منوی اصلی
نتیجه جستجوی مقالات "ناراحتی"
مشاهده مقالات بیشتر

پرسش‌وپاسخ

Question/Answer

سوالات خود پیرامون مسايل پزشکی را از سبزوسالم بپرسید. توضیحات بیشتر

جستجو در سوالات پزشکی و سلامت

جرا صبح ازخواب بیدار میشم معده ام دردمیکنه سابقه ناراحتی گوارش دارم
سلام شبتون بخیر میخواستم بپرسم که حساسیت میتونه باعث ناراحتی مری بشه؟
سلام من با همسرم یکسال نامزدیم ایشان بعضی اوقات به شدت احساسی و بعضی اوقات به شدت پرخاشگر و فحاش هستن به هر بهانه تا مرز جنون میرن در زمان ناراحتی چند بار میخواست در ماشین باز کنه و خودشو بنداز پایین یا اخرین بار بعداز پرت کردن لیوان و غیره با خورد های،شیشه کشید روی رگ دستش و به سمت من حمله ور شد شروع کرد به کتک کاری هر اتفاقی بینمون می افته با خانوادش در میون میزاره دعواهامون ام برای دوستاش و خانواده اش تعریف میکنه چه کنم ؟ ممنون از راهنمایی اتون
آیا ناراحتی مزمن کلیه باعث بدن درد مشه
با سلام من فرزندم پنهانی کاری زیاد انجام میدهد واین خیلی باعث ناراحتیم میشود?
سلام.خسته نباشید من دچار ناراحتی های اعصبی هستم زود خسته میشم اعصابم زود خورد میشه و همیشه ناراحت هستم می خواستم ببینم علت آن چیست
با سلام خسته نباشید عذر میخام سوالی دارم ناراحتی زیاد باعث میشه پای آدم باد کنه و چطور درمان میشه
با سلام چند وقتی هست در چشمام احساس خواب آلودگی وسرگیجه میکنم.ناراحتی معده هم دارم اولین باره اینجوری شدم راهنمایی بفرمایید؟
من خانمی هستم 26ساله مادر دو فرزند من مشکلم اینکه زود ناراحت و عصبی میشم اگه بچه ها شیطنتی کنن زود از کوره در میرم و داد میزنم و شوهر من علاقه اش رو به من ابراز نمیکنه و در بعضی مواقع بی توجهی نسبت به من میکنه که این موضوع من رو آزار میده و من رو عصبی تر میکنه ومن حس میکنم رفتارم باعث بروز پرخاشگری و ناراحتی بچه هام شده لطفا راهنماییم کنین چیکار کنم تا خوب بشم
سلام درپشت گردنم دچارناراحتی پوستی شده ام لکه های همراه باسوزش وخارش که درابتدابه سفیدی میزد اماالان هم بیشترشده وهم حالت ترک خوردگی داره ولی دیگه سفیدنیست قرمز وتیره شده....چه دارویی استفاده کنم؟
سلام خسته نباشید پدرم‌ ناراحتی اعصاب داره یک هفته است که حالت ناراحتی و بغض داره همش زمزمه می‌کنه و با مرده ها حرف می زنه با شوک عصبی‌خوب میشه ؟
برای تنگی نفس و ناراحتی ریه پیش کدام دکتر برم
سلام.خسته نباشید.من حالم اصلا خوب نیست خواهش می کنم کمکم کنید.من شبا خوابم نمیاد و‌هر وقت میخوابم زود زود از خواب میپرم.همش احساس خستگی و ناراحتی میکنم.وزیاد حرف نمیزنم.تپش قلب دارم و همراه با تنگی نفس.بغض می کنم ولی نمیتونم گریه کنم.تازه گی ها هم از بعضی چیز ها میترسم مثلا عروسک .زود عصبانی می شوم وپرخوری عصبی پیدا کردم.خیالبافی زیاد میکنم.واصلا حوصله هیچ‌کاری رو ندارم.واقعا دیگه خسته شدم.تورو خدا بگید باید چیکار کنم .
