانکاوی بشی 12-13جلسه روانکاوی هم انجام دادیم ولی به نتیجه نرسیدیم .من واقعا دارم به علم پزشکی و کار متخصصان داخل شک میکنم چرا نمیتونن یه راهی برای درمان من پیدا کنن . اگر ممکنه شما یه راهکاری بدید خواهش میکنم

شوهرم ازنظرجسمی درسلامت کافی هست وما دخترسه ساله داریم.اماازنظر تحریک اولیه جنسی بسیار سردمزاجه وهمیشه من به سمتش رفتم وشاید به زور درخواستهای من، ماهی دوبار تن به رابطه جنسی بده،ولی وقتی وارد رابطه میشه عالیه ...ازهمون اوایل نامزدیمون اینجوربود.شوهرم ازسن چهارسالگی مادرشون روازدست دادن و ۲۳ سالگی هم پدرشونو. اماازلحاظ کاری واجتماعی موفق هستن.شخصیت مذهبی وباهوشی دارن.وما زندگی خوبی داریم...تنها مشکلم بی میلی جنسی شوهرمه که برام آزاردهندس و نسبت به بقیه زوجین، این احساس کمبود ومتفاوت بودن رو درخودم میبینم...

سلام من به اختلالات نعوظ مبتلا هستم به دکتر ارولوژ مراجعه کردم میگه مشکل جسمی نداری فقط روانیه باید چه کنم

تست پاپ اسمیر چه جوریه؟

سلام تست پاپ اسمیر آیا بکارت را زایل می کند ؟

سلام زنان از چه سنی باید تست پاپ اسمیر انجام دهند ؟

سلام آیا انجام تست پاپ اسمیر هزینه بالایی دارد ؟

سلام آیا روش دیگری غیر از تست پاپ اسمیر در ایران وجود دارد که هنوز در ایران انجام نشود ؟

سلام چه روش هایی برای گرفتن تست پاپ اسمیر وجود دارد و کدام بهتر است ؟

سلام در حال حاضر در ایران کدام یک از روش های پاپ اسمیر استفاده می شود ؟

سلام تست پاپ اسمیر در خانم ها برای شناخت کدام یک از بیماریها موثر است ؟

سلام تست پاپ اسمیر چیست ؟

سلام من حدود یکماه به خاطر پرخاشگری هالوپریدول باسرترالین مصرف کردم از وقتی خوندم وارد شیر میشه وبرای بچه سمی است نمی خورم مشکلی پیشنمیاد نخورم

