آیا میدانستید که قلب انسان در مقایسه با سایر ارگانهای قویترین میدان الکترومغناطیسی راداراست ؟در واقع میتوان این میدان را تا چند فیتی بدن شما اندازهگیری نمود .همچنین میدان انرژی با توجه به احساسات و عواطف شما در آن لحظه تغییر میکند .تمام ارگانها و سلولهای بدن شما دارای نوعی میدان انرژی هستند .
از آنجایی که میدان الکترومغناطیسی قلب قدرت زیادی دارد ،اطلاعات ذخیره شده در این میدان بر تمام ارگانها و سلولهای اثر میگذارند .ایا این مورد میتواند دلیلی برای کارکرد قلب به عنوان اولین ارگان در بدن یک جنین باشد ؟قلب علاوه بر تولید قویترین میدان الکترومغناطیسی ،دارای هوش نیز میباشد و به همین دلیل است که نوروکاردیولوژیست ها به آن قلبی مغزی و یا مغز چهارم انسان میگویند .
درواقع قلب ارگانی است متشکل از عضلات و سلولهای عصبی یا همان نورون ها .محققان ازمایشاتی انجام دادند و به کمک آن متوجه شدند که قلب فقط نقش پمپاژ خون را به عهده ندارد و کارهای دیگری نیز انجام میدهد .انها باور دارند که قلب نیز دارای هوش بوده و نقش عمدهای در درک واقعیتها دارد .
قلب یکی از مهمترین اعضای بدن است زیرا وسیلهای برای اتصال انسانها به هم و کائنات شناخته میشود .بنا بر علوم پایه قلب عضوی است که خون را به سایر بخشهای بدن پمپاژ میکند ولی میتوان نشان داد که مورد یاد شده تنها وظیفه قلب نیست و قلب هوشی مختص به خود دارد .
بنا بر نوروکاردیولوژیست ها ،60 تا 65 درصد از سلولهای قلبی نورون ها هستند نه سلولهای عضلانی .این یافته ها به محققان کمک کرد تا به نتایج جالبی دست یابند مانند عملکرد مشابه قلب و مغز و یا قدرت بیشتر قلب به نسبت مغز .قلب 20 روز پس از لقاح و آغاز رشد جنین کار خود را آغاز میکند ولی این روند برای مغز حدود 90 روز طول میکشد .بنابراین مغز به نسبت قلب در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد .
قلب ،مغز و احساسات
گاهی اوقات قلب و مغز عملکرد متضادی با هم دارند و ما نمیدانیم که در تصمیم گیری های خود باید به افکارمان تکیه کنیم و یا احساساتمان .افراد منطقی باور دارند که ذهن ما با توجه به تمام جوانب مسائل و تشخیص خوب و بد از هم و نتیجه نهایی به ما در جهت حل مشکلات کمک میکند .
قلب نیز باعث میشود تا ما ارتباطی با عواطف درونی خود و یا همان بینش و آگاهی اولیهمان داشته باشیم .پیروی از هر کدام از آنها به تنهایی میتواند مشکلاتی را برای بوجود آورد .مغز ما را به پیروی از قوانین و عمل در چارچوب موارد ایمن رهنمود میکند و قلب ما را به شادی و لذت بیشتر از زندگی سوق میدهد و ریسک های موجود را در نظر نمیگیرد ولی به کارگیری آنها با هم و به صورت متعادل میتواند ابهامات فرد را رفع نماید .
حتماً شما هم این جمله را شنیدهاید :به ندای قلبت گوش بده .ولی عمل به آن چندان هم ساده نیست .پیروی از قلب به این معنا است که بدون توجه به پاسخهای منطقی و یا دلایل مشخص به عمیقترین احساساتمان گوش دهیم و با پیروی از آنها مسیر خود را بیابیم .قلب بصیرتی را در اختیار ما قرار میدهد تا بتوانیم به کمک آن درک بهتری از محیط اطراف داشته باشیم ولی در کنار آن باید اطمینان و اعتماد به مسیر انتخابی هم وجود داشته باشد .احساسات ما دریچه ای به درک دنیای ماورای منطق میباشند و کلیدی برای درک جنبههای روحی ما به شمار میآیند .