باسلام من وقتی هیجانی میشم یک دو هفته الی 3هفته هست چه ناراحتی و چه شادی احساس میکنم که نفس های عمیقی که می خواهم بکشم بعد از نفسهای نورمال کمی سخت می شود و بعد باید سعی کتم خمیازه بکشم تا نفسهام آروم بشود بعضی وقتها به بوی عطرها و مواد شوینده سینم می خاره ولی برای من عجیب است که وقتی سرگرم کار هستم این حالت نیستم و بعضی وقتها صبهای زود خیلی کم دشوره دارم هی از خواب بیدار می شوم این اتفاق بعد از سرما خوردگی پیش آمد و اینم بگم من خیلی ترسو هستم و از بیماری می ترسم و وسواس فکری دارم انقدر فکر میکنم که بعد خودم می ترسم تلقین زیاد دارم هر بیماری بزرگ میکنم و بهش شبانه روز فکر می‌کنم وخسته شدم
من یه مشکل دارم که خیلی ناراحتم و همیشه اضطراب دارم من وسواس داشتم بعد از زور ناراحتی توی سر خودم می زدم بعد الآن حافظم ضعیف شده الآن درس خوندنم خیلی طول می کشه هر روز سر این وضوع گریه می کنم بعد می گم ای کاش برگردم به گذشته ای کاش تو سر خودم نزده بودم تو رو خدا ازتون خواهش می کنم هر روز داره بدنم از درون به خاطر این موضوع می سوزه و همیشه اضطراب دارم?????? می خوام داروهم مصرف کنم تا حافظم برگرده به گذشته خواهش می شه لطفا یک مرکز عالی برای تقویت حافظه را در تهران بهم معرفی کنید.
Noonoosh من هر موقع عصبانی می شوم و یا هیجانی و یا اضطراب میگیرم چه شادی چه ناراحتی الان 3هفته است که نفس آروم میکشم ولی می خواهم عمیق نفس بکشم باید یکم حکم نفس بکشم و به بوها حساس هستم مثل مواد شوینده و عطرها سینم خارش میگیره ولی وقتی سرم گرم کاری هست اصلا این حالت نیستم و احساس تنگی نفس نمی کنم ولی وقتی بیکارم به خودم فکر میکنم فکر به این میکنم نفسم احساس کمی می کنم علتش چیست
سلام علایم افسردگی دو قطبی رو در خودم‌مشاهده میکنم نمیتونم خوشحال باشم وقتی خوشحالم سریعا خیلی عمیق ناراحت میشم و بغضم‌میگیره نمیدونم دلیل ناراحتیم چیه شایدم میدونم ولی یه حسه بدی نسبت به خودم دارم. راهکار بهم معرفی میکنید چجوری در مانش کنم
ایا هیپنوتیزم ناراحتی روانی را درست میکند
سلام من سنم سی دو سال سابقه ناراحتی اعصاب دارم مدتی بود خوب شده بودم که دوباره کنار نافم از طرف راست پوستش سوزن سوزن و مثل زخمه دست پام بی قرار زود اعصبانی میشم لطفن کمکم کنید
ناراحتی زنان در ناحیه شکم که موجب درد زیاد است تا جایی که حالت تهوع دست میدهد چیست
سلام من انگشتان پاهامونرمی زیر انگشت پاهام در گیر نوروپاتی دیابتی شده.والان دارم حدود دو ماه هست کپسول به اسم Lyrica 150 mg یکی صبح ویکی شب میخورم ولی من هنوز ناراحتی دارم ونمیدانم چه بکنم والبته این دارو کمی مشگلات دیگر برام درست کرده.اگر میشود راهنمایی ام کنید.
قفسه سینه ام درد میکنه ووسط دوکتفم وسوزش ادراوتکرر ادراردارم ناراحتی معده هم دارم
من کراتین کلیه ام1.3 است که موجب ناراحتی من شده کراتین کلیه چقدر باید باش من نگرانم
تو رو خدا یکی کمکم کنه دارم از زور ناراحتی از بین می رم من دو سال پیش وسواس شست و شو داشتم بعد از زور ناراحتی تو سر خودم می زدم بعد این تو سر زدنم حساب کردم تا حالا 60 دفعه شده تو گذشته حافظم خیلی خوب بود جمله ها را چند بار می خوندم حفظ می شدم اما الآن خیلی طول می کشه تا درسای حفظی را حفظ کنم خیلی ساعت باید بخونم تا حفظ بشم همچنین گیراییمم ضعیف شده بعضی وقت ها سردرد هم دارم ممکنه از اثرات توی سر زدن باشه خواهش می کنم کمکم کنید هر روز سر این موضوع اضطراب دارم هر روز ناراحتم و گریه می کنم می دونم شاید احمقانه باشه اما بعضی وقتا افکار خودکشی به سرم می زنه. آیا راهی هست که بتونم حافظه را به حالت اول برگردونم خواهش می کنم کمکم کنید راه چاره را بهم نشوند بدید جواب سوالما کامل بدید. دارم از پشیمونی می میرم خواهش می کنم کمکم کنید.