اذان ظهر بود که نماز ظهر و عصر رو سریع خوندم، اونقدر سریع که هنوز اذان پخش میشد من نماز عصر رو هم شروع کردم و وقتی نمازم تموم شد واسه درس خوندن رفتم تو یه اتاق کوچیک. خیالم رفت و چیزی حدود 10 دقیقه برام زمان طول کشید که پدرم در اتاق رو باز کرد و گفت بیا دارن اذان میگن. من گفتم همین الان نماز خوندم و چشمم با پنجره افتاد که هوا تاریکه و این تایم برام حدود ده دقیقه طول کشید. شام خوردیم و خوابیدیم و من به ساعت نگاه کردم و متوجه شدم سال 4.5 صبحه. با ترس مامانم رو صدا زدم و گفتم من هنوز بیدارم. پدر و مادرم منو بردن درمانگاه و یه آرامبخش زدم و به روانپزشک ارجاع شدم. اون موقع دانشجوی یکی از دانشگاه های دولتی تهران بودم و حسابداری میخوندم. خیال میکردم اطرافیان گروهی اذیتم میکنند و هذیان داشتم. حدود یکسال دانشگاه نتونستم برم. داروهایی که برام طی این 10 سال تجویز شدند اینها بودند سیتالوپرام. کلردیازپوکساید. آلانزاپین. کلر پرومازین. ونلافاکسین. بیپریدین. نورتریپتیلین. کلومیپرامین. هالوپریدول. دپاکین "والپروات سدیم". ریسپریدون.بایووکسامین. پروپرانول. و داروهای دیگه که اسماشون رو یادم نیست. اون چند سال خیلی سخت بود تحمل کردن اون وضع برام؛ ولی گذشت. ذهنم میرفت روی مودهای مختلف و گاهی آکادمیک یا پلیسی یا مذهبی یا فلسفی یا عاشق میشدم.من متناسب با حالات روحیم جاهای مختلف میرفتم.مثلا مذهبی میشدم میرفتم حوزه دانشجویی و مسجد و اینجور جاها. ذهنم آکادمیک میشد میرفتم دانشگاه های مختلف و کتابخونه های مختلف. فلسفی میشد کتابای فلسفی میخوندم و ... . یه سری اتفاقات عجیب دوباره برام افتاد که بعدا فهمیدم چیزی توی غذام ریختن و هورمونهام دستکاری میشن. واحدهای ارشدم بجز پایان نامه تموم شده بود که همون ایام واسه کار رفتم تو یه دانشگاه، تو بخش مالی اونجا داروهای کنترل ذهن ریختن تو غذام و اتفاقات گذشته (یعنی ده سال قبل) مجددا عینا تکرار شدند برام. نمیدونم شاید شبیه سازیه بیماریم بود. چون اون دانشگاه زیر نظر سپاه بود و اونا رسما باهام اینکار رو کردند و آدمای موجهی بودند من توانایی اینکه بتونم شکایت کنم و به نتیجه برسم رو نمیدیدم و از ترس و شرم و ... و چون دوستام بودند تحمل کردم و گفتم شاید واقعا حق دارند. اصلا از سپاه نمیتونستم شکایت کنم. از پارسال که باهام اینکار رو کردند بهم نگفتند چکار کن و چه دارویی بخور که زودتر خوب بشی. تو اون تایم از طریق امواج، افکار و شیمی بدنم دستکاری میشد. الان یکساله که دردهام برگشتن و بشدت آسیب روحی دیدم و آبروم رفت. بخاطر این آبروم رفت که تحت تاثیر اون داروها مثل قبل هذیان میگفتم. دفعه قبلش یعنی 10 سال قبل هم که عینا مثل همین بار رقیق القلب شده بودم، چرت و پرت میگفتم ولی خودم بعدش میفهمیدم چون با بیرون هماهنگ نبود و سعی میکردم با کسی حرف نزنم اما اینبار تو محل کار خودشون باهام همراهی میکردن و من فکر میکردم طبیعیه. مثل آدمی که مریضه و هذیون میگه و اطرافیانش به اون هذیان گوش کنن و اون رو تایید کنن و خودشون تو هذیان گفتن همراهیش کنن. یقین دارم این دوبار به هم مرتبط میشن چون مشابه هم بودن. من یه آدم تا حدودی مذهبی بودم ولی یکساله کاملا بی اعتقاد شدم و حتی غسل هم نمیکنم و این اصلا براشون مهم نیست. خیلی رسمی اینکار رو کردند. ولی احتمالا بهانه هم از قبل برای کارشون ایجاد کردند. البته اگه با اون بهانه ها بشه به مردم آسیب زد باید همه مردم ایران رو اعدام کنند، چون من خیلی محافظه کار هم بودم. روانکاو یا روانپزشکی بهم معرفی کنید که حضورا بیام و بتونم بیشتر حرف بزنیم. 3 ترمه که پایان نامه ارشدم مونده و استاد پایان نامه سخت گیره. سنوات تحصیلیم تموم شده و مشموله خدمتم و طاقتم بشدت کم شده. روحم لجبازی میکنه و هر تلاشی رو بی فایده میدونم. چون بیگناه بودم و تا این حد بیرحمانه بهم آسیب زدن خیلی حس بدی بهم دست میده. تو زندگیم دنبال اشتباهی میگردم که بخاطر اون این کار رو باهام کردن. اصلا آدمه، اشتباه میکنه و بعدا جبران میکنه. خب آدم تو زندگیش اون هم تو کشوره ما که سرش رو بلند کنه گناه محسوب میشه بالاخره گناهایی داره ولی دلیل نیست که بیرحمانه بهش آسیب بزنن یا اینطوری قصاصش کنن. حداقل یه بچه ای که وضعیت زندگیش خوب نیست و شرایط جسمی و روحیه خوبی هم نداره و زندگیش در معرض تهدیده. خیلی بی رحم بودن. هر بار که یاد درسام میافتم و تایمی که عقب موندم ترس همه وجودم رو میگیره و حالم بد میشه. صبح ها که از خواب بیدار میشم هر روز بلا استثنا حالم وحشتناکه.درست مثل اوایل بیماریم.

سلام شوهرم ۴ماه پیش دل درد گرفت تمتم کارهای مربوط و سی تی اسکن و انودوسکوپی انجام داد در این بین حافظه اش را از دست داد و در خواب دچار تشنج شد به دکتر مغز و اعصاب مراجعه کردیم ام ار ای و نوار مغز گرفتن گفتند صرع داره دارو داد بهتر شد بعد از یک ماه حافظش برگشت مجدد بعد از ۲ماه دوباره شروع کرد به انجام کارهای عجیب و غریب مثل ادمهایی که انگار تو این دنیا نیستند که دکتر معالج گفت به متخصص اعصاب و روان مربو ط میشه چون مشکل جسمی نداره و هنوز تشخیص ندادند این بیماری چیست داروی ضد صرع و فولکستین تجویز کردند خیلی حرفهای فلسفی میزنه و از چیزهای که برای دیگران اتفاق افتاده ناراحت میشود میخاستم بپرسم این مشکل روحی هست در ضمن سر کار هم نمیتواند برود چون همه چی یادش میرود اصلا به تنهایی کاری نمیکند و خیلی میخوابد و تو خواب راه میرود

سلام.سوالی مطرح کردم و بعد از دو روز جواب نگرفتم .همانطور که در سوال قبلی توضیح دادم مشکل من بعد از حدود 10 ماه از قطع بوپرونورفین ، بیقراری بخصوص بیقراری شدید در پاها هست. که متاسفانه هر چقدر هم میگذره این مشکل برطرف نمیشه.بعضی پزشکان بمن گفتن که این مقداریش هم روحی روانیه و توصیه به دوش آب گرم وپیاده روی و... کردن. ولی بازهم با این کارها بهتر نشده.حتی بعد از پیاده روی بدتر هم میشه. بعضی شقایق کوهی رو بمن معرفی کردن. میخواستم ببینم شقایق کوهی مرفین نداره؟ و سوال دیگه اینکه ممکنه این بیقراری پاها که فکر میکنم کاملا مشکل جسمی هست اصلا از بین نره؟ وکلا نظر شما و چیکار کنم؟

با سلام من میخواستم بدونم که وقتی میگن ضریب هوشی قابل افزایش است.چگونه است.میدانیم که تعداد سلول های عصبی افزایش نمیابد.و طبق اطلاعاتی که من دارم این افزایش دندریت هست که عملکرد مغزی را بیشتر میکند.حال سوال من این است که افرادی به یک کاری معتاد شده اند که طبیعتا یک وابستگی روانی ایجاد شده نه جسمی،به خاطر افزایش دندریت است که در قسمتی از مغز ایجاد میشود.آیا با ترک کردن امکان کم شدن حجم دندریت در آن قسمت هست.یعنی میشه اعتیاد رو به طور کلی در فردی که معتاد بوده ریشه کن کرد مثل فردی بشه که اصلا تا بحال در معرض چنین ماده یا کاری نبوده یا حد اقل کمش کرد؟

سلام دخترم ده سالشه سنجش دیراموز و ناتوان ذهنی ازلحاظ جسمی حرکتی مشکلی نداره وخیلی دیرتعامل برقرارمیکنه مدرسه عادی می ره ولی حافظه کوتاه مدتش ضعیفه نروفیدبک مشکل حل میکنه وچندجلسه نیازه