سلام ووقت بخیر بنده به علت یک شوک عصبی دچار مشکل بی خوابی وناراحتی بیش از حد شدم که تو رخت خواب زبان قلبم بیش‌تر می‌شد مخصوصا جایی که گرم می‌شد ودر آن لحظه اجبارا از رخت بیرون می پریدم وبه یک فضایی باز میرفتم نهایتا به پزشک مراجعه ومدتی است که داروی دوکسپین والاپرازم مصرف میکنم لطفا راهنمایی فرمایید که چاره ای جز این دارم باخیر ونمی توانم بدون دارو بخوابم سپاسگزارم
دارای ناراحتی دردستگاه گوارش هستم
در خودم افسردگی دو قطبی دیدم برای همین در یک لحظه از اوج خوشحالی به اوج ناراحتی میام و باعث میشه ضعیف باشم. چطور میتونم این مشکل رو حل کنم
سلام ببخشید من نزدیک سه ساله که ناراحتی اعصاب دارم و حالات افسردگی داشتم و قرصهای زانکس ،زلفت ، سرترالین ، دپاکین ، دوکسپین ، و سیپرالاکس 10 استفاده کردم الان کمِشون کردم ،و دوماهه دکتر نرفتم فقط گاهی سیپرولاکس را میخورم مشکلی برام پیش میاد میشه راهنماییم کنید
قرص اسیماکس برای چه ناراحتی تجویز میشه و برای کسی که سیگار میکشه و ناراحتی معده داره عوارض داره یا نه
باسلام,وقت بخیر دختر۶ساله ام یک سوراخ ریز داخل قلبش دارد vsd ولی هیچ علائمی یا ناراحتی ندارد،آیا درآینده دچارمشکلی نمی شود؟ نیاز به رژیم غذایی دارد؟ فعالیت بدنی تا چه اندازه باشد؟ نیاز به دارو برای بسته شدن سوراخ قلب چطور؟ چکار کنیم تا خوب بشه؟
من قبلا وسواس داشتم بعد از زور ناراحتی تو سر خودم می زدم بعد الآن وقتی می خوام درس بخونم درس خوندنم خیلی طول می کشه قبلا خیلی دیر تموم نمی شد آیا من حافظم ضعیف شده چی کار کنم که دوباره حافظم برگرده؟تمرکزم را هم از دست دادم.
سلام. آقا هستم و 32 سالمه. حدود دو ساله که از ضعف حافظه رنج میبرم. اما به تازگی بشدت ذهنم ضعیف شده و قدرت تمرکزم رو از دست دادم، بطوریکه حتی یک جمله ی کوچک را نمیتوام به ذهن بسپارم. خوابم هم بسیار سنگیم و عمیق است. هیچگونه سردرد یا ناراحتی عصبی هم ندارم. ممنونم از محبتتون.
علی هستم شصت ساله چرا شبا تو خواب دهنم بشدت خشک میشه و این خشکی تا عمق معدم میره و تمام عضلاتم خشک میشن وحتی کام و حلقم مثل سنگ پا زبر میشن و از ناراحتی و به شماره افتادن نفسم بیدار میشم اگر آب نخورم خفه میشم و جالبه هر وقت اینجور میشم ادرار هم برای بیدار کردنم کمک میکنه و
باسلام من ناراحتی وزوز گوش دارم وکم شنوا شدم آیا میتونم از دارو یا سمعک استفاده کنم حدود بیست سال است چنینم
با سلام! پسری دارم 17ساله ،مدتی است که متوجه شدم به مصرف ماده مخدر گل آلوده شده است . نمیدانم که چطور باید با این مسئله برخورد کنم ؟از ناراحتی نمیدانم چکار کنم،حوصله در س خواندن را ندارد ،از مدرسه غیبت میکند. لطفا مرا راهنمایی کنید!
سلام به پزشک محترم من از کودکی همیشه روزی نبود که پدر و مادرم با هم دعوا نکنند سر مسائل چرت و پرت باهم دعوای لحنی و فیزیکی شدید میکردن. من اون دعواها رو میدیدم و این نبود که برم تو اتاقم و به کار دیگری مشغول بشم , میرفتم اون دعواها رو تا آخر میدیدم و خودم رو آزرده میکردم و بسیار ناراحت میشدم و افسوس میخوردم. پدرم از کودکی (سن 4 سالگی به بعد) با من هم برخورد های شدیدی میکرد و به علت بیماری روانی خاص خودش بود که تمایلی رفتن به روانپزشک و درمان خودش نداشت. همیشه داد میزد و حتی من باهاش مهربانی هم میکردم اذیتم میکرد. کوچکترین کارهایی رو که انجام میدادم به شدت تنبیهم میکرد(در حد سیلی زدن های متعدد و پرت کردنم به در و دیوار) من به شدت ازرده میشدم و همیشه فکر و افسوس میخوردم این امر اعتماد به نفسم رو هم به شدت پایین می اورد چون هر کاری رو که میخواستم انجام بدم در این فکر بودم که با این کار پدرم این برخورد رو با من میکنه حتی اگر کار بدی هم نباشه. با این فکر کردن ها و افسوس خوردنا من در سن 6 یا 7 سالگی بود که متوجه تغییری در خودم شدم . به حواسپرتی دچار شده بودم و بعضی چیزها رو فراموش میکردم و دچار استرس و ناراحتی اعصاب شده بودم . برای این مشکل به روانپزشک رفتم و مشکل خودم رو گفتم کمی باهام صحبت کرد و داروی فلوکستین رو تجویز کرد . ولی مشکلات ادامه داشت و هیچ وقت تمامی نداشت گذشت و من به دوران راهنمایی رسیدم در این دوران بود که کمی کمبود حافظه رو تجربه کردم و بی برنامه شده بودم و کم حوصله; حوصله ی فکر کردن نداشتم و کمی ادم عجولی شده بودم. بعد از این دوران مشکل اساسی از جایی شروع شد که در اواخر دوران اول دبیرستان بود که مشکل روانی جدیدی رو تجربه کردم . مشکلی که در شروع کمی خفیف بود ولی به مرور زمان جدی شد. زمانی بود که هنگام توجه به سخنان معلم با ان مواجه شدم; با عنوانی و با مثال شرح میدهم . / ((مشکل و اختلال در حافظه کوتاه مدت و تمرکز و تحلیل و پردازش مطالب در حدود 4 الی 6 ثانیه بعد از گوش دادن )) هنگام توجه به سخنان استاد که اوایل شروع مشکلم بود این مشکل برایم به وجود نیومد اول فهمیدم که استاد درس رو با لحن عامیانه (نه پیچیده که نفهمم) توضیح میداد . جمله ی اول رو میفهمیدم , جمله ی دوم که میرفت جمله ی قبلی رو فراموش میکردم مشکل من بعد از مدتی کم کم جدی تر شد و هنگام توجه حتی به حرف های عامیانه مشکل دیرهضمی در من بوجود امد و توجه به حرف و یا خواندن کتاب سخت ترین کار برای من شد. خیلی حواسپرت هم بودم , به صدای مچ مچ هنگام خوردن غذا , خمیازه کشیدن و... هم حساس بودم; مشکلم روز به روز بدتر میشد . این مشکلاتی بود که با ضبط کردن و چند بار گوش دادن و یا چند بار خواندن مطالب حل میشد و پشتکار و امید بالایی داشتم و به لطف خدا معدل و نتیجه ی خوبی هم میگرفتم ;تا اینکه دوران دانشگاه رو سپری میکنم الان مشکل جدیدی علاوه بر اون مشکل ها که برایم به وجود امده است اینکه((نمی توانم بر روی یک مسئله یا یک موضوع متمرکز شوم و تحلیل کنم چون در حد 5 ثانیه بعد فکرم از موضوع یا فکر مربوطه میپره و فراموش میکنم و دوباره بسختی فکر میکنم که به خاطر بیارم)) نمیتوانم تمرکز کنم وسواس شدید فکری هم منو آزار میده به علت این مشکلات ترم سومه (جدید) که در دانشگاه تحصیل میکنم و دو ترم پیش را با معدل پایینی که حتی روی گفتن به شما رو ندارم مشروط شدم . این مشکلات را بدون هیچ گونه اغراقی و کاملا صادقانه بیان میکنم لطفا یه راه حلی برایم مطرح کنین و مشکلم و نوع درمان را بهم بگین ممنون میشم.
سلام وقت بخیر من 35 سالمه و متاسفانه سالهای زیادی عادت به دیدنه فیلمها و عکسای پورن(فتیشی و ...) دارم و خودارضایی انجام میدادم. به همین علتم اعتماد بنفس نداشتم و فکره اینکه با دختری بخوام دوست شم وسکس کنم و نمیکردم. واقعٱ از این کار شرمندم ولی نمیشد ترکش کنم. من تمایلی به سکس واقعی نداشتم و حتی میترسم ازش و حسه خوبی نسبت بهش ندارم. همیشه میترسیدم که نکنه درآینده بخاطره این عادت، از لحاظ جنسی به مشکل بخورم، که گویا به واقعیت پیوست. الان عقد کردم و چندین بار با همسرم خلوت کردیم ولی نمیتونم به نعوظ کامل برسم و سکس انجام بدم. استرس زیادی دارم. نمیدونم بخاطره دیدنه زیاده صحنه های سکسیه، خود ارضاییه، ترس و اضطرابه، جسمیه، ... نمیدونم مشکلم از کجاست. ولی تا چندماه پیش موقع دیدنه فیلمای فتیشیه مورده علاقم، نعوظم کامل بوده. همسرم هم از این ناتوانیم نگرانه. خیلی دوسش دارم و ناراحتیش رنجم میده، چکار کنم؟ به کجا مراجعه کنم؟ لطفٱ راهنماییم کنید. ممنونم
من دختری متولد 1381/4/22 جدیدا کمی بی حالم و در هنگام ناراحتی یک بار دست چپم بی حس شد تقریبا ، سفیدپوستم و جدیدا روی پوستم دونه های قرمز و ملتهب شده دوران قاعدیگیم نامنظمه ........ باتشکر
سلام امیدوارم بتونیدکمکم کنید، مدت 4سال ازدواج کردم ویه پسر2ساله دارم، تواین مدتی که دارم باشوهرم زندگی میکنم خیلی سختی هارومتحمل شدم ازهمون اول تابه امروز که ازسمت خانواده شوهرم که بابی محلی وبی احترامی باهام برخوردمیکردن وبعدازکلی تلاش بخاطرزندگیم سعی کردم وهمه چیزوتحمل کردم اززمانیم که بچه دارشدم روزب روز زندگیم داره بدترمیشه شوهرم اصلاثبات اخلاقی نداره توهمه کارهام دخالت میکنه مخالفت میکنه بشدت ازخانوادم دوری میکنه یروز رفتارش باهام خوبه بامهربونی صحبت میکنه وبرعکس روزبعد اصلا بهم نگاهم نمیکنه وقتیم اعتراض میکنم بخاطررفتارش منومقصرمیکنه که من تغییر رفتارمیدم ومن فقط نگران بچم هستم چون طفلکی فشارسنگینی روش هست و زمانی که شیطونی میکنه بخاطر فشارسنگین ناراحتی اعصاب مجبورمیشم تنبیهش کنم وبعدخودمم میشینم بحال خودمو بچم گریه میکنم الان دیگه فقط به مردن فکرمیکنم چون راه دیگه ای واسه ارامش روح وروانم سراغ ندارم، همسرم میدونه که من خودم هم بچه بحران بودم هم طلاق ولی بااین حال بازم من موردشکنجه وازار روحی قرارمیده، عاجزانه ازتون خواهش میکنم راهنماییم کنید چیکارکنم خداخیرتون بده.
سلام.آیا استفاده از قرص مورد Murad ضدآکنه برای کسی که یمقدار ناراحتی اعصاب و افسردگی داره، مشکل سازه؟باتوجه به اینکه قبلا راکوتان رو امتحان کرده و حال روحیش وخیم شده

آخرین تست های سلامتی

درمان بی خوابی بدون دارو (کلیک کنید)
اینجا باهوش تر میشوید!
عضویت در خبرنامه ثبت نام
ثبت نام شما با موفقیت انجام شد
در خبرنامه ما عضو بشید و دسترسی خودتون به اطلاعات جالب و جذاب رو راحت کنید. باقی کارها رو ما برای شما انجام میدیم. تنظیم خبرنامه خبرنامه سلامت خبرنامه مغز و اعصاب و روان خبرنامه زیبایی و تغذیه